نسخه چاپی
دکتر اصغر نعمتی
مدیرمسئول و مدرس دانشگاه
دورانی که امروز ما در آن قرارگرفتهایم و موسوم به عصر رسانه هست
زمینه تغییرات شگرف در شئون تربیتی و سبک زندگی افراد را فراهم کرده است.
بیتردید والدین امروز در مقایسه با نسل قبل از خود با پیچیدگیهای غامض در
تربیت کودکان مواجه هستند.
درگذشته فرهنگ و سایر عوامل تأثیرگذار اجتماعی بر تربیت کودکان همسو و در امتداد رویکردهای تربیتی والدین قرار داشت درحالیکه امروزه عواملی بیرون از آداب تربیتی خانواده در جهت مخالفت آن در حوزه تربیت و جامعهپذیری فرزندان ایفای نقش میکنند!
رسانههای نوین اگرچه فرصتآفرین بودند و در گستره وسیع، پیامدهای مبارکی را در ارتقاء آگاهیهای عمومی فراهم ساختهاند، اما بهمثابه شمشیر دو لبهای هستند که در حوزه تربیتی نقش منفی آن بارز و آشکارتر است.
این رسانهها که دسترسی به انواع محتوا را برای همگان ازجمله کودکان فراهم نمودهاند، مبانی و معیار یک زندگی منطبق باارزشها و هنجارهای پذیرفتهشده جامعه را به چالش کشیده و با سرکوب استانداردهای تربیتی خانواده، استانداردهای جدیدی را جایگزین نموده که منطبق بافرهنگ خودی و باورهای موردپذیرش خانواده نیست و این تعارض و واگرایی یکی از پیامدهای نامبارک زندگی در عصر رسانه و تربیت فرزندان در این زیستبوم جدید است.
از سوی دیگر باید بر این واقعیت تلخ اذعان نمود که در عصر جدید، رسانهها بهعنوان اصلیترین عامل جامعهپذیری و اجتماعی سازی فرزندان به رقیب مهارنشدنی برای خانوادهها تبدیلشدهاند و قدرت و اقتدار خانواده را در حوزههای تربیتی به چالش کشیده و تضعیف نمودهاند.
در چنین شرایطی اگر والدین از قوه تحلیل قوی و سواد رسانهای مطلوب برخوردار نباشند، در اقناع فرزندان خود باهدف تنظیم رژیم رسانهای آنها دچار مشکل خواهند شد. رسانهها بهعنوان رقیبی قوی و پرجاذبه بهصورت هدفمند سعی در جذب کودکان بهعنوان مشتریان خود دارند و والدین در هیاهوی بیوقفه آنها در وضعیتی سردرگم و گیجکننده از اتخاذ تصمیمهای منطقی و راهگشا در راستای تربیت فرزند خویش بازمیمانند. در چنین شرایطی که فرزندان در معرض اقیانوسی کمعمق از مفاهیم و دانشهای فستفودی قرار دارند، تقویت تفکر انتقادی در کودکان میتواند راهگشا باشد.
والدین باید سعی نمایند با تقویت مغز و هوش اجتماعی کودک وی را در حل مسئله و به چالش کشیدن موضوعاتی که در معرض آن قرار میگیرند توانمند سازند، آنها باید توانایی حل مسئله داشته باشند و بهجای پذیرش صرف مطالب و موضوعات ارائهشده رسانهها در گام اول از نگاهی انتقادی برخوردار بوده و این نوع نگرش در آنها نهادینه شود.
پرورش تفکر انتقادی در دوران کودکی و خردسالی نقش محوری در تربیت کودکان در عصر رسانه و حفاظت از وی در برابر سونامی پرقدرت مطالب و محتوای مخرب خواهد داشت.
تربیت فرزندان در عصر حاضر میطلبد تا جنبههای مختلف تربیتی و رشد کودکان مورد اهتمام والدین قرار گیرد. والدین باید در چنین شرایطی رابطهای عمیق، پرمعنا و غنی با فرزندان خود داشته باشند تا امکان تعامل، همدلی و گفتوگوی دوجانبه بر بستر روابط معنادار شکل گیرد. باید والدین تلاش کنند کودکان مهارت گفتوگوی درونی با خود را فراگیرند تا از طریق آن به خودشناسی و خودتنظیمی دست یابند. از سوی دیگر تقویت قدرت تخیل و توانمندیهای مربوط به تصویرسازی، آنها را در شناخت تصویرسازیهای افراطی رسانهها و تحلیل آن قدرتمند می سازد و از شدت آسیبها خواهد کاست. بدیهی است در این زمینه انتخاب برخی بازیها با مشورت روانشناسان تربیتی میتواند در ارتقای قدرت تخیل، تصویرسازی و حتی تحلیل تصویرسازیهای رسانهای بسیار اثربخش باشد. این ظرفیتها و توانمندیها اگر در کنار تقویت قدرت تفکر انتقادی در کودکان همراه شود، بیتردید والدین با چالشها و نگرانیهای کمتری میتوانند از تربیت صحیح کودکان خود در عصر رسانه اطمینان یابند.
بنابراین ضروری است در عصر جدید، آموزش تفکر انتقادی به کودکان را بهعنوان یک اصل در سرلوحه مبانی تربیتی خود قرار دهیم.