کد خبر: ۸۹۵۵
تاریخ انتشار: ۳۰ فروردين ۱۴۰۱ - ۰۱:۵۴
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
در حال حاضر نقدینگی از 4.5 هزار هزار تومان عبور کرده و نرخ رشد نقدینگی هم 40 درصد است و اگر حتی در مدت زمان کوتاه با عملکرد موثر میزان نرخ افزایش نرخ رشد نقدینگی به 20 درصد برسد باز هم قطعا از عدد 5 هزار هزار میلیارد تومان تا پایان امسال عبور خواهیم کرد

کامران ندری
کارشناس اقتصادی

در حال حاضر نقدینگی از 4.5 هزار هزار تومان عبور کرده و نرخ رشد نقدینگی هم 40 درصد است و اگر حتی در مدت زمان کوتاه با عملکرد موثر میزان نرخ افزایش نرخ رشد نقدینگی به 20 درصد برسد باز هم قطعا از عدد 5 هزار هزار میلیارد تومان تا پایان امسال عبور خواهیم کرد و در بهترین حالت نرخ نقدینگی به 5.5 هزار هزار میلیارد تومان می‌رسد. اگر منظور از نرخ نقدینگی M2 به معنای مجموع اسکناس و مسکوکات و سپرده‌هایی که شبکه بانکی خلق می‌کند، باشد باید توجه داشته باشیم که در همه جای دنیا اقتصاددان‌ها به این نتیجه رسیدند که M2 یک متغیر درون‌زا است و دولت نمی‌تواند از بیرون رشد نقدینگی را کنترل و در واقع هیچ مقام و سیاست گذاری پولی در دنیا نمی‌تواند حجم نقدینگی را کنترل کند.
‌ اقتصاددان‌ها از دهه 70 -80 میلادی به این نتیجه رسیدند که مهار یا کنترل رشد نقدینگی توسط مقام پولی و بانک مرکزی امکان پذیر نیست چراکه رشد نقدینگی براساس نیازهایی که در درون اقتصاد تعریف می‌شود به صورت درون زا تعیین می‌شود و مقام پولی نمی‌تواند به صورت مستقیم رشد نقدینگی را تعیین یا مهار کند. اما سیاست‌گذاران امروز ایران هنوز در دهه‌های 50- 60 میلادی سیر می‌کنند. در آن دوره اعتقاد بر این بود که کنترل رشد نقدینگی امکان پذیر است و قواعدی برای مهار رشد نقدینگی تعریف کردند از جمله اینکه اعلام شد رشد نقدینگی باید به گونه‌ای کنترل شود که بیشتر از رشد درآمد اسمی نباشد و اگر هدف رساندن نرخ تورم به صفر است باید نرخ رشد نقدینگی برابر تولید واقعی باشد. این درحالی است که اقتصاددان در دنیای امروز معتقدند کنترل رشد نقدینگی به صورت مستقم امکان پذیر نیست چراکه این رفتار مردم و نیازهایی که در اقتصاد تعریف می‌شود، رشد نقدینگی را تعیین می‌کند به همین دلیل ابزار سیاست خود را تغییر دادند اما در ایران اقتصاددان ها هنوز باروهای دهه 50 میلادی را دارند.
امروز در دنیا برای کنترل رشد نقدینگی متغیر ابزار نرخ بهره است و برای مثال هدف بانک مرکزی آمریکا دیگر به طور مستقیم کنترل نرخ نقدینگی نیست بلکه سیاست کنترل سود بانکی را دنبال می‌کند. رشد نقدینگی به معنای M2 به طور مستقیم قابل کنترل نیست اما می‌توان به عنوان هدف میانی تعریف کرد، برای مثال باید سیاست اینگونه تعریف شود که نرخ بهره برای کاهش رشد نرخ نقدینگی افزایش یابد و به طور قطع رشد نقدینگی به خودی خود نمی‌تواند ابزار باشد و امکان این که دولت بتواند نرخ رشد نقدینگی را به صورت مستقیم کنترل کند بسیار پایین است. از طرفی آخرین اقدام در این رابطه در دولت قبل و دروان مدیریت همتی در بانک مرکزی انجام شد و برای رشد ترازنامه بانکی محدودیت تعیین کردند. می‌دانیم که بخش عمده M2 به بدهی بانک‌ها اختصاص پیدا می‌کند و اگر بانک‌ها ترازنامه خود از یک حدی بسط ندهند به دنبال آن بدهی‌ها آنها بسط پیدا نخواهد کرد. در همان زمان بخشنامه‌ای ابلاغ شد مبنی بر اینکه اعتبارات بانک‌ها از یک حدی بیشتر نشود که همان بخشنامه در دولت سیزدهم در حال اجرا است. اما همانطور که گفتم عامل درون‌زا رشد نقدینگی باید کنترل شود که یکی از این عوامل کسری بودجه دولت است چراکه وقتی دولت‌ها با کسری بودجه مواجه می‌شوند، از مجلس مجوزی تحت عنوان تبصره‌های تکلیفی می‌گیرند و ترازنامه بانک‌ها را منبسط کنند. بنابراین اگر هدف کنترل رشد نقدینگی را دنبال می‌کنیم باید دولت باید هزینه‌های خود را کنترل کند تا با کسری بودجه مواجه نشد که تحقق این موارد در اقتصاد ایران بسیار سخت است. اگر این دست از اصلاحات ساختاری انجام نشود در نهایت به صورت بسیار محدود می‌توان با مدیریت نرخ بهره رشد نقدینگی و تورم را مهار و کنترل کرد اما در ایران به دلیل بی‌سوادی اقتصادی که شایع است، احتمال این امکان هم پایین است چراکه با نظرات عجیب و غریبی درباره نرخ بهره مواجه هستیم و گفته می‌شود در هر شرایطی هر چه نرخ بهره پایین‌تر باشد برای اقتصاد بهتر است.

نام:
ایمیل:
* نظر: