از همان ابتدای تشکیل دولت سیزدهم نگاهها به سمت وزارت امور خارجه بود و عملکرد سکانداران تازه دستگاه دیپلماسی کشور زیر ذره بین کارشناسان سیاست خارجی قرار گرفت چرا که در برهه حساس کنونی، گفتگوی با جهان و لغو تحریمها برای باز شدن گرههای کوره اقتصادی کشور ضروری به نظر میرسد.
آفتاب یزد: از همان ابتدای
تشکیل دولت سیزدهم نگاهها به سمت وزارت امور خارجه بود و عملکرد
سکانداران تازه دستگاه دیپلماسی کشور زیر ذره بین کارشناسان سیاست خارجی
قرار گرفت چرا که در برهه حساس کنونی، گفتگوی با جهان و لغو تحریمها برای
باز شدن گرههای کوره اقتصادی کشور ضروری به نظر میرسد. با این همه
کارشناسان بر این اعتقادند که تا کنون انتظارات از وزارت امور خارجه و
سکانداران جدید، آن طور که باید برآورده نشده است. برای بررسی این موضوع و
واکاوی اولویتهای سیاست خارجی و دستگاه دیپلماسی کشور با توجه به اینکه در
آستانه سخنرانی رئیس جمهور در مجمع عمومی سازمان ملل هستیم با احسان
حضرتی، کارشناس ارشد روابط بینالملل به گفتگو نشستیم که در ادامه
میخوانید. وزارت امور خارجه از اوایل شهریور ماه کار خود را آغاز کرده
است، فکر میکنید در شرایط کنونی اولویتهای این وزارتخانه چه باید باشد؟ سوال شما میتواند دو جنبه داشته باشد، باید دید منظور از
اولویت ها، اولویتهای سیاست خارجی کشور است یا اولویتهای مسئولان وزارت
خارجه؟ این دو با هم متفاوت است. سیاست خارجی ما در حال حاضر تحت الشعاع
مسئله مذاکرات برجام است،البته نه فقط سیاست خارجی که بسیاری از مسائل
مختلف دیگر هم نیازمند یک سیاست خارجی محرک و فعال است.به همین دلیل با دو
مدل اولویت در وزارت خارجه مواجه هستیم.کمی بیشتر در مورد این موضوع توضیح بدهید؛ منظور از دو مدل اولویت، دونوع نگاه به سیاست خارجی و روابط دیپلماتیک است؟ شاید
بتوان گفت دو مدل نگاه، ولی اولویتها اینگونه هستند که اولویت اول این
است که سکانداران جدید به عنوان حاکمان جدید وزارت خارجه تلاش کنند تا
نتایج مسئولین قبلی را بیاهمیت جلوه دهند و بگویند که خودمان از همه بهتر
هستیم و اولویت دوم هم این است که ببینند میتوانند مسیر مذاکرات را در
مسیرهشت سال پیش قرار دهند یا نه. من احساس میکنم تیم جدید مسئولین وزارت
خارجه، مسئله بینالملل گرایی برایشان هیچ اهمیتی ندارد و این همان نقطه
شروع آسیب پذیری خواهد بود. به طور کلی باید بگویم اولویت با نگاه حزبی و
سیاسی است تا منافع ملی. با این اوصاف شما تیم فعلی دیپلماسی کشور را آسیب پذیر میدانید؟ تیم
فعلی آسیپ پذیر باشد یا نباشد اهمیتی ندارد، مهم این است که نوع تفکر و
دیدگاه این تیم نسبت به مسائل بینالملل بیشک میتواند به وجهه بینالمللی
ایران آسیب بزند.سال 76 با تشکیل دولت هفتم،سیاست خارجی ما با هدف تنش
زدایی توانست چهره ایران را در جهان بینالملل ترمیم کند،آن هم بعد از آن
همه اتفاقات و اتهاماتی که وجود داشت، اما در سال 84 تا 92 سیاست خارجی ما
چه کرد؟ نتیجهاش چه بود؟ پس معتقدید همان مسیر سال های84 تا 92 مسیر قرار است طی شود؟ همان
مسیر، اما شدت و حدت آن هنوز مشخص نیست. در طول هشت سال گذشته کسانی که
سکاندار سیاست خارجی کشور بوده اند، توانستند در مسیری متناسب با جهان
بینالملل حرکت کنند و نتیجه کارشان را هم دیده ایم، اما وزیر جدید با این
دیدگاه که باید میراث وزیر قبلی نباشد، حتی حاضر نمیشود توصیه عقلای کشور
را گوش کند و همان تیم را ابقا کند. چرا نمیکند؟ چون میداند که با وجود
تیم قبلی قطعا امکان بازگشت به مسیر سالهای 86 تا 92 وجود ندارد. منظور شما از مسیر مذاکرات 86 تا 92 چیست؟ منظور
ما همان حرف آقای ولایتی است، مسیری که در آن فقط بیانیه بخوانند، آنها
انعطاف ناپذیر بودند و نتیجهاش افزایش فشارها بود. در مذاکرات آلماتی و
بغداد چه کسی آقای جلیلی را همراهی میکرد؟ نتیجه آن مذاکرات برای مردم و
کشور چه بود؟ منظور شما این است که برکناری آقای عراقچی اشتباه بوده است؟صد
در صد اشتباه بود و خواهید دید که چه ضرری میکنیم. واقعیت این است که
تصور دیگری از آقای امیرعبداللهیان داشتیم ولی به نظرم خیلی زود متوجه شدیم
که تصوراتمان اشتباه بوده است. کمی بیشتر درباره این تصورات اشتباه توضیح بدهید باید
در گام اول یک تیم پشتیبانی برای شخص رئیس جمهور وجود داشته باشد تا متون
سخنان ایشان در مجامع بینالمللی به درستی و بدون اشتباه نوشته شود تا
کمترین حاشیهای برای آقای رئیسی بوجود نیاید. بعد از آن هنوز اظهار نظر
رسمی درباره مذاکرات برجام اتفاق نیفتاده است و به نظر میآید دارد دیر
میشود! انتخاب آقای باقری کنی هم عملا برای اهل فن مشخص کرده است که
احتمالا ادامه مذاکرات چه سمت و سویی خواهد داشت. یعنی فکر میکنید که این انتخاب اشتباه بوده است؟ به
نظر اینطور میآید. شما مذاکرات سالهای 86 تا 92 را بخوانید،ایشان در
همان مذاکرات در کنار آقای جلیلی حضور داشت و نتیجهاش افزایش فشارها و
تحریمها بود و عملا هیچ نتیجهای برای کشور نداشت. بلافاصله بعد از توافق
اولیه ژنو در زمان آقای ظریف هم، آقای باقری منتقد این توافق شد و در مجلس
صحبت کرد. حالا چرا باید انتظار داشته باشیم که آقای باقری مسیر آقای
عراقچی را ادامه دهد؟ یعنی ایشان همان مسیری را میرود که در چند سال گذشته
منتقد آن بوده است؟ اگر همین مسیر را رفت که باید توضیح دهد چرا آن زمان
مخالف بود و اگر مسیر را عوض کردند پس نباید امیدی به گشایش داشته باشیم. با توجه به اینکه آقای عراقچی مشاور وزیر هستند این احتمال هم وجود داد که اجازه انحراف از مذاکرات قبلی را ندهند.مشاور
وزیر بودن یعنی عملا هیچکاره بودن. اگر قرار بود آقای عراقچی در این مسیر
بماند و همان رویه باشد که نباید برکنارش میکردند. عقلای این کار مخالف
برکناری بودند و این یعنی مسیر درست بوده است. حالا هم آقای عراقچی عملا
نقشی در ادامه مذاکرات نخواهد داشت. اگر از بحث مذاکرات برجام خارج شویم، به نظر شما در عرصههای دیگر سیاست خارجی چگونه رفتار خواهیم کرد؟ فرقی
نمیکند. به نظر میرسد تیم حال حاضر وزارت امور خارجه چندان اعتقادی به
بینالملل گرایی و مباحث همکاریهای بینالمللی ندارد و بیشک این مسئله
پاشنه آشیل دولت آقای رئیسی خواهد بود. همان روند سالهای 84 تا 92 در
سیاست خارجی اتفاق میافتد. بحث دیدارهای دیپلماتیک و سفرهای خارجی وزیر
مطرح نیست، مهم نتیجه این اقدامات است. یادم هست در زمان آقای احمدینژاد،
وزیر خارجه وقت به دیدار بسیاری از کشورها میرفت ولی نتیجه این دیدارها چه
بود؟ در عرف دیپلماتیک شما نمیتوانید به وزیر خارجه یک کشور بگویید به این
جا نیا، شما را میپذیرند و گفتگو میکنند ولی باید دید آیا آنقدر نفوذ
کلام و دست پُر دارند که نتیجهاش هم برای کشور مفید باشد؟ توصیه شما در گام اول برای وزارت خارجه چیست؟ یعنی به نظر شما اولویتهای وزارت امور خارجه کشور باید چه باشد؟باید
به سراغ همسایهها برویم. وقتی در منطقه جغرافیایی خودمان و با
همسایگانمان یک رابطه سینوسی و گاهی همراه با تنش داریم نمیتوانیم در عرصه
بینالمللی موفق ظاهر شویم. همسایههای ما هم عراق، پاکستان، عمان،
امارات، قطر و از همه مهمتر ترکیه و عربستان است. اگر میخواهیم در یمن و
سوریه به یک چهره نجات بخش و حلکننده و پایاندهنده بحران تبدیل شویم باید
به سراغ ترکیه و عربستان برویم. اگر در این زمینه موفقتر بودیم میتوانیم
به سراغ شمال آفریقا و شرق دور و اروپا برویم. البته امیدوارم مانند آقای
احمدینژاد نگاه ویژه به آمریکای لاتین وجود نداشته باشد. به نظر شما نگاه ویژه به آمریکای لاتین اشتباه است؟در
مقطع فعلی بله،چون با کشورهای لاتین هیچ وجه مشترکی نداریم و حتی
دغدغههای سیاسی مشترک هم نداریم. بنابراین نمیتوانیم برویم آنجا و بگوییم
در حیاط خلوت آمریکا داریم جولان میدهیم آن هم بدون هیچ دستاوردی. ولی آنها شرکای اقتصادی و تجاری ما هستند. بله،
همه کشورهای جهان میتوانند شریک تجاری و اقتصادی ما باشند ولی باید
اولویتبندی کنیم. آرژانیتن، برزیل، شیلی و... چه مقدار با ما دغدغه مشترک
دارند؟ آیا آنها در مسئله یمن و سوریه و لبنان و فلسطین نقش آفرین هستند؟
در طول یک سال چه مقدار توریست بین کشوذ ما و این کشورها رفت و آمد
میکنند؟ و خیلی مسائل دیگر که نباید غافل باشیم. به نظر شما روابط ما با اروپا باید چگونه باشد؟ همچنان باید در قید و بند آنها بمانیم؟ خیر،
نیازی نیست. ما استقلال داریم و آن را حفظ میکنیم. ایران و اروپا
میتوانند مهمترین شرکای تجاری و اقتصادی یکدیگر باشند اگر بتوانیم آنها را
پای بند ایران کنیم. آنها به نفت و بسیاری از محصولات نفتی و غیر نفتی ما
نیاز دارند، توریستهای دو طرف حجم گستردهای از مسافران ورودی و خروجی را
تشکیل میدهند. اشتراکات فرهنگی داریم و خیلی مسائل که میتوانند با یک
سیاست درست و بدون هیچ تنش زایی فرصتهای طلایی را برای کشور ایجاد کنند. آیا همه این موارد مطرح شده را منوط به رفتار وزارت خارجه میدانید؟ بله،
چون وزارت خارجه سکاندار این مسائل است. اگر در گام اول موفق شویم برای
گام دوم اقتدارمان بیشتر است. در دنیای امروز باید امتیاز بدهی تا بتوانی
امتیاز بگیری. اینکه مقاومت کنند و امتیاز ندهند قهرمان نمیشوند. نگاه
بینالمللی داشتن بسیار مهم است. فکر میکنید برای بینالمللی بودن در سازمانهای جهانی چه میزان باید فعال باشیم؟ در
دوره آقای احمدینژاد این ایده وجود داشت که در هر مجمع بینالمللی باید
حاضر شویم تا حرفمان را بزنیم و این کار را میکردند اما بدون هیچ نتیجه
ای. خوب است که در مجامع بینالمللی حضور داشته باشیم و حرف بزنیم اما باید
حرف خوب و درست بزنیم از منافع کشور دفاع کنیم و تلاش کنیم برای کشور
امتیاز بگیریم. به عنوان حرف آخر اگر نکتهای مانده بفرمائید؟امیدوارم در سیاست خارجی فقط به فکر حفظ منافع ملی باشند تا نتیجه کارشان برای مردم سودآور باشد.