این روزها که مقدمات دولت سیزدهم در حال شکلگیری است بهطور طبیعی بهرهگیری از تجربیات دولتهای گذشته؛ فرازوفرودها، دلایل موفقیتها و ناکامیهای آنها بهترین درس و عبرت برای دولت آینده است.
این روزها که
مقدمات دولت سیزدهم در حال شکلگیری است بهطور طبیعی بهرهگیری از تجربیات
دولتهای گذشته؛ فرازوفرودها، دلایل موفقیتها و ناکامیهای آنها بهترین
درس و عبرت برای دولت آینده است. این امر اگرچه برای تمامی دولتها در
ادوار گذشته مطرح بوده و بهعنوان یک اصل منطقی پذیرفتنی است، اما تحولات
سالهای اخیر و آسیبهای وارده بر سرمایه اجتماعی کشور در اثر عملکرد
دولتهای یازدهم و دوازدهم و ضرورت اهتمام به شناخت ریشهها و دلایل این
ضعفها و ناکارآمدیها، اهمیت مضاعفی مییابد.در این میان البته بنا بر
نادیده انگاشتن خدمات و تلاشهای نهادها و سازمانهای مختلف نیست، چراکه
اگر همین تلاشها و خدمات نبود اکنون شرایط کشور بسیار سختتر بود، اما
تردیدی نیست که اگر به این ضعفها و ناکارآمدی از همان اوان کار دولتهای
گذشته توجه میشد آسیبها بسیار کمتر دستاوردها بهتر و سرمایههای اجتماعی
کشور نیز اینگونه آسیب نمیدید بهگونهای که آن روزنامه حامی دولت تیتر
بزرگ صفحه اول خود را اینگونه انتخاب کند که «کسی دلتنگ رفتن روحانی
نمیشود.»فارغ از مبانی فکری و اندیشه حاکم بر دولتهای یازدهم و
دوازدهم که طیفی از فعالان سیاسی آن را ناشی از مبانی فکری «حلقه
نیاوران»دانسته و مسائلی نظیر «تغییر محاسبات در مورد مبانی و اصول نظام»،
«حرکت به سمت انقلابی زدایی از انقلاب، مقدسات، نهادها و شخصیتها»،
«غربگرایی»، «تبعیت گزینشی از ولایتفقیه»، «تلاش جدی برای رابطه با
امریکا و کاهش قدرت دفاعی» و... میدانند، اما به لحاظ کارکردی و در عرصه
عمل نیز بهگونهای عمل میکنند که در همان دولت یازدهم و در شرایطی که
هنوز مشکلات اقتصادی کشور جدی نشده بود،۴ تن از وزرای همان دولت در سال ۹۴
به آقای روحانی نامه مینویسند و با انتقاد از سیاستهای اقتصادی دولت،
گلایههای خود را مطرح میکنند و سپس از احتمال وقوع یک بحران در صورت
نگرفتن یک تصمیم ضربالاجل اقتصادی خبر میدهند، اما درحالیکه این نامه،
اغلب کارشناسان، فعالان اقتصادی و برخی از دولتمردان را به واکنش
وامیدارد، عدهای در دولت یازدهم بهخصوص در نهاد ریاست جمهوری ترجیح
میدهند که سکوت کنند. این عده که از نزدیکترین افراد به رئیسجمهور هستند
و مخاطب اصلی نامه گلایهآمیز وزرای معترض هم بهحساب میآیند، و همان
اعضای حلقه نیاوران هستند. اما بهرغم آن عامل اصلی بسیاری از ضعفها و
ناکارآمدهای دولتهای یازدهم و دوازدهم، ناشی از گزینشهای دولت بود که
از همان روزهای آغازین پیشبینی وقوع آن برای هر فعال سیاسی که اندک
بهرهای را از علم اقتصاد و سیاست برده بود امکانپذیر بود. آنگاهکه تصدی
وزارتخانههای اصلی کشور به سرمایهدارانی سپرده میشود که خودشان، صاحبان
کارتلهای بزرگ اقتصادی و صنعتی در کشور هستند، بدیهی است آنگاهکه تعارض
منافع میان منافع خودشان با منافع ملی به وجود میآید منافع خود و شرکتهای
وابسته را ترجیح میدهند که مصادیق بسیار زیادی را از آن میتوان یافت که
یک مورد آنکه افشا شد، زمانی بود که قرار میشود که قیمت محصولات پتروشیمی
برای کارخانههای پائیندست تعیین شود ۵ وزیر که هریک از دارندگان صنایع
پائیندست بودند، با افزایش قیمتها مخالفت میکنند چراکه طبیعتاً افزایش
قیمتها، منافع آنها را کاهش میداد. در این زمینه البته مصادیق بسیار زیاد
دیگری را میتوان یافت، اما وقتیکه در این عرصه عمل و فعالیت این مدیران؛
نجومی بگیری اصل میشود، فاصله قابلتوجه و معنادار زندگی آنها با محرومان
و اقشار متوسط جامعه بهگونهای میشود که داشتن یک کاشانه کوچک مسکن
مهری، مزخرف قلمداد میشود و یا در راستای پروژه خصولتیسازی صنایعی با
سرمایههای صدها میلیاردی به ثمن بخس به نزدیکان واگذار میشود، برای
ضعفها توجیهات زیادی میتراشند و آنگاه است که شرطیسازی کشور نسبت به
سیاستهای بیگانگان و چشم بستن به ترحم بیگانگان برای حل مسائل اقتصادی
کشور و عدم اهتمام به ظرفیتها و تواناییهای داخلی، اصل و توجیهپذیر
میشود. اگرچه در بهترین شرایط اگر منفعتطلبی شخص و رانتخواری و
نجومی بگیری حاکم نباشد، اما ضعف مدیریتی، منجر به شکلگیری دولت جزیرهای
میشود که حاصل آن در روزهای اخیر درزمینه تخصیص ارز ۴۲۰۰ تومانی و خرید و
دپوی بیش از ۶ میلیون تن نهاده دامی در بنادر کشور آشکار میشود که بهرغم
نیاز وافر دامداران و تهدید صنعت دامداری در کشور به دلیل عدم دسترسی به
این نهادهها، به دلیل ناهماهنگی میان گمرک، سیستم حملونقل و وزارت
کشاورزی و... این نهادهها در گرمای سوزان بنادر جنوب در معرض فاسدشدن
قرارگرفته است. بازگردیم به مقدمه بحث و اینکه این شرایط نشان میدهد
که درک دلایل اصلی ناکارآمدیها و بهتبع آن پسرفتها دشوار نیست و این
تجربیات بهترین چراغ راه برای ساماندهی نظام مدیریتی آینده کشور است که
بهرغم ادعای اعضای همین حلقه که ما باید برویم مدیران متخصص را از خارج از
کشور بیاوریم تا بتوانند مشکلات اقتصادی کشو را حل کنند، وجود مدیرانی
دلسوز و یا روحیه و تفکر جهادی و البته تلاش میدانی آنها، مسائل کشور
قابلحل است.براین اساس هم میتوان دلایل عدم حضور بخشهایی از جامعه
را در پای صندوقهای رأی دریافت، چراکه همه تصورش از نظام مدیریت کشور همین
مدیران کنونی است و به همین دلیل این احساس به این بخش از آحاد جامعه دست
داده که مشکلات قابلحل نیست، پس چرا باید در پای صندوقهای رأی حاضر شود و
در نقطه مقابل آن اکثریتی که بهرغم همه فشارها و تحریمها و جنگ روانی
دشمن و. بیماری کرونا در پای صندوقهای رأی حاضرشده و بارأی به آقای رئیسی
باملاحظه کارنامه روشن عملکرد ایشان درگذشته و دستاوردهای ارزندهای که
کشور از مدیریت انقلابی و جهادی در بسیاری دیگر از عرصههای کشور داشته
است، به موفقیت دولت سیزدهم و عمل او مبتنی بر ارزشهای دینی و انقلابی
امیدواراست. ضعفها و کاستیها و در یککلام میراث دولت کنونی، بهرغم
تلخیها، چراغ راه دولت سیزدهم است. «فاعتبروا یا اولی الابصار؛ پسای
هوشیاران عالم پند و عبرتگیرید» (آیه ۲ سوره حشر).