محمود دولت آبادي نويسنده شهير ايراني بيان کرد: بيهقي تاريخ را در بهترين بيان روايت ميکند و نشان ميدهد عوارض استبداد چقدر خوفناک است و چقدر ميتواند ويرانگر باشد.
آرمان امروز- محمود
دولت آبادي نويسنده شهير ايراني بيان کرد: بيهقي تاريخ را در بهترين بيان
روايت ميکند و نشان ميدهد عوارض استبداد چقدر خوفناک است و چقدر
ميتواند ويرانگر باشد. محمود دولتآبادي به مناسبت روز بزرگداشت
ابوالفضل بيهقي(اول آبانماه) که از او بهعنوان پدر نثر فارسي نيز ياد
ميشود، ميگويد: با وجود آنکه من خراساني هستم و اهل دِهي هستم که با دِه
بيهقي سه کيلومتر فاصله دارد، اين لقب را مورد ايراد قرار داده و
گفتهام پيش از بيهقي هم نثرنويساني بودهاند، اگرچه اثر مفصلي از آنها
باقي نمانده اما آنها هم نثر نوشتهاند؛ از جمله مقدمه شاهنامه منصوري و
رسالهي علايي ابن سينا. ديگراني هم نثر نوشتهاند و فکر ميکنم اين، عنوان
خوشايندي براي من نيست که ذکر شود، بيهقي پدر نثر فارسي است و پيش از او
ديگران نبودهاند. پيش از او ديگراني بودهاند، و البته بيهقي ميتواند
مهمترينشان باشد. بيهقي تاريخ را به بهترين نحو روايت مي کند
به گزارش ايسنا او ميافزايد: آنچه درباره بيهقي گفته و نوشته شده است،
بسيار مهم است. کتاب «تاريخ بيهقي» ابتدا در هند کشف شده و 10 سال، زندگي
اميرمسعود غزنوي را در خود دارد. اين در حالي است که بيهقي به زبان آورده و
نوشته است که 50 سال را من نوشتهام، ظاهرا از قبل و دوره محمودي را هم
نوشته بود و اشاراتي به آثار پيشنيان دارد و ميگويد تا آنجا را آنها
نوشته بودند که احتمالا از بين رفته است. مثلا بيهقي نوشته من از کتاب
محمود وراق استفاده ميکردم و پسرانش آمده و ممانعت کردند. پيداست که
تاريخنويسي در دروههاي قبل از بيهقي سنت حسنهاي بوده که متأسفانه به دست
ما نرسيد، همچنان که دوره محمودي به روايت بيهقي به ما نرسيده است. او در ادامه توضيح ميدهد: گمان
ميکنم با نفرتي که هنديها به علت هجومهاي مکرر سلطان محمود و بعد،
هجومهاي زشت نادرشاه به هندوستان داشتند، مقداري زيادي از آثار نوشتاري
فارسي را يا از بين بردند و به رود گنگ ريختند يا به دکانهاي بقالي دادند
که از آن قيف دارو و چاي درست کنند. بنابراين حيف شد که اين تاريخ ناتمام
است. دولتآبادي در ادامه بيان ميکند: بيهقي تاريخ را در بهترين بيان
روايت ميکند و نشان ميدهد عوارض استبداد چقدر خوفناک است و چقدر
ميتواند ويرانگر باشد. آنچه در اين کتاب اهميت دارد، بررسي و شناخت امر
استبداد است و اينکه نهايتا به فروپاشي منجر ميشود و شده است. چنانچه بعد
از او هم آمده و همان روش را برگزيدند و باز هم فرو پاشيدند. او
درباره نثر بيهقي نيز اظهار ميکند: آنچه درباره نثر بيهقي ميشود گفت و
اهل تحقيق ما، از آن فاصله دارند، اين است که نثر بيهقي از اين جهت دلنشين
است که زبان گفتار دوره خودش است. بيهقي در دوره خود يکي از سادهنويسترين
نويسندگان ميتواند نام برده شود، به جهت اينکه اين زبان، اصلا زبان
دشواري نيست و کافي است قدري به روش نحو و لفظ بيهقي دقت شود. او در مقابل
تاريخهاي ديگر که نوشته ميشود، ميگويد: «در ديگر تواريخ چنين طول و عرض
نيست که احوال را آسانتر گرفتهاند و شمهاي بيش ياد نکردهاند اما چون
من اين کار، پيش گرفتم ميخواهم که داد اين تاريخ، به تمامي بدهم و گرد
زوايا و خبايا برگردم تا هيچچيز از احوال پوشيده نماند. و اگر اين کتاب
دراز شود و خوانندگان را از خواندن ملالت افزايد طمع دارم به فضل ايشان که
مرا از مبرمان (ملولکنندگان) نشمرند که هيچ چيز نيست که به خواندن نيرزد
که آخر هيچ حکايت از نکتهاي که به کار آيد خالي نباشد.» بيهقي عميقا با شاهنامه فردوسي عجين بوده است
نويسنده «طريق بسمل شدن»، «کليدر» و «جاي خالي سلوچ» با تأکيد بر اينکه
زبان و بيان بيهقي اصلا دشوار نيست، ميگويد: کافي است روش خواندن آن را
بياموزيد. برخي که بيهقي را به عنوان يک نثر سنگين معرفي کردهاند، با من
موافق نيستند يا من با ايشان موافق نيستم. بيهقي اصلا دشوار نيست، به جز
واژگان يا عبارتهايي که به عربي نوشته است که آنهم يا توضيح دارد، يا
اينکه اهميتي ندارد. او در پايان ميگويد: بيهقي عميقا و دقيقا با
شاهنامه و اثر فردوسي عجيبن بوده است؛ در جايي که فردوسي ميگويد: «کاخي
بلند بسازم» بيهقي ميگويد: «و غرض من آن است که کتاب خود بلندپايه نمايم و
بنايي بزرگ افراشته گردانم چنانکه ذکر آن تا آخر عمر روزگار بماند.»
بيهقي هدف بزرگي داشته، چنانچه فردوسي چنين هدفي داشت و هر دوي اينها از
ويران شدن کشورشان به ستوه بودند و اين ستوه در بيان و گفتارشان منعکس است
و هر دو براي اين کشور و سرزمين آرزوهايي بزرگ داشتند و ما ادامهي
آرزوهاي ايشانيم.