کد خبر: ۹۸۲۴
تاریخ انتشار: ۲۶ آذر ۱۴۰۱ - ۱۲:۴۹
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
یکی از دلایل افزایش پایه پولی همین بدهی‌های دولت به بانک مرکزی است. وقتی این اتفاق رخ می‌دهد، پول پرقدرت یا پول پایه در اقتصاد افزایش پیدا می‌کند و به تبع آن میزان نقدینگی، سیر صعودی به خود می‌گیرد و در ادامه این روند شاهد افزایش تورم در کشور خواهیم بود؛ بنابراین اگر دولت برای تامین هزینه‌های خود سراغ منابع بانک مرکزی برود.


کامران ندری
اقتصاددان

یکی از دلایل افزایش پایه پولی همین بدهی‌های دولت به بانک مرکزی است. وقتی این اتفاق رخ می‌دهد، پول پرقدرت یا پول پایه در اقتصاد افزایش پیدا می‌کند و به تبع آن میزان نقدینگی، سیر صعودی به خود می‌گیرد و در ادامه این روند شاهد افزایش تورم در کشور خواهیم بود؛ بنابراین اگر دولت برای تامین هزینه‌های خود سراغ منابع بانک مرکزی برود، تبعاتی دارد که مردم هم در لایه‌های مختلف آن را لمس خواهند کرد. مهم‌تر اینکه در وضعیت عادی هم تورم در کشور ما بالا است و یک چنین اقداماتی، تورم‌های به مراتب بزرگتری به اقتصاد تحمیل می‌کند. باید در نظر داشت که وقتی یک تورم این چنینی در اقتصاد به وجود می‌آید، زمینه ساز نگرانی‌هایی میان مردم از بابت ارزش پول ملی می‌شود. زیرا مردم نگران می‌شوند که اگر پس‌انداز‌های خود را به صورت ریالی نگه دارند، به دلیل تورم بالایی که در اقتصاد وجود دارد، به مرور زمان ارزش آن کاسته شود. به همین دلیل کم‌کم پس انداز‌های ریالی تبدیل به پس انداز‌های ارزی و سکه و طلا و... می‌شود. اما نکته مهمی که باید در نظر گرفت این است که همین اقدام مردم هم موجب افزایش تورم می‌شود. وقتی مردم تصمیم می‌گیرند سرمایه خود را در بازار‌های موازی هزینه کنند و به نوعی برای خرید ارز و سکه و طلا و... هجوم می‌برند، باعث تورم ناشی از تقاضا می‌شویم. با توجه به اینکه این روند اقدامات مردم ادامه پیدا می‌کند، یک جو روانی ایجاد می‌شود، که تعداد سرمایه گذاران را نیز افزایش می‌دهد. یعنی منجر به این می‌شود که مردم بیشتری تمایل به حضور و سرمایه گذاری در بازار‌های موازی پیدا کنند؛ بنابراین ما در چنین شرایطی شاهد افزایش تورم در بازار‌ها و به طور کلی، کشور خواهیم بود. بنابراین استقراض دولت از بانک مرکزی عملا یک روند و دومینویی ایجاد می‌کند که در هر مرحله‌ای جدا گانه تورم زا می‌شود. یعنی مشخصا یک مرحله زمانی است که استقراض می‌کند پایه پولی و نقدینگی افزایش پیدا می‌کند، دوم زمانی است که مردم به دلیل کاهش ارزش ریال به واسطه دلیل اول، به سراغ بازار‌های موازی می‌روند. واقعیت این است که در حال حاضر دو اتفاق مشخص در اقتصاد رخ داده است. یکی عرضه بیش از حد ریال است که به دلیل تامین کسری‌های دولت در حال انجام است و دیگری کاهش تقاضا برای ریال است. این همان اتفاقی است که برای هر کالایی ممکن است رخ دهد. یعنی زمانی که عرضه زیاد می‌شود، تقاضا کاهش پیدا می‌کند. متاسفانه به دلیل اینکه هیچ وقت دولت‌ها به ویژه دولت فعلی اطلاع رسانی دقیقی در باره میزان بدهی و حجم نقدینگی ارائه نمی‌دهند، واقعا الان نمی‌دانیم که وضعیت بدهی‌ها و نقدینگی در کشور به صورت دقیق به چه شکل است. ولی به نظر من افزایش‌ها اخیر در کشور صرفا به دلیل استقراض دولت از بانک مرکزی و کسری بودجه و کاهش ارزش پول ملی نیست. واقعیت این است که اقتصاد از عوامل دیگری مانند فضای سیاسی و شرایط اجتماعی متشنج هم تاثیر می‌گیرد. یعنی دقیقا مسائلی که ما طی چند وقت اخیر بسیار با آن‌ها مواجه هستیم. زیرا به هرحال نگرانی از آینده روی اقتصاد تاثیر می‌گذارد. یعنی وقتی مشخص نیست دولت چه برنامه‌ای دارد یا وضعیت مذاکرات معلوم نیست و... بنابراین مردم در یک نگرانی قرار می‌گیرند روی رویکردهایشان تاثیر می‌گذارد و بخشی از دلایل حضور در بازار‌های موازی هم می‌تواند ناشی از همین ترس و نگرانی از آینده باشد. از سوی دیگر باید در نظر داشت که افزایش نقدینگی در کشور صرفا به دلیل استقراض دولت از بانک مرکزی نیست. زیرا همان مشکل عدم نقدینگی که دولت دچارش هست را بانک‌ها نیز با آن مواجه هستند. زیرا همانطور که اشاره کردم، وقتی نگرانی از آینده اقتصادی در کشور وجود دارد، مردم هم تمایلی به نگه داشتن ریال ندارند و برای خروج سرمایه‌های خود از بانک‌ها اقدام می‌کنند. اما بانک‌ها برای اینکه بتوانند سرمایه‌های مردم را در اختیارشان قرار دهند، دچار کمبود نقدینگی می‌شوند و به همین دلیل هم به سراغ بانک مرکزی می‌روند؛ بنابراین بانک مرکزی مجبور می‌شود پایه پولی را افزایش دهد. در مجموع نگرانی‌های مردم هم تورم را تشدید می‌کند. حتی یک اصطلاحی در این باره وجود دارد که می‌گوید: «نگرانی‌ها خود به خود تبدیل به واقعیت می‌شوند»یعنی همان «انتظارات خودکام بخش» یعنی آنچه که مردم نگرانش هستند، خود به خود محقق می‌شود؛ بنابراین مهمترین کاری که مجموع حاکمیت باید انجام دهد این است که نگرانی‌های جامعه را کاهش دهد. اما متاسفانه تا امروز نه تنها در این راستا موفق نبود بلکه بر میزان نگرانی‌های جامعه هم افزوده‌اند. به همین دلیل «انتظار تورمی» که در کشور وجود دارد روز به روز افزایش پیدا می‌کند و این بسیار نگران کننده است. باید حاکمیت متوجه باشد که این «انتظار تورمی» به مراتب از روند تورمی یا تورم موجود، خطرناک‌تر است. زیرا ممکن است دولت و مجلس اقداماتی (بر فرض درست و اصولی) در راستای کاهش تورم انجام دهند، اما اگر نتوانند «انتظار تورمی» را کنترل کنند، هیچکدام از برنامه‌ها و اقداماتشان در مهار تورم، مفید و اثربخش نخواهد بود؛ لذا مجدد من تاکید می‌کنم که حاکمیت باید یک فکر اساسی در خصوص «انتظار تورمی» در کشور کند و بعد به سراغ مهار تورم برود.

نام:
ایمیل:
* نظر: