بنده به دعوت نهاد ریاست جمهوری روز جمعه، رئیس جمهور را در سفر استانی به استان یزد همراهی کردم.بهر حال در مورد این سفر گزارشهای خبری متعددی منتشر شده که آفتاب یزد هم از این قاعده مستثنی نبود و در گزارشی مبسوط به جزییات سفر استانی رئیس دولت و همراهان پرداخت.من قصد دارم
بنده به دعوت نهاد ریاست
جمهوری روز جمعه، رئیس جمهور را در سفر استانی به استان یزد همراهی
کردم.بهر حال در مورد این سفر گزارشهای خبری متعددی منتشر شده که آفتاب
یزد هم از این قاعده مستثنی نبود و در گزارشی مبسوط به جزییات سفر استانی
رئیس دولت و همراهان پرداخت.من قصد دارم در این وجیزه مختصر، یک حاشیه
نگاری بر این سفر داشته و مشاهدات خود را بدون حب وبغضی نکته وار به رشته
تحریر در میآورم.اگر بخواهم صادقانه عرض کنم بنده به طور کل نگاه
آنچنان مثبتی به سفرهای استانی روسای جمهور نداشتم.دلیل آن هم تجربه سفرهای
استانی روسای دولتهای نهم و دهم بود.اینکه یک مقام عالی به میان مردم
برود نیک است لیکن اگر وعدههای نافرجام تحویل مردم بدهد به طور قطع نتیجه
معکوس خواهد شد به طوری که اگر سفر استانی صورت نمیگرفت بهتر و قابل
دفاعتر بود.اکنون چند نکته در مورد سفر استانی رئیس دولت سیزدهم عرض میکنم و در نهایت یک نتیجه گیری ارائه میدهم.نکته
نخست:حضور سرزده سید ابراهیم رئیسی در بخش نخست سفرهای استانی و بازدید از
کارخانههای متروکه و تعطیل شده واقعا سرزده است!هماهنگیهایی قطعا صورت
میگیرد اما این هماهنگیها در حدی است که صرفا لطمهای به جریان بازدید
نخورد.مانند اینکه مگر میشود رئیس جمهور به کارخانه تعطیل شده برود و صاحب
آن آنجا نباشد تا توضیح دهد ماجرا چیست؟!و یا مگر میشود تیمهای حفاظت
شخصی رئیس جمهور اطلاع نداشته و آمادگی لازم را نداشته باشند.برخی
هماهنگیها اجتناب ناپذیر است.اما به واقع در جریان آغاز بازدیدهای سرزده
حتی برخی همراهان و همکاران رئیس جمهور هم وقتی از آنان سوال میشد مقصد
کجاست اطلاع نداشتند.نکته دوم:آیا وعدههای رئیسی در این
بازدیدها وعده سرخرمن است؟طبق بررسیهای من اینگونه به نظر نمیرسد.یعنی
رئیس جمهور به صورت بداهه وعده نمیدهد بلکه حداقل 30 روز کاری بر روی
وعدهها تحقیق و کارشناسی شده و سپس از لسان رئیس دولت خارج میشود.فلذا
برخلاف ادوار قبل با عقبه کارشناسی، مردم امیدوار میشوند.نکته سوم:
دولتی که واقعا در تنگنای بودجهای است چگونه میخواهد از پس این وعده بر
بیاید؟سوال مهم و پاسخ مهمتر است.آنطور که بنده پرس و جو کردم اتفاق مهم
در این دولت آن بوده که نهادهای مختلف حاکمیتی نیز پای کار آمده و از سوی
دولت مکلف میشوند در پروژهها یاری رسان باشند.در دولتهای قبلی تقریبا
چنین هماهنگی و همراهی وجود نداشته است.اما اکنون در همان بررسیهای
کارشناسی بعد از آنکه الزام اجرای پروژهای مصوب میشود در کنار آن نهادهای
مختلف حاکمیتی نیز برای تامین بودجه پای کار میآیند.البته به صورت کلی
این مهم را عرض میکنم ولی حتما این پروسه جزییاتی دارد که شاید مقامهای
دولتی خود به آن بپردازند.نکته چهارم:سفرهای استانی طاقت فرساست.چه
برای رئیس جمهور و چه برای هیئت همراه.اگر روال طبیعی طی شود زمان لازم
برای انجام چنین سفرهایی حداقل سه روز کاری است که دولت طی یک روز از ساعت 7
صبح الی 24 انجام میدهد.صبح تا ظهر بازدیدهای میدانی وسرزده و از بعد از
ظهر تا شب جلسات مختلف برگزار میشود.این سفرها انرژی زیادی را از دولتیها
میگیرد که باید انصاف به خرج داد و خدا قوت گفت.نکته پنجم:از منظر یک
رسانهای یک نکته مثبت و منفی را باید عرض کنم.تیم رسانهای رئیس جمهور
تصمیم گرفتند وظیفه اطلاع رسانی در مورد سفرهای استانی بر دوش خبرنگاران
بومی و استانی باشد و دیگر تیم خبری از تهران اعزام نمیشود.اقدام نیکی
است.هم به جهت بها دادن به خبرنگاران و رسانههای بومی و هم کم کردن
هزینه ها.اما نکته منفی آنجایی است که در انتهای سفر استانی نشست خبری
مطلوبی برای طرح سوالات خبرنگاران بومی برگزار نمیشود.آنطور که بنده کسب
اطلاع کردم خبرنگاران یزدی اعتراض داشتند که فقط اجازه طرح یک سوال وجود
داشته و آن سوال را هم خبرنگاری خاص با هماهنگی پرسیده است!اگر به واقع
چنین باشد نشست خبری برگزار نشود بهتر است چون دیگر نام چنین نشستی،نشست
خبری نیست.نکته ششم:آیا سفرهای استانی هزینه زاست و در آن ریخت و پاش
میشود؟عطف به تعداد همراهان رئیس جمهور و نوع برگزاری جلسات و پذیراییها
بسیار بعید است این سفرها هزینههای زیادی داشته باشد.مشاهدات من هرگونه
ریخت و پاش را رد میکند.نکته هفتم:به نظر میرسد در سفرهای استانی سید
ابراهیم رئیسی از تجربههای موفق دولت احمدی نژاد سود برده شده و نواقص آن
سفرها برطرف گردیده است.فی المثل در زمینه نامههای مردمی سازماندهی خوبی
از طرف دولت صورت گرفته بود که هم نظم رعایت میشد و هم نامهها به نتیجه
میرسند.اینطور نیست که نامهها نافرجام باشند.مگر اینکه درخواست غیر
معقولی مطرح شده باشد.فی المثل در یکی از نامهها جوانی نوشته بود:«زن
میخواهم!».خب طبعا دولت چنین وظیفهای ندارد.نکته هشتم:رئیس جمهور در
بازدیدهای میدانی و در میان مردم معقول و مناسب رفتار میکند.برای نمونه
حضور رئیسی در برخی مغازهها وگپ زدن با فروشندهها و کسبه در مورد قیمتها
ومیزان فروش اطلاعات بیواسطه خوبی را برای رئیس دولت به ارمغان میآورد.نکته
نهم:آنطور که اطلاع پیدا کردم دولت مکانیزم مشخصی را برای بررسی پیشرفت
وعدهها مشخص کرده است.اگر به واقع چنین باشد بسیار خوب است اما کامل
نیست.برای چنین مکانیزمی یه ضمیمه رسانهای نیز لازم است تا بتوان مردم را
هم مطلع کرد این سفرهای استانی نمایشی نیست و واقعا سودمند است.اگر در دولت
میزان پیشرفت و سرانجام وعدهها در فاصلههای زمانی مشخص بررسی میشود
لازم است رسانهها نیز با همکاری تیم اطلاع رسانی دولت رصد دقیقی از موضوع
داشته باشند.این پیشنهاد اگر اجرایی شود نتایج صوابی دارد.نکته دهم و
نتیجه گیری:بخش جذاب این سفرها مواجه نزدیک و رودر روی مردم با رئیس جمهور
است.مردم غالبا با فریاد وبغض با رئیس دولت از گرفتاریهای شان میگویند.
این نشان میدهد مردم درد زیادی دارند و همین که یک مقام عالی را از نزدیک
مشاهده کرده و حرف خود را به او میرسانند تا حدودی درد مذکور تسکین
مییابد.هر چند این موضوع موقتی باشد اما مهم و مفید است.این سفرها حتما
باگهایی دارد ولی انجام آن لازم به نظر میرسد.شکاف میان قدرت و جامعه
زیاد است و چنین سفرهایی اگر منتج به نتیجه شود میتواند این شکاف را در حد
زیادی ترمیم کند.انشاءالله این طور باشد.تمام.