پس از تحولاتي که طي سه ماه گذشته آغاز شد برخي از چهرهها و شخصيتها صحبت از گفتوگو به ميان آوردند. در حالي که نه فقط چهرهها و شخصيتهايي که در حاکميت نيستند بلکه بعضا مقاماتي نيز از گفتوگو صحبت کردهاند.
پس از تحولاتي که طي سه ماه گذشته آغاز
شد برخي از چهرهها و شخصيتها صحبت از گفتوگو به ميان آوردند. در حالي
که نه فقط چهرهها و شخصيتهايي که در حاکميت نيستند بلکه بعضا مقاماتي نيز
از گفتوگو صحبت کردهاند. اما واقعيت امر بر اين است که تاکنون هيچ علامت
و نشانهاي وجود ندارد که مبين آن باشد که راهحلي به نام راه ميانه وجود
دارد. لذا راه ميانه در حقيقت يک خوشبيني و اميدواري بيشتر نيست. واقعيت
امر بر آن است که برخي بهخصوص چهرهها و شخصيتهاي تندروتر هرگونه انعطاف
در رفتارشان را مترادف با عقبنشيني ميدانند. بنابراين اگر هم بهفرض برخي
از مقامات و چهرهها با اتخاذ راه ميانه با گفتوگو و ايجاد ديالوگ موافق
باشند نگران هستند که موافقت و تمايل آنها به گفتوگو به مثابه تسليم و
عقبنشيني گرفته شود و در نتيجه مخالفين خود را پيروز احساس کنند. لذا بجز
موارد محدود که از گفتوگو و ديالوگ صحبت شده بقيه اظهار نظرها يا اساسا به
گونهاي بوده که در کشور هيچ بحراني وجود ندارد و همه چيز عادي است و ما
در شرايط قبل از اين تحولات به سر ميبريم و يا اينکه بر عکس در حقيقت با
توپ و تشر صحبت کردهاند و غير مستقيم گفتهاند اهل عقبنشيني نيستند. نکته
دومي که مبين آن است که راه ميانه در حقيقت بنبست است و بسته شده اين است
که در عمل بجز برخي رفتارهاي غير سازنده هيچ رفتاري ديده نميشود. در
نهايت نتيجه نيز آن شده که بدون آنکه اميدي به حل آن و آينده آن باشد
همچنان ادامه پيدا کرده است. چرا که گام اول را بايد حاکميت و دولت بردارد.
لذا بدون اينکه هيچ تغييري بهوجود نيايد و هيچ اقدام موثري از جانب
حاکميت صورت نگيرد اين سوال ساده پيش ميآيد که اين اعتراضات و بروز
نارضايتيها و به تبع آن مسائل پس از آن بهخاطر چه بوده است؟ بنابر اين
اگر قرار باشد که راهحلي وجود داشته باشد چه اسم آن ميانهروي، گفتوگو،
مصالحه يا هر نام ديگري باشد مستلزم آن است که گام نخست از سوي دولت و
مجموعه حاکميت برداشته شود. منتهي مادام که دولت و مجموعه حاکميت صورت
مساله را قبول ندارد. يعني قبول ندارند که نارضايتي وجود دارد، اين
نارضايتيهايي وجود دارد. سياسي، اجتماعي و اقتصادي است و موفقيتي حاصل
نشده و بديهيترين واقعيتها نيز پذيرفته نشود هيچ اميدي به تغيير و تحول و
پيشرفت نميتواند وجود داشته باشد. آنچه که مسلم است امروز جامعه با
مشکلاتي روبهرو است و محسوسترين اين مشکلات که به چشم ميآيد در زندگي و
معيشت مردم اثر گذاشته مشکلات اقتصادي است. مشکلاتي که بخشي از اعتراضها و
نارضايتيها به دليل عدم موفقيت و عملکرد درست در اين حوزه بوده است. بر
عکس اينکه رئيسجمهور و دولتمردان بارها وعدههاي اقتصادي پر رنگ و لعابي
را مطرح کردند و از حل مشکلات اقتصادي جامعه گفتند امروز ميبينيم که شرايط
به مراتب از گذشته سختتر شده است. لذا اگر ميخواهند شرايط مقداري تغيير
يافته و رو به بهبود برود بايد در روندها و عملکردهاي خود تجديد نظر کنند و
از نخبگان و برنامههاي درستتر و دقيقتر براي حل مشکلات موجود استفاده
کنند.