بانک مرکزي پس از هدفگذاري تورم سياست اجراي بازار باز را در دستور کار قرار داده است؛ بازاري که از طريق خريد و فروش اوراق بدهي اداره ميشود و در انبساط و انقباض نقدينگي نقش بسزايي دارد. حال در برهه کنوني دولت قصد دارد با فروش اوراق بدهي نقدينگي در دست جامعه را جمعآوري کرده و ارزش پول را حفظ کند
بانک مرکزي پس از
هدفگذاري تورم سياست اجراي بازار باز را در دستور کار
قرار داده است؛ بازاري که از طريق خريد و فروش اوراق
بدهي اداره ميشود و در انبساط و انقباض
نقدينگي نقش بسزايي دارد. حال در برهه کنوني
دولت قصد دارد با فروش اوراق بدهي
نقدينگي در دست جامعه را جمعآوري کرده و ارزش پول
را حفظ کند. در واقع اوراق بدهي همان ابزار پولي براي
اجراي عمليات بازار باز است که از طريق خريد و فروش آن نقدينگي
در دست جامعه کم يا زياد ميشود. البته در
بانکداري اسلامي خريد و فروش اوراق بدهي به دليل
مسائل شرعي مسالهزا ميشود. اين روش را بيشتر دولتهاي
اروپايي به اجرا ميگذارند و سررسيد طولانيتري براي آن
در نظر ميگيرند. طوري که حتي بازخريدي براي آن متصور
نميشوند. نکته مهم ديگري که ميتوان به آن اشاره کرد به
رفتار دولت ايران براي فروش اوراق بدهي
بازميگردد؛ بانک مرکزي ايران علاوه بر اينکه از اين طريق
قصد کنترل تورم را دارد، شايد بخواهد از اين
راه براي جبران کسري بودجه احتمالي هم منابع جديدي خلق
کند. بهويژه آنکه اکنون به دليل تشديد تحريمها
صادرات نفت ايران به حداقل خود رسيده و آنطور که
منابع رسمي ميگويند فروش نفت در محدوده صفر قرار
دارد. موضوعي که در بودجه جاري سال 99 هم منعکس
شده و درآمدهاي نفتي بهطور کلي از بودجه جاري
کشور حذف شدهاند. در واقع دولت ترجيح
داده اين منابع را صفر در نظر بگيرد و فروش
غيررسمي را هم در بودجه عمراني کشور بگنجاند. مساله
ديگر به شيوع بيماري کرونا در محدوده جهان مربوط
ميشود. اين اتفاق قيمت جهاني نفت را در مقطعي حتي تا
محدود منفي 40 دلار پايين آورده است. با اينکه
قيمت نفت ايران در محدوده 15 دلار مانده،
اما به دليل خروج چين از بازار تقاضاي نفت، در واقع نفت از
حوزه درآمدهاي نفتي ايران خارج شده است. مشکل
ديگري که کرونا براي اقتصاد به وجود آورده تعطيلي
کسبوکارها بوده، طبيعتا زماني که مشاغل به حالت تعطيل و نيمهتعطيل
درآيند، ديگر نميتوان از آنها مالياتي ستاند.
بنابراين از حالا وصول درآمدهاي مالياتي پيشبينيشده
در بودجه بعيد به نظر ميرسد. درنتيجه
دولت بايد جايگزيني براي اين درآمدهاي در
نظر بگيرد که فروش اوراق بدهي سهلترين و در
دسترسترين اين منابع است. با آنکه به گفته رئيس بانک مرکزي اين
عمليات عين بازار باز يا بازار آزاد است، اما بايد توجه
داشت که حجم اوراقي که در ايران فروخته ميشود به آن
ميزان نيست که بتواند بهعنوان اوراق مشارکت در عمليات بازار
باز ايفاي نقش کند. از سوي ديگر بانکها تا چه ميزان اوراق
مشارکت را به مردم عرضه ميکنند و چه ميزان توسط خود
بانک خريداري ميشود؟ البته در اين ميان مهمترين نکته
نحوه خرج عوايد حاصل از فروش اوراق بدهي است. اگر دولت
نقدينگي حاصل از اين اوراق را خرج پروژههاي عمراني کند طبيعتا
در بلندمدت براي اقتصاد سودده
خواهد بود و تورم چنداني به همراه ندارد.
اما اگر همچون سنوات قبل دولت نقدينگي حاصل از فروش اوراق را
خرج بودجه جاري کشور کند، طبيعتا بايد آن را تورمزا
دانست؛ تورمي که در بلندمدت شکل ميگيرد و
دولت بهنوعي ماليات سالهاي آينده را پيشخور کرده و
تورم کنوني را به آينده موکول ميکند.