حقوق اولیه شهروندی که حالا خوزستان از آن محروم است و در پی مطالبه آن بر آمده است. باری دیگر شاهد ابتذال مدیریت در کشور هستیم، چرا که آنچه امروز در خوزستان شاهد هستیم حاصل سیاستگذاریهای پلهای اشتباه و عدم توجه به سیگنالهای پی در پی در سالهای گذشته است. اعتراضات خیابانی در شهرهای این استان در صدر اخبار پیگیری شده در شبکههای اجتماعی است اما به نظر میرسد همچنان دولتمردان، از پاسخ و راه حل قانع کنندهای به مردم تشنه و خسته این استان باز ماندهاند. همچنان هیچ مسئولی پاسخی شفاف برای مردم ارائه نداده است و چند دستور رسانهای شده از نگاه مردم، سطحی و غیر واقعی هستند که ریشه در بررسی تاریخی وعدههای بی سرانجام مسئولان دارد.
اما پرسش به شدت مهم که آینده ایران به آن گره خورده است، این است که رویکرد کلیت ساختار سیاسی کشور به این اعتراضات چگونه است؟! تا به چه زمانی باید از مردم بخواهیم در برابر بیمسئولیتی و بیتفاوتی برخی در این کشور، سکوت کنند و رنج بکشند؟! آیا مسئولان به این مورد توجه میکنند که اعتراضاتی از این دست در طی چهار سال گذشته چه مقدار در مقایسه با قبل افزایش یافته است؟!
به راستی راهحل اساسی در برابر این اعلام نارضایتیهای گسترده خیابانی، چه اقداماتی بوده است؟ مگر نه آنکه به صورت جدی در جهت محدودسازی اینترنت گام برداشته شد، برای برجام و تعامل با دنیا سنگ اندازی شد؟!؟
باید توجه داشت اهمیت اقتدار در هر عرصهای نیازمند رضایت و همراهی عموم مردم است. به بیان دیگر تمام آنچه که برای آن میجنگیم، برای رضایت مردمی و اقتدار ایران است؛ اما گاهی در عمل به خواستههای واقعی مردم کم توجه بوده و پاسخ آن با روشهایی غیر از پیگیری و عملگرایی اجرایی داده میشود.
بنابراین منطقی است با توجه به وضعیت اسفناک کشور، یک تیم تخصصی در حوزه محیط زیست و انرژی به همراه چند چهره موجه برای حل مشکلات کشور و صحبت رو در رو با مردم تشکیل شود چرا که هر رویکردی غیر از این، موجب محدود شدن هر روزه فضای کشور میشود. وقت آن است تا رویکرد رفتاری با مردم عوض شود و برخی از کاستیها اصلاح شود. این حق مسلم هر ایرانی است که به دلیل عدم دسترسی به حقوق اولیه خود ناراحت و عصبی باشد و خواسته خود را مطالبه کند؛ مادامی که به این مطالبات توجهی نشود، خروجی آن حجمی از موج خشم را به دنبال خواهد بود و حالا با انتخاب روشهایی نامناسب برای تعامل با مردم، به این آتش دامن میزنیم.
به نظر میرسد یکی از مهم ترین آزمون اساسی پیش روی ابراهیم رئیسی، موضوع برجام است، که با توجه به عبور حجم نقدینگی از ۳۷۰۰ هزار میلیارد تومان به صورت جدی در مرز هشدار برای فروپاشی اقتصادی و تورمهای به شدت سنگین پیش روی مردم قرار دارد که نتیجه آن هیچ چیز جز اعتراضات خیابانی گسترده نخواهد بود.
لازم به ذکر است که این یادداشت بدون نیت سیاسی و با نگرانی زیاد در رابطه با رویکرد سیاست خارجی، آینده سفره مردم و تحولات اقتصادی کشور نوشته می شود.
مورد جدی وجود دارد که در صدر مسئولان کشور کمتر به آن توجه می شود و آن این موضوع است که اقتصاد، دوستی با مردم و امید بخشی به جامعه با رویکرد از بین بردن انتظارات تورمی، هم وزن اقتدار در سایر حوزهها است.
بدون حمایت ملی، بدون دست دوستی ملت، با چه قدرت و پشتوانهای می توان با ابر قدرتهای خارجی مذاکره کرد؟! به واقع نمیتوان با عدم پیوستن به FATF و تعامل با کشورهای دنیا، این مملکت را در مسیر توسعه قرار داد.
وقت آن است تا ساختار سیاسی کشور با آغوش باز از انتقادات و کلام مخالف استقبال کند، چرا که متاسفانه شاهد بودیم که چه مقدار عده ای با ظاهرسازی نفوذ کردند و به امنیت ملی کشور صدمه وارد کردند. حقیقت آن است که جای دوست و دشمن به دلیل توجهات زیاد به ظاهر و ایدئولوژی افراد موجب شکل گیری یک ابتذال مدیریتی و قدرت گرفتن و نفوذ افراد ناآگاه، بدون تخصص و غیرقابل اعتماد شده است.
این اتلاف منابع شدیدی که در خوزستان شاهد هستیم، نمود مدیریت آینده تمام ایران است، با نگرانی بسیار، با دغدغه مندی زیاد توسعه، رشد اقتصادی و فرهنگی از مسئولین میخواهیم تا در رفتار خود تجدید نظر کنند؛ چرا که هر رویکردی جز دست دوستی و تغییر روند، در تضاد جدی با توسعه ایران است و زندگی مردم را در شرایط سخت تری قرار میدهد.