روزهاي سخت ايران با برگزاري جام جهاني تکميل شد، مسابقاتي که سالهاست مردم چشم انتظار برگزاري آن هستند و اينبار مصادف با ناآراميهاي اخير در ايران شد. با شکست سنگين تيم ملي کشورمان مقابل انگليس، بسياري در فضاي حقيقي و مجازي اقدام به شادي کردند و با هر گل انگلستان به ايران، به هوا ميپريدند، بدون اينکه کوچکترين «غرور ملي» داشته باشند.
آرمان امروز: روزهاي
سخت ايران با برگزاري جام جهاني تکميل شد، مسابقاتي که سالهاست مردم چشم
انتظار برگزاري آن هستند و اينبار مصادف با ناآراميهاي اخير در ايران شد.
با شکست سنگين تيم ملي کشورمان مقابل انگليس، بسياري در فضاي حقيقي و
مجازي اقدام به شادي کردند و با هر گل انگلستان به ايران، به هوا
ميپريدند، بدون اينکه کوچکترين «غرور ملي» داشته باشند. حتي در زنجان برخي
از مردم با پرچم انگليس به پايکوبي پرداختند؟!. در ديگر شهرها نيز اين
وضعيت مشاهده شد، تا جايي که برخي از کارشناسان، چهرههاي مشهور و مردم اين
باخت بيسابقه ايران را بيارتباط به حواشي داخل استاديوم و بيرون از آن
نميدانستند. در شرايطي که رسانههاي معاند، در روزهاي گذشته تبليغات
گستردهاي براي عدم حضور تيم ملي ايران (بدون توجه به جايگاه جام جهاني و
هشدارهاي فيفا براي مقابله با ورود سياست به ساختار فوتبال) انجام
داده بودند، تيم ملي با 90 دقيقه «هووو» و شنيدن جمله «بيشرف» راهي بهجز
بغض، اشک و خون روي صورت بيرانوند نداشت، نکته تاسف بار اين وضعيت انتشار
عکسهاي بيرانوند با صورت خوني بود که مردم آن را به «چوب خدا» تشبيه
ميکردند!. در اين ميان برکسي پوشيده نيست که عدم تمرکز در روزهاي قبل به
اردوي تيم ملي رسيده بود و ترکيب عجيب مربي ايران نيز اين امر را تا حدودي
ثابت ميکرد، اما تيم بيروحيه ايران که نه حمايت دولت و نه يار دوازدهم
(طرفداران فوتبال) را پشت سر خود ميديد، راهي به جز شکست تلخ با 6 گل و
تسليم شدن را جلوي رويش نميديد؛ شکستي که متهم رديف اول آن کارلوس کيروش و
متهم رديف دوم، مردمي بودند که تمرکز را به شکلي از اين تيم گرفته بودند،
بهنحوي که بازيکنان ايراني که سالها در ليگ اروپا بازي ميکردند، حتي
قادر به يک پاس درست نبودند. روز گذشته اعلام شد که يکي از رستورانهاي
زنجيرهاي واقع در خيابان شريعتي تهران که در صفحه مجازي خود در شبکه
اجتماعي اينستاگرام با درج مطالب ضد ملي، از تيم فوتبال انگليس حمايت و
آرزوي ناکامي براي تيم ملي فوتبال کشورمان در رقابتهاي جام جهاني 2022
قطر، کرده بود، بلافاصله در شب مسابقه و پس از بررسي جوانب ماجرا و صحت
سنجي اقدامات انجام شده منتسب به آن در فضاي مجازي، با دستور قضائي پلمب
شد.
تنها در قطر ماندهاند!
براي بررسي اين موضوع به سراغ يک جامعه شناس رفتيم تا نظرات او را در
رابطه با اتفاقات مسابقه ايران و انگليس جويا شويم. امير محمود حريرچي،
برخلاف نظر برخي از منتقدان معتقد است که حضورتيم ملي و بهخصوص برد يا
گلهاي اين تيم در آوردگاه جام جهاني ميتواند باعث ايجاد شور و نشاط در
جامعه، بهخصوص ايجاد همدلي و تقويت هويت و غرور ملي شود. او در ادامه
گفتههايش با ابراز تاسف از اتفاقات اخير و شادي برخي از مردم نسبت به باخت
تيم ملي ايران ميافزايد: متاسفانه طي سالهاي گذشته، آنگونه که بايد و
شايد به موضوع «مليت» توجه نشده است، در عوض برخي سوء مديريتها باعث شده
تا اين شاخصه مهم جامعه شناختي کمتر از گذشته و ناديده گرفته شود. اين در
حالي است که با وجود شعارهاي مسئولان در مورد تلاش براي ايجاد همدلي در
جامعه، در عمل شاهد رفتارهاي «ضد ملي» در برخي موارد هستيم. حريرچي باور
دارد که بازيهاي جام جهاني ميتواند فرصتي براي ايجاد همدلي و تزريق شادي
در جامعه باشد و تصريح ميکند: «چه بخواهيم، چه نخواهيم مردم ما فوتبال را
دوست دارند، ضمن آنکه تيم ملي ما نيز با زحمت و تلاش بسيار به جام جهاني
راه پيدا کرده است و حقش نود دقيقه «هوو» شدن نيست. حتي شنيدهام که
فدراسيون فوتبال و وزارت بهداشت نيز بودجه کافي براي اين تيم اختصاص
ندادهاند. در چنين شرايطي بيانصافي است اگر بخواهيم با تبليغات ضد
ايراني آنها را مورد شماتت قرار دهيم و چهره اي ضد ايراني از آنها بسازيم!.
آنها حالا تنها در قطر ماندهاند. در شرايط فعلي جامعه ما که تحت فشارهاي
سياسي، اقتصادي و بمباران توسط اخبار ناخوشايند است، حضور تيم ملي در جام
جهاني و شور هيجاني که اين حضور مي توانست به مردم و جامعه تزريق کند،
همچنين پيروزي و بازيهاي خوب در دو بازي باقي مانده ميتواند بهترين گزينه
ايجاد «حال خوب» براي مردم باشد و قادر است تقويت کننده عرق ملي باشد، اما
صد افسوس که رسانههاي معاند و کشورهاي بيگانه با تبليغات وسيع برخي
ناآگاه اجازه اين کار را نميدهند.»
گنه کرد در بلخ آهنگري...
اين جامعه شناس در ادامه گفتههايش ميگويد: « همچنين گروهي مدعياند و
شنيدهايم که گفتهاند تيم ملي نبايد سرود ملي را بخواند يا در صورت گل زدن
شادي کنند! من در پاسخ به اين صحبت آنها ميگويم که من اصلا موافق اين
نظريه نيستم، مگر اين سرود متعلق به دولت است؟ اين سرود متعلق به 80 ميليون
ايراني و هويت آنهاست. منظور اين دوستان منتقد اين است که بايد با روحيه
اي تضعيف شده و شکست خورده وارد ميدان شوند؟ در اين صورت تمام زحمات آنها
هدر ميرود و خود اين دوستان و ساير تيمها به خاطر بازيهاي بدي که انجام
ميدهند، بازيکنان را شماتت خواهند کرد! بايد از اين تيم حمايت کرد، منظور
من از حمايت لزوما اين نيست که اگر تيم ملي برد به خيابانها بريزيم و شادي
کنيم. بلکه منظورم اين است که بايد حداقل از لحاظ معنوي و در فضاي
رسانهاي و مجازي حمايت خود را اعلام کرده و به آنها روحيه بدهيم. رفتار ما
مصداق اين ضرب المثل است که «گنه کرد در بلخ آهنگري/ به شوشتر زدند گردن
مسگري» نبايد از ياد برد که اعضاي تيم ملي در واقع نمايندگان ما در عرصه
جهاني هستند، بنابراين کم لطفي است که بخواهيم با الفاظي مانند اينکه آنها
ايراني نيستند، زحمات آنها، مليت و همدلي خودمان را تضعيف کرده يا زير سوال
ببريم.» وي با ذکر اين نکته که به نظر ميرسد فوتبال و تيم ملي نيز به
موضوعي «سياسي» بدل شده باشد! ياورد شد: «نبايد همه امور را «سياسي» کنيم.
در اين ميان مهمترين موضوع «ملت» ايران هستند که اين تيم ملي براي آنها
راهي جام جهاني شده است. حمايت از تيم ميتواند ابزاري باشد براي اينکه به
مسئولاني که به عملکرد آنها نقد داريم، اعلام کنيم تا ملت ايران تحت هر
شرايطي در طول تاريخ پشت به پشت هم از هويت و مليت خود دفاع مي کند و از
فرصت هايي مانند جام جهاني براي تقويت اين همدلي و همچنين بالا بردن روحيه
خود، استفاده ميکند. اين روحيه ايراني در کل تاريخ بوده و هست و خواهد
بود و اميدوارم اين روزهاي سخت و کابوس وار همچون اتفاقات شب بازي ايران و
انگليس تکرار نشود.»