رهبر معظم انقلاب در فرازی از سخنانشان با اشاره به حوادث اخیر خطاب به دهه هشتادیها فرمودند «مسئله اصلی، مسئله چند نفر ضدّانقلاب در داخل کشور و چهار نفر اغتشاشگرِ داخلِ خیابان نیست، میدان خیلی وسیعتر و عمیقتر از اینها است، درگیری اصلی با استکبار جهانی است».
رهبر معظم
انقلاب در فرازی از سخنانشان با اشاره به حوادث اخیر خطاب به دهه
هشتادیها فرمودند «مسئله اصلی، مسئله چند نفر ضدّانقلاب در داخل کشور و
چهار نفر اغتشاشگرِ داخلِ خیابان نیست، میدان خیلی وسیعتر و عمیقتر از
اینها است، درگیری اصلی با استکبار جهانی است». حال یکی از میدانهای اصلی
آمریکا و نظام استکباری غرب در مصاف با جمهوری اسلامی جلوگیری از پیشرفت
صنعت هستهای کشور است که نیاز امروز و آینده مردم ایران است، نه اینکه به
دست کوتهفکران و فریبکارانِ ارتزاقکننده از دیگهای پلوی سفارتخانههای
اجنبی تعطیل شود. این که رئیسجمهور آمریکا در تازهترین افاضاتش ادعا
کرده «توافق هستهای با ایران مرده»!، اما همزمان فریبکارانه مسئول سیاست
خارجی اتحادیه اروپا را فرستاده تا به گفته بورل به ضرورت! با وزیر خارجه
ایران دیدار و خواستار احیای برجام شود و بلافاصله وزیر خارجه عربستان به
دیدار امیرعبداللهیان میشتابد و مکرون در حاشیه نشست بغداد اندکی از قالب
نقش پلیس بد بیرون میآید و با امیرعبداللهیان هم سخن میشود و همتای
اسپانیایی وزیرخارجه کشورمان با وی تلفنی گفتوگو میکند و دبیرکل آژانس
اتمی از سفر آتی خود به تهران سخن میگوید، صرفنظر از اینکه در شرایط
کنونی ضرورت دیدار با بورل از سوی دولت چقدر بوده و با اما و اگرهایی
روبهروست، ولی این اظهارات و دیدارها و تماسها از نگاه دیگر در حقیقت
اذعان به چند واقعیت است که اولا؛ بایدن درک کرده که در حوزه ژئوپلیتیک
سرعت تحولات منطقه به ضرر نظام تکقطبی آمریکا و شخص او و نظام
چندجانبهگرایی با محوریت مثلث ایران، روسیه و چین در حال قدرت گرفتن و این
یک واقعیت عینی است، حتی اگر متحدی شیرده مثل عربستان داشته باشد.
ثانیا؛
بعد از حمایت از این همه جنایت و شرارت در چند ماه اخیر، در حقیقت ادعای
مرده بودن برجام نشان میدهد بایدن این را هم درک کرده که هیچکدام از
باجخواهیهایش محقق نخواهد شد و به نوعی به شکست تلاشهایشان برای
باجخواهی از طریق اغتشاشات اخیر اذعان کرده و با اظهارات رابرت مالی و
آنتونی بلینکن مشخص میشود که دولت بایدن تلاش دارد روش فریبکارانه دیگری
برای ورود به مذاکرات هستهای در پیش گیرد. لذا علیرغم این که اصلاحطلبان
برای رسیدن فریبکارانه به منافع جناحی خود با ترساندن مردم در داخل القا
میکنند که قرائن و شواهد از حرکت به سمت مذاکرات برجام دیده نمیشود،
برعکس تمام قرائن و شواهد نشان میدهد که آمریکا و اروپاییها به شدت به
سمت مذاکرات متمایلند و حوادث چند ماه اخیر هم نشان داد که آنها با انداختن
چند دلقک در وسط صحنه، قصد داشتند در پای میز مذاکره
باجخواهی کنند.
چنان که قبلا هم آمریکاییها و اروپاییها، بهخصوص شخص بورل با یادداشت
ملتمسانه و البته فریبکارانهاش در فایننشالتایمز، اذعان کرده بودند «از
توافق با ایران دست نمیکِشیم» و اکنون نیز بعداز دیدار با امیرعبداللهیان
توئیت کرده که «هیچ جایگزینی برای برجام نداریم و هرکس جور دیگری فکر
میکند فقط خودش را فریب میدهد»! رابرت مالی هم در واکنش به ادعای مرده
بودن برجام از سوی بایدن، اینگونه هدف بایدن از ورود به مذاکرات با روش
دیگری را آشکار کرد که گفت «کار من نوشتن آگهی ترحیم نیست بلکه معتقدم
برجام بهترین اطمینان برای ماست»!
ثالثا؛ در حالی که وزیر خارجه آمریکا و
مقامات اروپایی در بحبوحه اغتشاشات ادعا کرده بودند «هیچ چشماندازی برای
احیای برجام نمیبینیم و چشممان به تظاهرات در ایران دوخته شده تا جمهوری
اسلامی از خواستههایش دست بردارد»، حال بعد از اتمام دلقکبازیهای چند
سلبریتی رسانهای تغییر موضع دادهاند و ادعا میکنند که
«بهترین راه احیای برجام،
دیپلماسی است»، در حقیقت تلاش دارند میوه اغتشاشات را سر میز مذاکره با
باجخواهی از ایران بچینند. حوادث داخلی ایران و همچنین همکاریهای
دفاعی-نظامی تهران- مسکو دو زیادهخواهی جدید آنها در مذاکرات آینده خواهد
بود.اما این
تیم مذاکرهکننده ایرانی است که باید بدون شتاب قبل از
تصمیمگیری هوشیارانه برای از سرگیری مذاکرات هستهای، اروپاییها و
آمریکاییها را به خاطر دخالتها و حمایتهای همهجانبهشان از اغتشاشات
اخیر پاسخگو و جبران این همه خسارت و خونهای به ناحق ریختهشده را از آنها
مطالبه کند و قبل از هرگونه سخنی درخصوص احیای برجام، این مطالبات را
بهعنوان برگ جدید روی میز مذاکرات بگذارد و تا تکلیف دخالتها و حمایتهای
همهجانبه آنها از بیثباتسازی و براندازی در ایران روشن نشده، تن به
هیچگونه مذاکرهای که اکنون آنها به شدت نیازمند آن هستند، ندهد و این
نیازمند یک دیپلماسی تهاجمی به جای تدافعی است و تا زمانی که وارد فاز
تهاجمی نشوند؛ نمیتوانند حقوق ملت ایران را نقد کنند. از مردم کوچه و
بازار به کرات و فراوان میتوان این سؤال را شنید که «با کسانی که تا یک
هفته قبل این همه برای آشوب و کشتار در ایران توطئه طراحی و عملیاتی کردند،
و تجزیهطلبان و ایرانستیزان و وطنفروشان داخلی را اینچنین در آغوش
میگیرند، چگونه میتوان سر میز مذاکره نشست؟» لذا ادعای احیای برجام در
عین اقدامات و ادعاها و اظهارات و تحریمهای ضدایرانی غربیها چگونه قابل
فهم و هضم است که در این شرایط نیاز به تن دادن به مذاکرات آن وجود داشته
باشد؟ وزارت امورخارجه باید در شرایط کنونی پلن (طرح) خود را برای برخورد
با حمایتهای غربیها از اغتشاشات و تحریمهای جدید به بهانههای حقوق بشری
و همکاری با دیگر کشورها، برای گذاشتن روی میز مذاکره آماده کند، نه
ازسرگیری مذاکرات هستهای از نقطه توقف در وین، که تکلیف آن مشخص است: «حذف
همه تحریمها در مقابل برگشت به برجام»! این پلن جدید وزارت امور خارجه
بهعنوان پیششرط مذاکرات هستهای باعث خواهد شد تا غربیها و آمریکاییها
بدانند اکنون زمان حسابرسی از عملکرد مداخلهجویانه و خبیثانهشان در امور
داخلی ایران قوی و مستقل است و باید هزینه اقدامات و اظهارات ضدایرانی خود
را بپردازند و نه زمان باجخواهی و انحراف افکار عمومی و به فراموشی سپردن
جنایات خود و تبرئه از عملکردشان. اکنون از یکسو نشستن بر سر هر میز
مذاکرهای بدون پرداختن به این مسائل گفتهشده، رسمیت بخشیدن به عملکرد
جنایتبار طرف مقابل خواهد بود و از سوی دیگر هم خود غربیها و هم تیم
ایرانی باید با این نگاه که در بخشی از گزارش آذرماه اداره اطلاعات انرژی
آمریکا عنوان شده،
پای هر میز مذاکرهای برای احیای برجام بنشینند که اذعان کرده «افزایش درآمدهای ایران حکایت از بیاثر و خنثی شدن تحریمها دارد»!
رابعا؛
حکایت حرکت شتابان آمریکا و غربیها به سمت مذاکرات هستهای در حقیقت
تلاشی است که براساس آنچه وزیر اطلاعات در آذربایجانغربی گفته، میخواهند
«با عنوان کردن مطالبی درخصوص احیای برجام، نقش خود در اغتشاشات را تبرئه
کنند». اکنون به علت عملکرد هزارمینبار غلطِ غربیها، جوّ کشور و فضای
ذهنی ملت ایران به شدت ضدآمریکاییتر از هر زمان دیگری است. لذا تلاش دارند
تصویر واقعی از ذات خود را که در اذهان مردم نقش بسته، پاک کنند.
خامسا؛
بایدن بعداز اینکه ادعا کرد «برجام مرده»، اذعان هم کرد که «نمیتوانیم
مرگش را اعلام کنیم چون داستانش طولانی است»! این سخن نیز نشان میدهد که
در مقابل ایران قوی و مستقل آن قدر مستاصل شدهاند که به مرده برجام هم
نیاز دارند و نمیتوانند از مرده آن بگذرند. حکایت طولانی بودن داستانش هم
این است که بهشدت نهتنها نگران «زمستان سرد» امسال، که نگرانتر برای
«زمستان سرد سال آینده» هستند! چراکه با صفر کردن صادرات انرژی روسیه به
اروپا و افزایش تقاضای چین در آینده، بحران انرژی اروپا تازه در آغاز راه
است و با اتمام ذخایر اروپا آزمایش واقعی زمستان سال آینده خواهد بود و
علاوهبر زمستان سرد، رکود اقتصادی و سایر تبعات افزایش قیمت انرژی،
آنگونه که بلومبرگ اعلام کرده سالها دامن غرب را رها نخواهد کرد و رویترز
هم گفته برخلاف روند نزولی تورم سالانه ایران و روسیه، تورم آمریکا و
اروپا صعودی خواهد بود! لذا دیدار بورل با امیرعبداللهیان، و آمریکاییها
با آشکار کردن میل شتابان خود به مذاکرات با ایران نشان داد که ترس آنها از
زمستان و زمستانهای سرد چقدر زیاد است، هرچند باید کاملا درک کنند که راه
کاهش سردی زمستانهایشان لغو همه تحریمها ایران است نه تشدید آنها و
باجخواهی با طرحهای براندازانه! و برجام هم در صورتی احیا میشود که
آمریکا و چند کشور اروپایی «ایران مستقل و قوی» را به رسمیت بشناسند، نه
بهدنبال ایران ضعیف و وابسته باشند که این یک توهّم و نشدنی است!
دکتر محمدحسین محترم