دیگر کسی نیست که از حذف سه تیم فوتبال کشورمان از مسابقات لیگ قهرمانان آسیا مطلع نباشد. خبری که ابتدا با سکوت، سپس با انکار و پس از آن با اعلام برگزاری جلسه ویژه برای کمک به تیمها و درنهایت با امید به نفوذ سیاسی برای حل مشکل همراه بوده و خروجی آن با سر و صدای رسانهای، به حاشیه بردن مشکل ایجاد شده و در نهایت از بین رفتن سهمیه کشورمان در مسابقات قهرمانی آسیا است.
دیگر کسی نیست که از حذف
سه تیم فوتبال کشورمان از مسابقات لیگ قهرمانان آسیا مطلع نباشد. خبری که
ابتدا با سکوت، سپس با انکار و پس از آن با اعلام برگزاری جلسه ویژه برای
کمک به تیمها و درنهایت با امید به نفوذ سیاسی برای حل مشکل همراه بوده و
خروجی آن با سر و صدای رسانهای، به حاشیه بردن مشکل ایجاد شده و در نهایت
از بین رفتن سهمیه کشورمان در مسابقات قهرمانی آسیا است.
در جهان امروز،
ورزش و به خصوص فوتبال، ویترین مدیریت اقتصادی و مدیریت منابع انسانی نخبه
کشورها محسوب میشود؛ به عبارتی با بهبود شرایط زیست عمومی، افتخارات
ورزشی نمایانتر و با بروز مشکلات در کشورها، شاهد خسران سریع در این بخش
هستیم. چه باور داشته باشیم، چه نداشته باشیم، ورزش به یک شاخص سنجش کارایی
مدیریتی تبدیل شده و از این جهت در بسیاری از کشورها جایگاه آن مستلزم
توجه ویژهای است و متاسفانه در این حوزه شرایط کشورمان به گونهای دیگر در
حال تغییر است. امروز درگیر موج گسترده مهاجرت ورزشکاران مانند بسیاری
دیگر از نخبگان در حوزههای دیگر هستیم اما با این تفاوت که هزینههای
انعکاس بینالمللی این دست مهاجرتها به دلیل مورد توجه بودن ورزشکاران در
رسانهها، برای کشورها، بسیار بالا است. در وضعیت کنونی ورزش کشورمان که
تقریبا به شکل دولتی اداره میگردد، مشکلات اقتصادی بیداد میکند و
ناکارآمدی و بخصوص عدم شفافیت، همه را منزجر کرده است. برای فهم بهتر
موضوع، کافیست نگاهی به فوتبال کشورمان بیاندازیم؛ درگیریهای شدید گروهی و
فضاسازی ناجوانمردانه علیه دیگری، حذف جریانهای مخالف فکری با مدیریت در
راس، آن هم بدون توجه به شایستگی افراد و نداشتن برنامه و مشخص نبودن
گامهای مدیریتی، نبود نظارت اثربخش در تصمیمات و عدم پیگرد برای جبران
خسارات ناشی از تصمیمات، عدم همبستگی برای حرکت به سمت بهبود شرایط و فساد
عمومی شده در ارکان مختلف فوتبال که توسط بسیاری از پیشکسوتان، ورزشکاران و
حتی داوران گفته شده و هیچ عکسالعملی شایستهای مگر چند عمل تکراری بر
اساس شخصیت مسئول مربوطه همانند برگزاری نطق مطبوعاتی و اطمینان بی پشتوانه
به مردم برای بررسی دغدغهها، تکذیب و ارتباط موضوع به بدخواهان و
سیاهنمایی خواندن شرایط و بعضاً لبخند و یا رفتار تند با خبرنگاران و
مردم، دیده نمیشود. امروز شاهد آن هستیم که ورزش به دلیل نداشتن مدیریت
توانمند در حال ورود به حوزه تخریب بوده و نشانههای آن را نیز در
لجبازیهای بسیار میان عناصر تیمهای ورزشی، از والیبال تا وزنهبرداری و
پرورش اندام و تکواندو و حتی شطرنج گرفته تا فوتبال که با جریمههای سنگین
ناشی از شکایت بازیکنان و مربیان خارجی برای کشورمان نیز همراه بوده است،
میتوان دید. نتیجه این نوع مدیریت نیز تنها به یک چیز ختم شده و خواهد شد و
آن متضرر و مایوس شدن هر چه بیشتر مردم است. امروز همه میدانند که برای
مدیرکل شدن تنها یک نامه تشکیلاتی از مسئول بالادست کافیست و برای سمت اخذ
شده، خبرگی ملاک عمل نبوده و از بابت زیان ایجاد شده به دلیل نا آگاهی
مدیران از روندهای اجرایی، پیگرد و پرس و جویی در کشور انجام نمیشود. باید
گفت که شوربختانه این رویه ناصواب در تک تک بخشهای کشور نیز حاکم شده،
اما به دلیل توجه کمتر مردم و رسانهها به موضوعات تخصصیتر، کمتر دیده شده
و مورد مطالبه قرار میگیرد.
باید بر روی نشانهها حساسیت ایجاد شود و
شایسته است که مسئولین نظام برای این وضعیت زیان بار در کشور و به خصوص
ورزشمان تدبیری کنند و متوجه باشند که نتیجه عدم بهبود فرآیندهای اینچنینی
میتواند بسیار پر هزینهتر از وضعیت حاضر شود و در ادامه اصلاح امور، با
برقراری شفافیت در کلیه فرآیندهای لازم ورزشی از انتخابات این نهادها گرفته
تا مباحث اقتصادی و حرکت به سوی خصوصی سازی واقعی و نیز حرفهای کردن
امور، ضمن جلوگیری از فساد و ناکارآمدی و نیز اتلاف بیتالمال، امید را نزد
مردم از بابت مشاهده امکان اصلاح روندها با بدنه مدیریتی حاضر، زنده
نمایند.
امیدواریم حذف سه تیم استقلال، پرسپولیس و گلگهر تلنگری برای
حرکت به سمت تصمیمات بهینه و درست برای آینده کشورمان باشد و دیگر شاهد این
دست خسارات نباشیم.