کد خبر: ۷۱۰۱
تاریخ انتشار: ۰۳ تير ۱۴۰۰ - ۰۹:۴۴
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
دهه نود، دهه فرصت‌سوزی اقتصاد ایران بود. حداقل در این بازه زمانی می‌توانستیم شروع به درمان برخی بیماری‌های اقتصادی کشور کنیم.




از دست دادن این فرصت‌ها به این معناست که بیماری‌ها به‌صورت مداوم تشدید می‌شوند و هرچقدر دیرتر به‌سراغ حل این بیماری‌ها برویم، هزینه‌های جراحی افزایش خواهد یافت اگر این ده سال را مرور کنیم، اصلاحاتی ساختاری که بتواند از شدت چالش‌ها و ابرچالش‌ها بکاهد، رخ نداد، حتی ساده‌ترین اصلاحات نیز مانند بحث بهبود فضای کسب و کار متوقف شد. ما سه دسته چالش و ابرچالش را برای کشور دسته‌بندی کردیم که در دسته اول ابرچالش جمعیت، آب، صندوق‌های بازنشستگی و پایان صادرات نفت را در دهه 1400 خواهیم داشت.
در دسته دوم ابرچالش‌های بدهی‌های بانکی، نظام بانکی و ناترازی در نظام بانکی و درنهایت در سطح سوم به موضوعاتی مانند نابرابری، بی‌کاری جوانان، فساد اقتصادی، فضای نامناسب کسب و کار، وضعیت محیط زیست و ناترازی‌های بودجه را داریم.
نکته مهم اینجاست که در دهه نود دست به جراحی‌های عمیق اقتصادی نزدیم. این مسئله مانند آن است که یک انسانی با بیماری‌های متعددی روبه‌رو است اما حاضر نیست تن به درمان بدهد و هرچقدر این درمان به تعویق بیفتد شدت بیماری افزایش خواهد یافت. در دولت یازدهم و دو سال اول دولت دوازدهم تلاش شد با استفاده از بخشی از درآمدهای نفتی چالش‌های موجود پوشش داده شود اما پس از تحریم‌های دور دوم ترامپ همه این چالش‌ها خود را نشان دادند.


در دولت سیزدهم نیز هرچقدر زمان به تعویق بیفتد بر شدت بیماری افزوده خواهد شد، لذا باید به دولت سیزدهم توصیه کنیم که با یک برنامه مشخص، ابتدا ابرچالش‌ها و چالش‌ها را دسته‌بندی کند، پس از آن برای هر یک، برنامه اصلاح ساختار فراهم کند و به‌تدریج و برمبنای فوریت هر یک از چالش‌ها شروع به درمان کند.
در دهه نود به ناترازی صندوق‌های بازنشستگی و نظام بانکی افزوده شد، همچنین فرصت بودجه‌ریزی عملیاتی را با وجود تأکید رهبری از دست دادیم و حتی در اجرای سیاست‌های مقاوم‌سازی اقتصاد ایران نیز موفق عمل نکردیم.
در بحث جمعیت، آب و اصلاحات پایین‌دست نیز موفق نبودیم و از طرف دیگر نابرابری نیز در این دهه شدت گرفت و ضریب جینی ما در زمان حاضر به بالای 40 رسیده است، این بدین معنا است که ما نتوانستیم نظام‌های بازتوزیع ثروت را اصلاح کنیم تا حداقل شکاف طبقاتی کنترل شود.
اگر در این دولت نیز اصلاحات ساختاری را به تعویق بیندازیم یا در آنها موفق عمل نکنیم، ممکن است در پایان دهه 1400 به شرایط بازگشت‌ناپذیری برسیم، لذا دو دولت آینده باید با جدیت و برنامه شروع به درمان بیماریهای اصلی کشور کنند.
در زمان حاضر نزدیک به 20 ابرچالش و چالش اقتصادی در کشور وجود دارد که در واقع انباشت بیش از پنجاه سال است. این مشکلات یک‌شبه رخ نداده و از دهه پنجاه خورشیدی، آغاز شد. بحث‌هایی مانند مونتاژمحوری، واردات‌محوری، تورم، نظام شبه‌مدرن اداری و حکمرانی نامطلوب اقتصادی، فساد و رانت از همین دهه آغاز و به‌تدریج بر این مشکلات افزوده شد.
این هشدار را باید داد که پایان دهه 1400، پایان صادرات نفت خواهد بود. کشورهای دنیا در این مدت به انرژی پاک و دیگر انرژی‌های جایگزین سوخت‌های فسیلی روی خواهند آورد و صادرات نفت به‌شدت کاهش پیدا خواهد کرد،این بدین معنا است که ما 10 سال فرصت داریم تا بتوانیم دولت را از وابستگی به نفت خارج کنیم. بارها شعار این موضوع داده شده است و در سیاست‌های مختلف نیز رهبری این موضوع را ابلاغ کردند ولی اجرایی نشد و دولت همچنان وابسته به نفت باقی مانده است.
نام:
ایمیل:
* نظر: