عالم سياست هيچوقت پاستوريزه نبوده و فحاشي در آن رواج داشته است. در بعضي كتابهاي تاريخي، اشارات كوچكي به اين ناسزاها شده و به نظر ميآيد تاريخ علاقه چنداني به ضبط جزييات آنها نداشته و به همين دليل، اشاعه آن از طريق نقل سينه به سينه بوده است.
عالم سياست هيچوقت پاستوريزه نبوده و فحاشي در آن رواج داشته است. در
بعضي كتابهاي تاريخي، اشارات كوچكي به اين ناسزاها شده و به نظر ميآيد
تاريخ علاقه چنداني به ضبط جزييات آنها نداشته و به همين دليل، اشاعه آن از
طريق نقل سينه به سينه بوده است. هرچند از گذشتههاي دور اطلاع زيادي در
دست نيست اما اگر همسنوسالهاي من به خاطره سالهاي پيش از انقلاب و
اوايل پيروزي رجوع كنند حتما كلماتي كه در تظاهرات و ميتينگها مطرح ميشد و
بار توهين و ناسزا داشت، جلوي چشمشان رژه ميروند. اگر جلوتر بياييم حتما
خبرنگاراني كه گزارشهاي ميداني مربوط به 25 سال قبل (دوره اصلاحات) را
نوشتهاند به خاطر دارند كه در درگيريهايي كه در اطراف دانشگاه و
مكانهاي ديگر بين دانشجويان چپ و راست صورت ميگرفت، طرفين به همديگر گل
هديه نميدادند! غير از شعارهاي سياسي كه هر طرف سعي ميكرده با شدت و حدت
بيشتر و با صداي بلندتر فرياد بزند، مشتي حرف زشت و ناروا هم ردوبدل ميشد.
البته كه اكثر آنها بر صفحات روزنامهها نقش نبست و لابد مانند پيشينيان،
در تاريخ هم نخواهد آمد. از جمله اين خاطره كه يكي از چهرههاي سرشناس كه
مكررا با خودروي بلندگودارش در تهران و شهرستانها حاضر ميشد، يك بار از
شدت هيجان يادش رفته بود ميكروفن خود را خاموش كند و در همان حال فحش زشت و
ناموسي به برخي خانمهاي حاضر در يك تجمع داده بود! ناسزاگويي منحصر به يك
جناح خاص هم نبود. شخصا به هنگام شركت در يك ميزگرد در دوره اصلاحات، در
يكي از دانشگاههاي تهران، فحشهاي زشتي از اصلاحطلبان شنيدم كه تا آن
هنگام به گوشم نخورده بود.
تا آنجا كه ميدانم در جلسات حزبي هر دو
جناح نيز هنگام گفتوگوها، به افراد غايب ناسزاها و نسبتهاي ناروايي داده
ميشد كه در صورتجلسات منعكس نشده و به قطعه گمشده پازل تاريخ تبديل
خواهد شد. اصولا سياست امر خشني است و با عالم اخلاق رفاقت ندارد و
اتفاقاتي در عالم سياست ميافتد كه فحاشي و ناسزاگويي بهترينِ آنهاست. در
حوادث اخير دانشگاهها، گزارشهايي از فحاشيهاي بسيار زشت انتشار يافت و
برخي رسانهها آن را اتفاقي عجيب و غريب تلقي كردند و به تقبيح آن
پرداختند. آنگونه كه از برخي شعارها برميآيد، اين قضاوت درست است اما
خاستگاه آن تازه نيست. محتواي ديگي كه سالهاي سال پيش بار گذاشته بوديم،
حالا دم كشيده و خودكرده را تدبير نيست. اصلاح اين روند اراده قوي و زمان
طولاني ميخواهد.