باعث تاسف است كه برخي افراد جامعه ايران چنان در فضاي غيرواقعي غرق شدند كه نسبت به تيم ملي فوتبال نيز اما و اگر ايجاد كردند و حتي از باخت آن ابراز خوشحالي كردند. گرچه بعيد ميدانم كه آنان تعداد زيادي باشند و به ويژه آنكه فضاي عمومي به سرعت عليه اين رويكرد شد
باعث تاسف است كه برخي افراد جامعه ايران چنان در فضاي غيرواقعي غرق شدند
كه نسبت به تيم ملي فوتبال نيز اما و اگر ايجاد كردند و حتي از باخت آن
ابراز خوشحالي كردند. گرچه بعيد ميدانم كه آنان تعداد زيادي باشند و به
ويژه آنكه فضاي عمومي به سرعت عليه اين رويكرد شد، ولي در اين يادداشت
ميكوشم معناي تيم ملي را اعم از تيم ورزشي يا سياسي و... نشان دهم و بگويم
كه نفي تيم ملي فوتبال، نفي مفهوم ملي است. چه كساني عضو تيم ملي فوتبال
هستند؟ اول از همه آناني عضو هستند كه مطلقا به دلايل غير حرفهاي انتخاب
نميشوند. يعني هيچ عضوي منتسب به خانوادهاي صاحبنام و داراي نفوذ نيست.
شايد تيم ليبي چنين وضعي را نداشت كه فرزند قذافي به صفت اين انتساب به
حاكم آنجا عضو آن تيم بود و تيمهاي فرزندان او بايد برنده بازيهاي ليگ
ليبي ميشدند. ولي در ايران حداقل تا اين لحظه چنين نيست و اگر مواردي هم
بوده به ندرت بوده، ضمن اينكه تفاوت حرفهاي فرد انتخاب شده با فرد لايق كم
بوده است. براي عضويت در تيم ملي چه مراحلي طي ميشود؟ اول بايد در
تيمهاي پايه بازي كرد. آنجا هم براساس شايستگي بالا آمد. كارشناسان و
استعداديابان فوتبالي آن بازيها را ميبينند، افراد لايق را براي تيمهاي
مهم انتخاب ميكنند، هر بازيكن قيمتي متعارف دارد. كسي حاضر نيست پول مفت
بابت بازيكن ناتوان بدهد. بازيكن در ميداني شفاف بازي ميكند. تماشاگران و
رسانهها به او نمره ميدهند. همهچيز واقعي و قابل سنجش است. سپس يك مربي
كاربلد و مستقل از ميان افراد موجود يا حتي خارجي كساني را براي تيم ملي
انتخاب ميكند. اينجا ممكن است برخي ملاحظات و سلايق وجود داشته باشند، ولي
در نهايت كمتر مورد ايراد است. آنان با يكديگر و در ميدان بازي با قواعد
روشن كه همه آن را ميدانند و با حضور داور بيطرف رقابت ميكنند. خشونت و
اعتراض، موجب اخطار و اخراج ميشود. قواعد را بايد رعايت كنند، به همين علت
است كه در تيم ملي فوتبال از همه افراد با هر قوميت و مذهبي و هر ميزان از
تقيدات ديني ميتوان ديد.
گزينش به آن معنايي كه در امور ديگر هست،
ندارد، مگر آنكه خلاف آشكاري كنند كه همه مردم نسبت به آن حساس هستند. نه
كاري به تتو كردن آنان دارند و نه در زندگي شخصي آنان دخالت ميكنند و نه
به نماز خواندن و روزه گرفتن آنان. آنان حق دوپينگ ندارند، والا اخراج
ميشوند. سپس بايد در ميدانهاي بينالمللي در برابر تيمهاي ديگر با شرايط
معين وارد رقابت شوند. قبولي و مردودي آنان نيز كاملا روشن است. مطابق
ضوابط و داوري بيطرف و رعايت عدالت و انصاف بازي ميكنند و هر تيم كه
برنده شود، حقش محفوظ است. اين يعني تيم ملي. اگر همين ضوابط و شرايط براي
تيمهاي گوناگون كشور از جمله سياست، اقتصاد، فرهنگ، دانشگاه و همه
حوزههاي ديگر تعيين و اجرا شود، آنان نيز تيمهاي ملي هستند. به ميزاني كه
از اين ضوابط دور هستند از مفهوم تيم ملي بودن دور هستند و تيم فرقهاي
محسوب ميشوند. تيم ملي فوتبال به دليل غلبه اصول حرفهاي در انتخاب آنان
كه حتي مربي تيم نيز خارجي است و قرار است كه استقلال نسبي از قدرت هم
داشته باشند، مظهر و نماد مردم ايران و ملي است. اين تيم هم به لحاظ اسم و
هم از زاويه ملاكها و اعتبار و رسم تيم ملي است و شايستگي دارد كه ايران
را نمايندگي كند. كافي است كه فرآيند انتخاب تيم ملي را با تيم مجلس موجود
مقايسه كنيد تا معلوم شود تفاوت كارايي اين دو تيم در اجراي وظايف و
نمايندگي مردم چقدر متفاوت است؟ همين كه تيم ملي فوتبال مبرا از پايگاههاي
انتسابي سياسي است معيار خوبي براي فهم ماجراست. اگر روزي كسي در سياست و
مجلس و براساس كوشش خود مثل دروازهبان كنوني تيم ملي بالا بيايد، آن روز
تيم سياست هم ملي ميشود.