کد خبر: ۹۶۹۱
تاریخ انتشار: ۰۶ آذر ۱۴۰۱ - ۱۲:۴۵
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
 چندي پيش مجله نزديک به نمايندگي ولي فقيه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامي مقاله خود را به سخنان اخير سيد محمد خاتمي، رييس‌جمهوري پيشين اختصاص داده؛ مطلبي که در مقايسه با مطالب ديگر اين نشريه درباره خاتمي تمجيد حساب مي‌شود.



آرمان امروز-پورحسين: چندي پيش مجله نزديک به نمايندگي ولي فقيه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامي مقاله خود را به سخنان اخير سيد محمد خاتمي، رييس‌جمهوري پيشين اختصاص داده؛ مطلبي که در مقايسه با مطالب ديگر اين نشريه درباره خاتمي تمجيد حساب مي‌شود. نويسنده نشريه «صبح صادق» در اين مطلب به جايگاه خاتمي در فضاي سياسي کشور پرداخته و آورده «با وجود تلاش برخي طيف‌هاي جريان اصلاحات براي عبور از سيدمحمد خاتمي و همچنين فاصله‌گذاري رسمي بخشي از تندروهاي اصلاح‌طلب با مشي اصلاح‌طلبي و غلتيدن در دامن براندازان مي‌توان گفت، رييس دولت اصلاحات همچنان شاخص‌ترين و مورد قبول‌ترين چهره در اين طيف سياسي است.» به عبارت ديگر اين نشريه جايگاه رهبري خاتمي در ميان اصلاح‌طلبان را با نظر مثبت تاييد کرده است. اين هفته نامه به بخشي از صحبت‌هاي اخير خاتمي اشاره کرده که گفته بود: «براندازي نه مطلوب است و نه ممکن» و اين بخش را مصداق «مرزبندي»  برشمرده است. صبح صادق ، در عين اينکه گفته خاتمي را «يک گام به جلو» ارزيابي کرده، ولي درباره آن نوشته که «قطعا اين گام به تنهايي کافي نيست.» رويکردي که تاکنون لااقل بعد از حوادث انتخابات 88 در مورد خاتمي، ديده نشده بود. صبح صادق در پايان جايگاه خاتمي ميان اصلاح‌طلبان را باز هم جايگاه «ويژه‌اي» دانسته و ابراز اميدواري کرده که او «مي‌تواند با ايجاد تفاهم در طيف اصلاحات، با پر رنگ کردن مرزبندي با دشمنان ملت ايران، زمينه گفت‌وگو را فراهم کند.»
انتشار اين مطلب سبب شد تا بسياري به اين نتيجه برسند که يک سيگنال از سوي سيستم سياسي کشور براي پذيرش صداي معترضين ارسال شده و حال زمان عمل با گام هاي شمرده فرارسيده است. گام هايي که شايد مسير معقولانه آن را چهره هايي نظير سيدمحمدخاتمي بتوانند ترسيم کنند. در راستاي بررسي اين مساله «آرمان امروز» گفت و گويي با بيژن عبدالکريمي، استاد دانشگاه و پژوهشگر مسائل سياسي داشته است که در ادامه مي خوانيد.
آقاي خـاتمي مي تواند نماينده کدام جريان داخلي براي واسطه گري باشد؟
مساله ميانجي گري چهره اي که از سوي جامعه مورد پذيرش باشد مي تواند يک اتفاق خوب باشد تا مردم به مطالبات خود برسند زيرا جامعه ايران امروز کاملا دو قطبي شده و زمينه را براي راديکاليزم فراهم کرده است. مشخصا چنين فضايي به افراد فاسد فرصت مي دهد تا به اهداف خود برسند و در چنين شرايطي امنيت ملي و اجتماعي مشخصا از بين خواهد رفت.

بايد توجه داشت که خطاهاي سياسي در 43 سال اخير سبب شده تا نيروهاي واسط ميان مردم و نظام سياسي حذف شده اند و سبب شده تا بخشي از جامعه اصلا ديده نشوند. در همين خصوص به تدريج بخش زيادي از جامعه در نظام سياسي نماينده اي ندارند. بر همين اساس زماني که تظاهرات گسترده در کشور رخ داده، حداقل کاري که بايد انجام شود، بازگرداندن نيروهاي واسطه به عرصه است.امروز در کشور نه حزب به معناي واقعي وجود دارد و نه مي تواند وجود داشته باشد و به همين علت بايد به شخصيت ها و سرمايه هاي انساني توجه ويژه شود. در وراي اين توجه بايد به چند نکته توجه شود. نخست اين که چهره هايي نظير سيدمحمد خاتمي اگر قرار است وارد ميدان شوند، ديگر نبايد مجري سياست هاي ديکته شده سيستم سياسي باشد بلکه بايد اجازه داده شوند تا نمايندگي مردم را بکنند. واسطه ها امروز اگر قرار باشند مهندسي شده باشند، فايده اي نخواهد داشت و آن ها نمي توانند نماينده مردم ناديده گرفته شده باشند. بر همين اساس شخصيت هايي نظير سيدمحمد خاتمي مي تواند براي آرام کردن اوضاع نقش آفريني کند اما بايد توجه داشت که براي اين کار تاخير صورت گرفته است و به همين علت بايد طيفي از نمايندگان ايجاد شوند تا صداي مردم باشند. ديگر صرفا يک چهره سياسي نمي تواند نقش واسط ميان مردم و سيستم سياسي باشد. امروز چهره اي همچون آقاي خاتمي نمي تواند نماينده نسل جديد و جريان راديکال باشد. چهره هايي نظير آقاي خاتمي صرفا مي تواند نماينده چهره هاي ميانه رو باشد اما با اين وجود ايشان بايد وارد عرصه شود و اين اجازه به ايشان داده شود تا نماينده قسمتي از مردم باشد. قطعا اين حرکت کوچک بهتر از هيچ است.

طيفهاي راديکال آقاي خاتمي را نماينده خود نمي دانند
نکته حائز اهميت در اين جا اين است که مخالفين راديکال سيستم سياسي قبول نخواهند کرد تا چهره اي نظير سيدمحمد خاتمي نماينده آن ها باشد و شايد اين قبيل رفتارها بزرگ ترين اشتباه معترضين باشد. معترضين بايد از اين قبيل واسطه ها استقبال کنند زيرا تحولات اجتماعي به صورت تدريجي رخ مي دهد. معترضين اگر بخواهند راديکال رفتار کنند مشخصا هيچ اتفاق مثبتي رخ نخواهد داد. اين که يک رسانه نزديک به سيستم سياسي کشور مي آيد و از آقاي خاتمي اسم مي برد تا به عنوان نماينده اي براي حل اختلافات وارد ميدان شود يک سيگنال است که بايد جدي گرفته شود. اين نخستين بار نيست که اين سيگنال ارسال مي شود زيرا يکي از ائمه جمعه به معترضين توهين کرده بود و از دفتر رهبري به شدت پاسخ ايشان داده شد. سيگنال هاي متعددي از سوي سيستم سياسي کشور در حال ارسال است که قصد تغيير وضعيت را دارد. در چنين شرايطي اگر مي خواهيم به نتيجه مثبت برسيم بايد شرايط قدرت سياسي نيز درک شود. قدرت سياسي امروز نمي تواند به خواسته هاي حداکثري جواب دهد زيرا اين به اين معني است که برخي سودجويان که مي خواهند ايران غرق خشونت شود، تندروي بيشتري مي کنند. امروز کشور در يک فضاي انتزاعي ذهني نيستيم و به همين علت بايد با واقعيت ها رو به رو شد و آن ها را درک کرد و به سمت عمل کردن رفت. امروز نيروهاي خارجي که خواهان به آشوب کشيدن ايران هستند و معترضين داخلي که به سمت حرکت هاي راديکال رفته اند مانع تولد ايران جديد مي شوند.
ايران جديد در حال متولد شدن است
هرچند معترضين داخلي که امروز کينه به دل گرفته اند، 43 سال ناديده گرفته شده اند و قابل فهم هستند اما بايد در مسير ميانه حرکت کنند. امروز يک ايران جديد در حال تولد است. اين نوزاد براي به دنيا آمدن به 9 ماه زمان نياز دارد و نمي توان انتظاتر داشت که در مدت زمان 2 ماه اين نوزاد به دنيا بيايد. امروز نظام سياسي راهي جز شنيدن صداي معترضين ندارد و اين سيگنال هايي که در پاسخ فرستاده است بسيار مهم است. نظام سياسي به خوبي مي داند که بدون داشتن حمايت مردم نمي تواند در مقابل دشمن خارجي ايستادگي کند و به همين علت برداشت اين است که سيگنال هاي ارسال شده از سوي نظام حاکم مهم است.
 اساسا چهره هايي نظير سيدمحمد خاتمي تواند حرف مردم را منتقل کرده و نماينده مردم براي دريافت مطالبات قانوني باشد؟
آن چه که در اين خصوص حائز اهميت است اين است که در گام نخست سيستم سياسي کشور وجود ديگري و تفکر مخالف را به رسميت بشناسد. اگر وجود ديگري به رسميت شناخته شود، ما در مسير اصلاحات قرار گرفته ايم. اصلاحات نه به معناي دولت اصلاحات بلکه تغيير در رويه موجود. در اين بستر نيازمند خلق يک گفتمان جديد هستيم و چهره اي نظير سيدمحمد خاتمي بايد اين گفتمان جديد را خلق کند زيرا عملکرد گذشته ديگر در کشور و در ميان معترضين طرفدار ندارد. اين کار ساده اي نيست و نياز به يک خرد جمعي دارد.
آقاي خاتمي پس از ايجاد گفتمان جديد بايد با کدام طيف از نظام وارد گفت و گو شود؟
صفوف سياسي کشور در اين مدت کاملا دگرگون شده است و ترکيب نيروهاي اجتماعي به شکلي ديگر شده است و امروز ديگر حيات اجتماعي با مفاهيمي نظير اصلاح طلب و اصولگرا بيگانه شده است و جوابگو نخواهند بود. از امروز نمي توان براي گام بعدي تصميم گيري کرد و نظر داد بلکه در گام نخست بايد ديگري به رسميت شناخته شود و گفت و گوها آغاز شود تا به نتيجه رسيد. در شرايط کنوني نمي توان سريعا به نتيجه رسيد و مشخصا تحولات اجتماعي در کوتاه مدت به نتيجه نمي رسد. در اين ميان طرفين نگراني هايي جدي دارند. معترضين هراس دارند که اگر از خواسته هاي خود کم کنند و به واسطه اي نظير آقاي خاتمي تن دهند، به مرور زمان همه چيز همچون گذشته خواهد شد و به همين علت است که آقاي خاتمي را قبول نمي کنند.
نظام سياسي سيگنال هايي براي مردم فرستاده است
 به نظر مي رسد که سيستم سياسي کشور ديگر همچون گذشته نخواهد بود و آماده ايجاد تغييراتي است مگر اين که حوادث غيرمترقبه اي رخ دهد که قدرت تفکر را از سياستمداران بگيرد. از سوي ديگر مسئولين نيز هراس دارند که اگر خواسته هاي حداقلي را بپذيرند، ممکن است سيستم سياسي ضعيف شود و سقوط کند و همين هراس است که تغيير را براي آن ها سخت کرده است. اين هراس ها منطقي است و بايد از طريق همين واسط ها سيگنال ها ادامه پيدا کند تا طرفين مطمئن شوند. بايد توجه داشت که قشر خاکستري حاضر در جامعه آماده تغيير نيست و به همين علت شرايط سرنگوني نظام سياسي وجود ندارد. قشر خاکستري جامعه تحول مي خواهد اما تغيير نمي خواهد. در چنين شرايطي سيستم سياسي کشور بايد به معترضين اطمينان دهد که آماده ايجاد تحول است و قصد فريبکاري ندارد.
نام:
ایمیل:
* نظر: