کد خبر: ۸۰۲۴
تاریخ انتشار: ۱۸ آبان ۱۴۰۰ - ۰۱:۵۵
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
بیانیه مدعیان اصلاحات در یک جمله
جریان مدعی اصلاحات که مهارت خاصی در تحریف و سانسور دارد، با انتشار بیانیه‌ای 7 بندی، ضمن بزک عهدشکنی و اقدامات خصمانه آمریکا علیه ملت ایران، با آسمان ریسمان به هم بافتن تقلا کرد تا ردپای خود در ایجاد وضع موجود را پاک کند.

جریان مدعی اصلاحات که مهارت خاصی در تحریف و سانسور دارد، با انتشار بیانیه‌ای 7 بندی، ضمن بزک عهدشکنی و اقدامات خصمانه آمریکا علیه ملت ایران، با آسمان ریسمان به هم بافتن تقلا کرد تا ردپای خود در ایجاد وضع موجود را پاک کند.
در بخشی از این بیانیه آمده است:«بیش از پانزده سال از سیاستی که باعث شد پرونده ایران با شعارهایی به ظاهر انقلابی به شورای امنیت سازمان ملل متحّد کشانده شود می‌گذرد؛ سیاستی که تحریم‌های گسترده اقتصادی علیه ایران را به‌دنبال داشت و نتیجه آن مشکلات روزافزون اقتصادی کشور، و از دست رفتن فرصت‌های بزرگ توسعه ملّی و پیشرفت ایران یکی پس از دیگری بود».

این طیف که شعار «دانستن حق مردم است» را بارها بیان کرده و البته هیچ‌گاه بدان عمل نکرده، تحریم‌های به اصطلاح 15 ساله را به جریان انقلابی نسبت داده است. این در حالی است که مدعیان اصلاحات در سال 94 و پس از امضای برجام تأکید کرد که تحریم‌ها به تاریخ پیوسته و صبح بدون برجام فرا رسیده و تحریم‌ها فروپاشیده است.

اما برخلاف این ادعا، در 8 سال گذشته و دقیقاً در مقطعی که مدعیان اصلاحات قوه مجریه و از جمله وزارت امور خارجه را دربست در اختیار گرفته بودند، تحریم‌های ضدایرانی 2 برابر شد. در شرایطی تحریم‌ها 2 برابر شد که صنعت هسته‌ای تقریبا تعطیل شده و در قلب راکتور هسته‌ای بتن ریخته شد.
بی‌توجهی دولت
به 28 شرط ابلاغی
در بخش دیگری از بیانیه مذکور آمده است: «موقعیّت دیپلماتیک ایران در نیل به توافق برجام در دولت‌های یازدهم و دوازدهم نیز از سوی مدعیان همان سیاست تخریب شد و به فرجام دلخواه ملّت و تیم تلاشگر مذاکره‌کننده ایرانی دست نیافت».
مدعیان اصلاحات، بی‌دستاوردی برجام را به گردن منتقدان انداخته‌اند. این در حالی است که دولت سابق موظف شده بود که در اجرای برجام به
28 شرط ابلاغی عمل کند، اما در اجرای این شروط دچار قصور و تقصیرهای فراوان شده و همین مسئله، خسارت محض برجام را در پی داشت.
حامیان دزدان دریایی
و ‌تروریست‌ها
طیف مدعی اصلاحات در این بیانیه تصریح کرد: «تظاهر به نظامی‌گری و تهدید کشورهای دیگر در منطقه، مهم‌ترین ابزاری است که می‌تواند سایر کشورها را با دشمنان ایران همراه کند و آنان را در تشدید تهدیدهای امنیت ملی و کاهش فرصت‌های قدرت ملی ایران موفق گرداند. افزایش قدرت نظامی و هسته‌ای ایران اگر با تدابیر اعتمادساز دیپلماتیک همراه نباشد، می‌تواند چنین فرصت‌هایی را برای دشمنان ایران در منطقه فراهم کند».
هرگاه ایران در سیاست خارجی با اقتدار عمل کرده و با اقدامات بازدارنده و حساب شده، دشمن را از گستاخی و دست‌درازی پشیمان می‌کند، اعتراض مدعیان اصلاحات به هوا برخاسته و از این اقتدار فریاد وامصیبتا سر می‌دهند.
جمهوری اسلامی ایران هیچگاه تهدیدی برای همسایگان نبوده و همواره بر رعایت حُسن همجواری، احترام به مرزهای بین‌المللی، پرهیز از دخالت بیگانگان و رعایت مردم سالاری تأکید کرده است.
بر همین اساس ایران همواره در صف نخست مبارزه با ‌تروریسم حضور داشته و بنابر درخواست کشورهای همسایه، با گروهک‌های تکفیری ‌تروریستی که همگی محصول آمریکا بوده مبارزه کرده و در همین راستا در سال‌های گذشته کمر داعش را در سوریه و عراق شکست.
با این‌حال، مدعیان اصلاحات همیشه پای ثابت حمایت از ‌تروریست‌ها بوده و اخیرا نیز اقدام قاطع سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در مقابله با دزدی دریایی آمریکا را مورد هجمه و تخطئه قرار داد.
آشفتگی از توان دفاعی ایران
مدعیان اصلاحات در بیانیه مذکور تأکید کرده‌اند: «در حالی که کشورهای قدرتمندی در جهان در مسیر پیشرفت و توسعه ملی به اقتدار نظامی نیز دست یافته‌اند، کشورهایی که اقتدار نظامی را به جای اقتدار اقتصادی سرلوحه کار خویش قرار داده‌اند، به نتایج تلخ و زیانباری رسیده‌اند. اقتدار ملی ایران همچون اقتدار ملی تمامی کشورهای قدرتمند جهان، باید بر محور توسعه و پیشرفت اقتصادی بنا نهاده شود و اقتدار نظامی و هسته‌ای کشور، با تکیه بر اقتصاد قدرتمند ملی گسترش یابد».
مدعیان اصلاحات از ابتدای پیروزی انقلاب تاکنون حداقل 34 سال در مناصب ارشد اجرایی حضور داشته و در آخرین نمونه، از سال 92 تا 1400 قوه مجریه را دربست در اختیار گرفتند.
حضور این طیف در قوه مجریه در 8 سال گذشته، تورم 43 درصدی و افزایش سرسام‌آور شکاف طبقاتی و رشد افسارگسیخته نقدینگی و فرار سرمایه از کشور و افزایش 10 برابری قیمت دلار و کوچک شدن سفره مردم را در پی داشت.
حالا بانیان اصلی وضع موجود اقتصادی، با هجمه به توان دفاعی، در پی آن هستند تا با شعبده بازی، بر فضاحتی که به بار آورده‌اند سرپوش بگذارند.
هیچ کشور عزتمند و مقتدری، به هوای پیشرفت اقتصادی، بر توان دفاعی خود چوب حراج نمی‌زند. اقتدار نظامی ایران محصول مجاهدت شبانه‌روزی جوانان غیور کشورمان است، که اگر این اقتدار وجود نداشت، تنها در یک نمونه اکنون مدت‌ها بود که در خیابان‌های تهران و همدان و کرمانشاه درگیر گروهک‌های تکفیری ‌تروریستی محصول آمریکا بودیم و امنیت، آرزویی بود که مدت‌ها رنگ واقعیت به خود نگرفته بود.
2 برابر شدن تحریم‌ها
نتیجه اعتماد به کدخدا
در بخش دیگری از بیانیه مذکور آمده است: «همچنان که در مورد تجربیات تلخ مذاکرات هسته‌ای توسط صاحب نظران اصولگرا نیز مطرح شده است، مذاکرات مقتدرانه هسته‌ای «نه خطابه انقلابی خواندن»، بلکه مذاکراتی است که به مقتدرانه‌ترین راه‌حل‌های ممکن برای نیل به اهداف ملی، از جمله رفع هرچه سریع‌تر تحریم‌های اقتصادی منجر شود».
مدعیان اصلاحات در بیانیه مذکور ژست کارشناس به خود گرفته و بر لزوم هرچه سریع‌تر تحریم‌ها تأکید کرده‌اند. این در حالی است که در دولت قبل خبری از «خطابه انقلابی خواندن» نبود. در آن مقطع رئیس‌جمهور آمریکا فردی مودب! و باهوش! خطاب شد و امضای وزیر خارجه آمریکا نیز تضمین نامیده شد.
در دولت قبل رؤسای‌جمهور ایران و آمریکا تلفنی گفت‌و‌گو کرده و وزرای خارجه دو کشور به پیاده‌روی دو نفره رفته و بارها با یکدیگر دیدار کردند.
در دولت قبل تأکید شد که اروپا آقااجازه است و ایران باید با کدخدا ببندد. اما نتیجه اعتماد بلاوجه به آمریکا و بستن با کدخدا، دو برابر شدن تحریم‌ها علی‌رغم محدودیت گسترده در صنعت هسته‌ای بود.
هر توافقی
بهتر از عدم توافق است
پیام بیانیه اخیر مدعیان اصلاحات این است که باید به رویکرد «هر توافقی بهتر از عدم توافق است» تن داده و به چیزی جز امتیازدهی یکطرفه
نیندیشیم.
این در حالی است که این رویکرد خسارت‌بار در دولت قبل اجرا شده و خسارت‌های هنگفتی به کشور و مردم تحمیل کرد. در روزهای گذشته مدعیان اصلاحات تأکید داشتند که اصلا اخذ تضمین از آمریکا و اروپا در برجام موضوعیت نداشته و اجراشدنی نیست.
حال سؤال اینجاست که اگر اخذ تضمین در برجام شدنی نیست، پس چرا این طیف در سال 94 به اظهارنظر مقامات ارشد دولت روحانی مبنی بر اینکه «امضای وزیر خارجه آمریکا تضمین است» واکنش نشان نداده و به آن اعتراض نکردند.
اگر اخذ تضمین در برجام شدنی نیست، پس چرا در دولت سابق ظرف مدت 2 ماه تمامی تعهدات ایران یکطرفه و با عجله و پیش دستانه انجام شد و سپس دولت به انتظار نشست تا طرف غربی تعهدات خود را آغاز کند؟!
جریان تحریف در خدمت جریان تحریم
واقعیت این است که جریان تحریف در اقدامی مسبوق به سابقه در خدمت جریان تحریم قرار گرفته تا خسارت دیگری را به مردم ایران تحمیل کرده و خسارت محض برجام را نیز استمرار دهد.
مستندات متعدد حکایت از آن دارد که مسئله لغو تحریم‌ها اصلا برای مدعیان اصلاحات موضوعیت ندارد. دغدغه اصلی این طیف کوتاه کردن دیوار استکبارستیزی و گرفتن عکس یادگاری با مقامات آمریکایی است.
در شهریور 99 تصاویر و ویدئوی دیدار رئیس‌جمهور صربستان با رئیس‌جمهور سابق آمریکا در کاخ سفید بازتاب وسیعی در فضای مجازی داشت. «دونالد ‌ترامپ» در اقدامی تأمل‌برانگیز برخلاف قوانین و آداب رسمی ‌دیپلماتیک- مبنی بر اینکه همتایان دو کشور در دیدار دوجانبه باید جایگاه مشابهی داشته باشند - در حالی که خودش پشت میز بزرگ کارش نشسته بود، در اقدامی تحقیرآمیز و البته توهین‌آمیز الکساندر ووچیچ رئیس‌جمهور صربستان را روی یک صندلی معمولی در مقابل خود نشاند.
در بخشی از جلسه که ‌ترامپ، به مفاد توافق امضاشده میان خود و رئیس‌جمهور صربستان پیرامون انتقال سفارت صربستان به قدس‌ اشغالی‌ اشاره می‌کند، طرف صرب با تعجب به اطراف می‌نگرد و بر خلاف رسم معمول در امضای توافقات بین‌المللی، صفحات توافق را ورق می‌زند و صفحات پیشین را مطالعه می‌کند. این رفتار عجیب، با موجی از واکنش‌ها در فضای مجازی مواجه شده و حتی عده‌ای گفته‌اند گویا ووچیچ نمی‌دانسته چه توافقی را امضا می‌کند.
نکته قابل تأمل اینجاست که این تصویر در رسانه‌های دولتی و اصلاح‌طلب در داخل کشور بطور کامل سانسور شد. اما ماجرا به سانسور عکس ختم نشد.
در آن مقطع نشریه صدا - ارگان رسانه‌ای حزب اتحاد ملت(اعضای حزب منحله مشارکت) در مطلبی نوشت: «آیا اقداماتی از جنس کنش رئیس‌جمهور صربستان را باید مایه شرمساری او دانست؟  فرض کنیم سیاستمدار صرب همچون متهمی‌در اتاق بازجویی و حتی یک برده در مقابل همتای آمریکایی خود نشسته است؛ اگر منافع صربستان چنین اقتضایی کند، باید اقدام رئیس‌جمهور این کشور را تمسخر کرد یا باید آن را عقلانیتی سیاسی خواند!؟ رئیس‌جمهور صربستان در بلندمدت سیاستمداری خواهد بود سرافراز و متعهد به منافع ملی، حتی اگر در کوتاه‌مدت بی‌هنران مدعی او را به باد تمسخر بگیرند... از نگاه رسانه‌های منتقد عکسی که ‌ترامپ از مذاکره و مذاکره‌کننده می‌پسندد، این است: همچون برّه‌ای در مذبح و برده‌ای در مسلخ».
رئیس‌جمهور صربستان با آن خفت و خواری در مقابل ‌ترامپ نشست؛ با این‌حال مدعیان اصلاحات این رفتار را نشانه عقلانیت سیاسی دانسته و رئیس‌جمهور صربستان را انسانی سرافراز و متعهد به منافع ملی نامیدند!
در یک نمونه دیگر، چندی پیش یکی از اعضای عضو مرکزیت حزب کارگزاران و از محکومان فتنه 88 در اظهارنظری تأمل‌برانگیز گفت: «دوست داشتم آقای ‌ترامپ انتخاب شود؛ به‌خاطر فشارهایی که ‌ترامپ به ایران می‌آورد. شاید اگر فشارهای آقای ‌ترامپ ادامه پیدا می‌کرد، بالاخره ما مجبور می‌شدیم یک تغییر سیاست‌هایی را داشته باشیم»!
همان‌طور که پیش از این نیز ذکر شد، مسئله لغو تحریم‌ها اصلا برای مدعیان اصلاحات موضوعیت ندارد. دغدغه اصلی این طیف کوتاه کردن دیوار استکبارستیزی و گرفتن عکس یادگاری با مقامات آمریکایی است.
نام:
ایمیل:
* نظر: