کد خبر: ۸۴۷۷
تاریخ انتشار: ۲۹ دی ۱۴۰۰ - ۰۱:۳۰
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
مسئله بازسازی جبهه اصلاحات سوال جدی این روزهاست، برخی از احزاب با هم اختلاف‌نظر جدی دارند، مثلا در بحث انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۰، تعدادی از احزاب اصلاح‌طلب معتقد بودند که باید از کاندیدای نیابتی حمایت شود، اما درنهایت از هیچ کاندیدایی حمایت نشد.

آفتاب یزد-می‌گل هشترودی:مسئله بازسازی جبهه اصلاحات سوال جدی این روزهاست، برخی از احزاب با هم اختلاف‌نظر جدی دارند، مثلا در بحث انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۰، تعدادی از احزاب اصلاح‌طلب معتقد بودند که باید از کاندیدای نیابتی حمایت شود، اما درنهایت از هیچ کاندیدایی حمایت نشد. با این حال بعد از انتخابات 1400 اصلاح‌طلبان در لاک خود فرو رفته‌اند و کمترین کنشی از آن‌ها دیده نمی‌شود. اما به تازگی اخباری مبنی بر دیدار‌های سه جانبه رئیس دولت اصلاحات، علی‌اکبر ناطق نوری و حسن روحانی به گوش می‌رسد، گرچه افراد نزدیک به رئیس دولت اصلاحات این دیدار‌ها را معمولی دانسته‌اند اما بدون شک نمی‌توان دیدار این سه نفر که از سران جناح‌های مختلف هستند را یک دیدار معمولی تلقی کرد. با این حال باید دید آیا می‌توان این دیدار‌ها را اولین کنش‌های جدی جبهه اصلاحات قلمداد کرد؟
>حواشی یک دیدار
معمولا در فاصله بین انتخابات ریاست‌جمهوری و مجلس جنس فعالیت گروه‌های سیاسی با روزهای نزدیک به انتخابات تفاوت دارد، گفت‌وگوهای پشت‌صحنه و جلسات داخلی سیاسیون در این روزها هم احتمالا از این قاعده پیروی می‌کند. به‌خصوص چهره‌های اصلاح‌طلب که حالا نه در دولت و نه در مجلس حضور ندارند، فرصت و امکان بیشتری برای برگزاری جلسات محفلی داخلی دارند. در روزهای اخیر خبرهایی درباره جلسه برخی چهره‌های اصلاح‌طلب منتشر شده است.
برای پیگیری این خبرها و بررسی اینکه این جلسات در چه سطحی و با چه برنامه‌ای انجام ‌شده است، خبرآنلاین با جواد امام، مدیرعامل بنیاد باران و از فعالان سیاسی اصلاح‌طلب نزدیک به اصلاح‌طلبان گفت‌وگو کرده است. او در پاسخ به این سوال که آیا جلسات سیدحسن خمینی با سیدمحمد خاتمی، ناطق‌نوری و حسن روحانی واقعیت دارد، گفت: «البته جلسات آقای خاتمی با این افراد تشکیلاتی نیست، شاید دیدارها و دیدوبازدیدهایی داشته باشند، ولی هیچ جلسه تشکیلاتی که بخواهند راجع‌به انتخابات‌های آینده یا بحث‌های اینچنینی بین آقایان صورت بگیرد، مطلقا صحت ندارد.»
او در پاسخ به این سوال که آیا این جلسات به فرآیند بازسازی جبهه اصلاحات ارتباط دارد یا خیر؟ جنس دیدار خاتمی با روحانی و ناطق‌نوری را متفاوت دانست و توضیح داد: «دیدارها یا جلسات آقای خاتمی با آقای ناطق‌نوری و آقای روحانی چه ارتباطی می‌تواند با هم داشته باشد؟ مگر آقای ناطق‌نوری جریان اصلاحات را نمایندگی می‌کند؟ از نظر ما، ایشان یک اصولگرای باسابقه و اعتدالی است. یکی از سرمایه‌های کشور است که در دوران مختلف حضور داشته و مورد احترام است.»
او ادامه داد: «جریان اصلاحات یک جریان مستقل از جریان‌های سیاسی و مردم نیست ولی بحثی که می‌گویند فعالیت این جریان کمیت و کیفیتش پایین آمده، اگر چنین باشد به‌جهت اعمال محدودیت‌هایی است که برای جامعه خصوصا اصلاح‌طلبان ایجاد کرده‌اند. تریبون‌های رسمی که از اصلاح‌طلبان گرفته شده، افراد شاخصی که در جریان اصلاحات بودند اکثرا توسط شورای نگهبان فرصت ورود به عرصه‌های انتخابات پیدا نکردند. به همین جهت رفته‌رفته اصلاح‌طلبان از دستگاه‌های اجرایی و قانون‌گذاری کنار گذاشته شدند.علی‌القاعده وقتی این محدودیت‌ها صورت می‌گیرد، ما شاهد آن دسته از فعالیت‌هایی که توسط اصلاح‌طلبانی که قبلا فرصت‌هایی در اختیارشان بوده و ظهور و بروز پیدا می‌کرده است، نخواهیم بود. به‌صورت طبیعی، من فکر می‌کنم این به جریان اصلاحات برنمی‌گردد، به محدودیت‌هایی برمی‌گردد که اعمال‌شده و این فرصت‌ها از اصلاح‌طلبان سلب شده است و متاسفانه فرصت‌های قانونی و طبیعی این جریان از آنها گرفته شده است.»
با همه این تفاسیر باز هم نمی‌توان متقاعد شد که جنس دیدار‌های خاتمی، روحانی و ناطق نوری، از جنس دیدار‌های معمولی باشد. در ادامه به بررسی کوتاهی از پیشینه هر یک از این افراد می‌پردازیم.
>خاتمی، لیدر اصلاحات
«سید محمد خاتمی» نامی است که اصلاحات با آن گره خورده است. او که طرفدارانش را دوم خردادی می‌نامند رئیس دولت اصلاحات بود و گفتگوی تمدن‌ها مهم‌ترین شعارش؛ به ظن خیلی‌ها روحانی انتخابات سال 96 را مدیون خاتمی است که با عبارت « تکرار می‌کنم» مردم را به پای صندوق‌های رای دعوت کرد و سبب شد تا بار دیگر جامعه به جبهه اصلاحات اعتماد کند. خاتمی که میل مردم را دلیل حضورش در انتخابات ریاست جمهوری سال 1376 عنوان کرده بود،پس از اینکه رقیب خودش یعنی ناطق نوری را شکست داد 8 سال ریاست دولت را بر عهده داشت که اقدامات زیادی نیز در این 8 سال انجام داد.
به هرحال محمد خاتمی با پیروزی در هفتمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری یک رشته پیروزی‌ها را برای جنبش اصلاح‌طلبی رقم زد. در واقع اصلاح‏طلبان پس از این پیروزی در سه انتخابات پی ‏درپی (اولین انتخابات شوراهای شهر در سال ۱۳۷۷، ششمین انتخابات مجلس شورای اسلامی در سال ۱۳۷۸ و هشتمین انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۰) به پیروزی دست یافتند و توجه تحلیلگران مسائل سیاسی و اجتماعی ایران را به خود جلب کردند.
حالا او سالهاست که رهبر اصلاحات نام گرفته است و فعالیت‌های اصلاح‌طلبان بعد از فوت اکبر هاشمی رفسنجانی با نظر و دخالت مستقیم او صورت می‌گیرد.
>ناطق نوری، اصولگرای معتدل
شاید اگر رخدادهای سال ۷۶ به‌گونه‌ای دیگر رقم می‌خورد، سرنوشت ناطق‌نوری هم دگرگون می‌شد و خودخواسته از متن به حاشیه سیاست پرتاب نمی‌شد.خودش بعد از آن ناکامی ۷۶ گفته بود: «در دنیا سیاسیون باید عمر سیاسی برای خود تعریف کنند، کهنه‌کارهای سیاسی باید به اتاق فکر بروند». او اما حتی به این آرزویش هم نرسید. برای جناح راست هیچ شکی باقی نمانده بود که او بعد از هاشمی‌رفسنجانی رئیس‌جمهوری خواهد شد اما این‌طور نشد. ناطق‌نوری برخلاف برخی چهره‌های اصولگرایی که اهل آزمودن چندباره خود در وادی انتخابات ریاست‌جمهوری‌اند به دلیلی که شاید خودش بهتر بداند، بعد از شکست در انتخابات ریاست جمهوری سال ۷۶ دیگر حاضر به پاگذاشتن در این عرصه نشد. اگر چهره‌هایی مانند باقر قالیباف و محسن رضایی به خود قول داده بودند که چندباره شانس خود را بیازمایند اما شیخ ناطق قولی دیگر به خود داده بود و تا این لحظه هم به آن عمل کرده است.
باخت آن سال ناطق به اندازه کافی برای او و جناح راست شوک‌آور بود که در سرنوشتش اثرگذار باشد اما شوک واقعی را همان جناحی به او وارد کرد که قرار بود حامی‌اش باشد. رای‌نیاوردنش کافی نبود که تازه تحلیل‌های دوستان جناح راست هم زخم او را تازه می‌کرد. وقتی قرار بود فهرست اصولگرایان مجلس ششم را ببندند، ناطق حضور نداشت.حتی در انتخابات خبرگان هم از آن زمان به بعد شرکت نکرده و در پاسخ به این سوال که آیا حضورنیافتنش در انتخابات به دلیل شکست در انتخابات ریاست‌‏جمهوری بوده، گفته است: «خیر، دلم نمی‌خواهد در هیچ انتخاباتی شرکت کنم». یا «در زمینه ورود به انتخابات احساس تکلیف شرعی نمی‌کنم و در جناح یا گروه خاصی نیز قرار نمی‌گیرم». در همه این سال‌ها زمزمه بازگشتن او به عرصه فعالیت سیاسی مطرح بوده است. بیش از همه بخشی از اصولگرایان به سراغش رفته‌اند اما پاسخ او همواره منفی بوده است. خودش می‌داند که جریان‌های نوپای اصولگرایی که بارها علیه او حرف زده‌اند، حضورش را برنمی‌تابند.
>روحانی و پیدایش اعتدالیون
مفهوم اعتدالگرایی تا پیش از انتخاب حسن روحانی به ریاست‌جمهوری در سال ۱۳۹۲، در میان طیف یاران اکبر هاشمی رفسنجانی تحت عنوان حزب اعتدال و توسعه تعریف شده‌بود ولی پس از انتخاب روحانی با شعار «اعتدال»، در جامعه‌سیاسی ایران رایج شد.در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۱۳۹۲، حسن روحانی نامزد نماینده این گرایش، با شعار «دولت تدبیر و امید» موفق شد پیروز انتخابات شود و دولت یازدهم را تشکیل داد. دبیر پیشین شورای عالی امنیت ملی که سال ۹۲ در کارزار انتخاباتی با حمایت اصلاح‌طلبان موفق به شکست نامزد‌های اصولگرا شد، بلافاصله تلاش برای گشودن گره از مذاکرات هسته‌ای را آغاز کرد. در دوره او برای نخستین بار پس از قطع روابط، وزرای خارجه جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا مقابل هم نشستند و گفتگو کردند. تیم اقتصادی روحانی در پی موفقیت مذاکرات هسته‌ای و رفع تحریم‌ها، موفق شد تورم را کاهش دهد، رشد اقتصادی را مثبت کند و پای قدرت‌های اقتصادی را به ایران باز کند.اما بخت با او یار نبود و در دولت دوازدهم نتوانست آن طور که باید عمل کند و چون در انتخابات سال 96 اصلاح‌طلبان تمام قد پشت روحانی ایستاده بودند، حالا جامعه ضعف دولت روحانی را به پای اصلاح طلبان نوشته است و از روحانی دل خوشی ندارد چرا که شرایط فعلی اقتصادی را حاصل عملکرد او می‌داند.
>تاثیر این جلسات باید ملی باشد نه جناحی
با این تفاسیر نمی‌توان گفت که دیدار این سه نفر که هر یک سردمدار جناحی خاص هستند، جزو دیدار‌های عادی تلقی می‌شود. با این همه باید دید آیا می‌توان این دیدار‌ها را اولین کنش‌های پویای جناح اصلاح‌طلب تلقی کرد؟علی محمد نمازی، فعال سیاسی و عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی در این باره به آفتاب یزد گفت:« من خوشحال می‌شوم از شنیدن اینکه کسانی که یک زمانی جزو سران کشور بودند این روزها با یکدیگر نشست و گفتگو دارند، قطعا نمی‌توان گفت این جلسات به طور کلی صرف صحبت و احوالپرسی شده است، بدون شک این افراد مسائل مختلف کشور را هم مورد بررسی قرار می‌دهند و این حرکت خوبی است چه بسا که شاید به جمع‌بندی هم برسند و نقطه نظرات خود را در اختیار مسئولین امر قرار دادند.»وی تصریح کرد:« با این همه این نشست‌ها دستاورد خاصی برای اصلاح طلبان نخواهد داشت. اگر چه هر سه بزرگوار و مخصوصا آقای خاتمی مورد احترام همه اصلاح‌طلبان هستند و جبهه اصلاحات ایران که مرتبا در حال برگزاری جلسات است از این سه بزرگوار مخصوصا آقای خاتمی تاسی دارد اما به نظر من تاثیرات جلسات این بزرگواران باید بالا‌تر از جبهه اصلاحات باشد و در واقع باید تاثیر این جلسات در سطح ملی باشد. با این همه اگر به جمع‌بندی برسند که بخواهند مسئله‌ای را به اصلاح طلبان منعکس کنند بدون شک ما از این کار استقبال خواهیم کرد.»
از ماست که بر ماست
منصور مظفری- مدیر مسئول: اینکه افراد و لیدر‌های یک گروه و یک جناح به گفتگو بپردازند و بعد هم اعلام کنند که این جناح زنده است فی‌نفسه کار بسیار خوبی است اما اصلاح‌طلبان باید در این دوره که شکست‌های پی در پی را بعد از پیروزی‌های پی در پی تجربه کرده اند، آسیب شناسی کنند که مشکل کار کجاست؟
اینکه بگوییم محدودیت‌هایی برای اصلاح‌طلبان ایجاد شده درست نیست. اصلاح‌طلبان، طرفداران و سرمایه‌های اجتماعی خودشان را دست کم گرفته اند. در زمان انتخابات از مردم خواستند که مشارکت کنند اما خودشان در راس برای طرفدارانشان محدودیت انحصار گری ایجاد کردند. در حالی که محدودیتی برای اصلاح‌طلب‌ها از سوی حاکمیت، به شکلی که آقایان شکست هایشان را با آن توجیح می‌کنند، وجود نداشته است. در انتخابات ریاست جمهوری اخیر اصلاح‌طلبان دو کاندیدا داشتند و گروه‌های بسیاری از اصلاح‌طلبان پشت سر آن‌ها بودند اما باز هم آن دو کاندیدا مورد اقبال عمومی قرار نگرفتند.
زمانی که بزرگان اصلاح‌طلب بهترین شخصیت فرهنگی و سیاسی این جناح را که باعث شد در سال 92 وحدت بین اصلاح‌طلبان ایجاد شود و مشارکت افزایش یابد را به دلیل بعضی غرض ورزی‌ها کنار گذاشتند، باید می‌دانستند که نتیجه‌ای جز شکست در بر نخواهد داشت. همین حالا رسانه‌های اصلاح‌طلب فعال هستند و هر گفته و سخن اصلاح طلبان را منعکس می‌کنند و محدودیتی هم برای آن‌ها وجود ندارد؛ حتی برای برخی از اصلاح طلبان گشایش‌هایی نیز صورت گرفته است. اصلاح‌طلبان نباید عملکرد ضعیف و انحصارگرایی خودشان را به گردن حاکمیت بیندازند و بگویند محدودیت ایجاد شده است! حاکمیت رسانه‌های اصلاح‌طلب را به رسمیت شناخته و کاندیداهای این جناح را تائید صلاحیت کرده و احزاب این جناح نیز در حال فعالیت هستند. بنابراین بلایی که بر سر اصلاح طلبان آمده از خودشان بوده است. آقایان باید بنشینند و به بازیابی سرمایه‌های خود در چارچوب نظام جمهوری اسلامی بپردازند تا اعتماد عمومی را بار دیگر جلب نمایند. در هیچ کجای دنیا آزادی‌های بی‌حد و حصر وجود ندارد. ما نباید اصلاح‌طلبی را مساوی با براندازی قرار بدهیم و با حاکمیت مبارزه کنیم.
اصلاح‌طلبان همین حالا در رابطه با مشکلات اقتصادی، کرونا و تشکیلات آموزشی دانشگاه‌ها چه برنامه‌ای ارائه کرده اند؟ آقایان اصلاح‌طلب در شورای شهر سابق چه طرحی برای معضلات شهری شهر تهران، آلودگی هوا و ناوگان حمل و نقل عمومی آن ارائه داده اند؟ اصلاح‌طلبان بفرمایند که برای مشکلات جامعه و کشور چه برنامه‌ای پیشنهاد می‌کنند؟ اصلا برنامه‌ای دارند که توقع حمایت جامعه را هم دارند؟
نام:
ایمیل:
* نظر: