کد خبر: ۹۹۷۷
تاریخ انتشار: ۲۰ دی ۱۴۰۱ - ۱۲:۴۱
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
اشاره رهبر انقلاب به اینکه «وسوسه‌ای را که روی آن جوان و نوجوان اثر می‌گذارد چه چیزی می‌تواند برطرف کند؟ باتوم که نمی‌تواند برطرف کند، آن وسوسه را تبیین می‌تواند برطرف کند»، چندین مخاطب دارد که یکی از اصلی‌ترین آنان تریبون‌داران، به‌ویژه روحانیون و شخصیت‌های فرهنگی و سیاسی و مدیران و مسئولان نهاد‌ها هستند.


اشاره رهبر انقلاب به اینکه «وسوسه‌ای را که روی آن جوان و نوجوان اثر می‌گذارد چه چیزی می‌تواند برطرف کند؟ باتوم که نمی‌تواند برطرف کند، آن وسوسه را تبیین می‌تواند برطرف کند»، چندین مخاطب دارد که یکی از اصلی‌ترین آنان تریبون‌داران، به‌ویژه روحانیون و شخصیت‌های فرهنگی و سیاسی و مدیران و مسئولان نهاد‌ها هستند.
متأسفانه بسیاری از تریبون‌داران ما خود نیازمند تبیین هستند! شاید بهتر از هرکس یک روزنامه‌نگار که هر روز می‌خواهد از متن سخنان تریبون‌داران و امامان جمعه و شخصیت‌ها و سران نهاد‌ها تیتر انتخاب کند، بفهمد چقدر انتخاب تیتر از کسی که حرفی برای گفتن ندارد، دشوار است! حرف‌های تکراری و کلیشه‌ای که فقط یک روزنامه‌نگار به جبر شغلی مجبور به خواندن آن است و به خوبی می‌فهمد که بیشتر آن حرف‌ها تقلید از یکدیگر و تکرار آن است، بی‌هیچ خلاقیت و ابتکار و سخن فاخر و اثرگذاری. این سخنان چگونه می‌تواند وسوسه‌هایی را که در دل نوجوانان شکل گرفته، پاسخ دهد؟ گفتگو و نشست‌وبرخاست با بسیاری از این شخصیت‌ها نشان می‌دهد به‌جز آنکه مستمع تلویزیون باشند یا برخی بولتن‌ها را بخوانند، هیچ مطالعه دیگری ندارند. کتاب نمی‌خوانند و در فضای مجازی نیستند. برخی خود را بی‌نیاز از مطالعه جدید یا حضور مستمر در فضای مجازی می‌دانند. برخی فضای مجازی را ادا و اطوار و متعلق به نسل جدید و یک آفت می‌دانند، اما برای نوجوانی که همه ساعات روز خود را در این فضا می‌گذراند، نسخه فرهنگی می‌پیچند، بدون آنکه بدانند او در چه فضایی سیر می‌کند! روزنامه‌ها که قبلاً یکی از پرطرفدار‌ترین تیترهای‌شان، تیتر‌های هفتگی شخصیت‌ها بود، حالا هفته‌ها می‌گذرد و نمی‌توانند تیتری از این سخنان بیرون بکشند. بسیاری از این سخنوران واقعاً میان مردم حضور ندارند. میان مردم بودن به این نیست که شخصیت‌ها برای مردم سخنرانی کنند. حتی به دیدار مردم رفتن، چه با جمعیت زیاد، چه دسته‌جات کمتر، لزوماً به معنای با مردم بودن و از مردم باخبربودن نیست. عقلا و نکته‌سنجان می‌فهمند که از مردم باخبربودن دقیقاً چگونه و به چه معناست.
دیروز برخی از همین شخصیت‌ها مخاطب سخن دیگری از رهبر انقلاب هم قرار گرفتند که «به‌موقع» وارد عمل و بیان نشدند. بنابراین، مانند توابین در تاریخ از آنان با ستایش یاد نمی‌شود.
فی‌الجمله اینکه سخن چندین‌باره رهبری درباره نیاز به تبیین وسوسه‌های دشمن، نشانه فقر تبیین‌گر و سردرگمی تبیین‌خواه است. در این عرصه، تبیین‌گران باید از صراحت، لطافت و صدق‌سخن، هوشیاری و دقت‌سخن، دوری از تعصب و تصلب رأی و پرهیز از جزم‌اندیشی و یکه‌گویی، لطافت‌معنا و سعه‌صدر برخوردار باشند که جمع این مجموعه از مدعیان و کم‌مایگان برنمی‌آید. به قول ابوطاهر خسروانی، شاعر سده چهارم که از پیشگامان شعر فارسی و سخن حکیمانه در شعر و معاصر رودکی است‌: «در این کارگه مرد هشیار، جوی/ نه دنگ و دژاگاه و بسیارگوی». دژاگاه (خشمگین) و دنگ (بی‌خبر) و بسیارگوی (که به تعبیر مولا علی «من اکثر اهجر»، پرگو هرزه‌گو می‌شود) چگونه می‌تواند وسوسه نوجوانی را که به کوتاه و سریع‌گویی و کوتاه‌خوانی عادت کرده و کم‌حوصله و البته بادقت است، پاسخ دهد؟!

معتقدم نظام سیاسی و فرهنگی ما باید برای بازگویی سیرت زیبای ادیان ابراهیمی و دین محمدی که عقول و فحول بشری را از شرق تا غرب عالم در طول تاریخ مسحور خود کرده است و بزرگ‌ترین مغز‌ها و قلب‌های هدایتگر انسان همچون ابن‌سینا و مولانا و ملاصدرا در شرق و بزرگان فلسفه و الهیات غرب را یکسره ثناگوی خویش ساخت، دست به تغییر و خانه‌تکانی بزرگ در «صورت» خود بزند و بسیاری از تریبون‌داران تکراری را که فاجعه تکراری‌بودن، آنان را از دایره توجه جوانان خارج کرده است، بازنشسته و خانه‌نشین کند و عرصه را برای جوانان و جویندگان تازه‌نفس طریقت باز بگذارد. تحولی که رهبر انقلاب در سخنان دیروز دوباره به ضرورت آن اشاره کردند، از نیروی خسته و بدون حرف تازه و بدون ایده روشن برنمی‌آید. حیف از آن سیرت زیبای معنوی آیین محمدی که تریبون‌داران از بیان هنرمندانه آن عاجزند، ولی با لابی‌گری و بعضاً ریاکاری این عرصه‌ها را اشغال کرده‌اند و حالا نوجوانان ما از آنان روبرگردانده و تعقیب‌گر سخنان کم‌مایه چند شهره و فوتبالیست و بازیگر می‌شوند.

تحول مورد نظر رهبر انقلاب را آغاز کنید و سطح کار فرهنگی را پس از سال‌ها از تکرار کلیشه‌های مرسوم عبور دهید. شخصیت‌ها و مدیران فرهنگی کشور بدانند امروز زمان پارچه‌نویسی و بنرنویسی در کار فرهنگی نیست. ۴۰ میلیون گیمر و تماشاگر سینمایی و پویانمایی در ایران منتظر گیم‌ها و پویانمایی شما هستند، نه پارچه‌نویسی‌های تکراری دهه ۶۰.
۶۵ نهاد فرهنگی کشور بهتر است هرچه زودتر مطابق با آن میلیارد‌ها تومان بودجه‌ای که می‌گیرند و حقوق هزاران کارمند نشسته در اتاق‌های تودرتوی ساختمان‌های مجلل خود را می‌دهند، پاسخ دهند که برای تحول موردنظر رهبری چه کاری کرده‌اند. شورای عالی انقلاب فرهنگی که رهبر معظم آنان را خطاب کرد که به‌قدر نام‌های بزرگتان، کار بزرگ نمی‌کنید، بسیاری‌شان آن‌قدر مشغولیات دارند که حتی وقت حضور در جلسات شورای عالی را باید از لابه‌لای کار‌های دیگرشان خالی کنند. باید ابتدا تحول را از همین نهاد‌های فرهنگی و تریبون‌داران خسته و شکسته آغاز کرد. سردبیر
نام:
ایمیل:
* نظر: