جانشین نتانیاهو تندروتر، ضعیفتر روحاله نخعی: بنیامین نتانیاهو بالاخره کنار رفته است.
سرانجام و بعد از ناکامیهای متعدد گروههای مخالف نتانیاهو که شانس خود را جداجدا برای کنارزدن او آزمودند و ناکام ماندند، اینبار همه احزاب علیه او بسیج شدند و با رأیی لب مرزی بعد از ۱۲ سال، کرسی نخستوزیری اسرائیل را از او گرفتند. رفتن نتانیاهو ممکن است باعث تغییرات مهمی در عملکرد اسرائیل در صحنه بینالمللی و مشخصا در مواجهه با ایران شود، اما برای بررسی این تغییرات لازم است به کسی که جانشین او شده نیز توجه شود. «نفتالی بنت» که خود از یاران سابق نتانیاهو بوده است، در رأیگیری کنست با رأی لب مرزی ۶۰ به ۵۹ و با آشوب و جنجال بسیار، دولت بِنِت توانست با حمایت احزاب چپ، میانه، راست و عرب رأی اعتماد بگیرد و به دوران تمامنشدنی نتانیاهو پایان دهد. بسیاری در ایران و البته بسیاری نقاط دیگر دنیا، البته از کناررفتن نتانیاهو احساس و اعلام رضایت کردهاند. همچنان که در اسرائیل از احزاب چپ تا احزاب راست افراطی از کناررفتن او راضیاند، در سطح جهان نیز از ایران تا آمریکا هستند کسانی که خبر رفتن او را بهعنوان خبری خوشحالکننده بازتاب دادهاند، حتی اگر شده به دلیل نظر منفی که به شخص او داشتهاند. اما اگر مسئله رفتار اسرائیل در پسانتانیاهو است، به وضعیت سیستم سیاسی اسرائیل پس از او باید نگاه کرد و اگر از زاویه ایران به موضوع نگاه میشود، نظرات جانشین نتانیاهو درباره ایران و البته قدرت و ضعف سیاسی او، چشمانداز را روشنتر میکنند.
بنت و ایران، همان خط قبلی
به لطف نزدیکشدن بنت به جایگاه نخستوزیری، در روزها و هفتههای گذشته صحبتهای جدید و قدیم او درباره مسائل مختلف ازجمله مسئله ایران و مسئله فلسطین، توجه رسانهها را به خود جلب کردهاند. با توجه به ترکیب صحنه سیاسی اسرائیل البته قابل پیشبینی است که او نیز همانند نتانیاهو دشمنی تمامعیار با ایران را در دستور کار داشته باشد. حرفهای او نیز همین را نشان میدهد. او البته سابقه چرخشهای متعدد و شدید در مواضع خود داشته است، چنانکه همین اخیرا گفته بود اجازه نخواهد داد یائیر لاپید، سیاستمدار میانه به نخستوزیری برسد، اما هماکنون در ائتلافی نخستوزیر شده است که طبق توافق دو سال بعد کرسی نخستوزیری را تحویل لاپید خواهد داد. اما انتظار نمیرود این تغییر مواضع شامل مسائلی مثل برجام، ایران و فلسطین نیز بشود. همه شواهد حاکی است که خط مطلوب او در قبال ایران در بعد راهبردی همان خط نتانیاهو خواهد بود و اختلاف حداکثر در تاکتیکها و نحوه پیادهسازی ایدههاست. او که بعد از ترور محسن فخریزاده در ایران، به صراحت گفته بود جهان بدون او جای امنتری خواهد بود، در دوران انتخابات گفته است، نیروهای ایران را ظرف یک سال از سوریه بیرون خواهد راند و این کشور را برای تهران تبدیل به ویتنام خواهد کرد. بنت همچنین خواستار «جنگ سرد» با ایران شده بود که البته در شرایطی که ترور و انفجار در تهران از سوی اسرائیل رقم میخورد، در سوریه نیروهای نظامی اسرائیل به مواضع گروههای نزدیک به ایران حمله میکنند و در صحنه بینالمللی اسرائیل هر ائتلاف و رابطهای را علیه ایران به کار میگیرد، «جنگ سردی» که بنت از آن سخن میگوید چه تفاوت محسوسی با وضعیت فعلی خواهد داشت. او همچنین مدعی است که ۷۰ درصد مشکلات امنیتی اسرائیل تقصیر تهران است. در قبال برجام نیز او این توافق را توافق بدی توصیف کرده است، خود را پیگیر تلاش برای مخالفت با آن دانسته و گفته است اسرائیل این توافق را امضا نکرده و از اقدام متحدان اسرائیل دراینباره حمایت و تبعیت نخواهد کرد.
شاید به همین خاطر است که وزیر خارجه ایران در فضای توییتر از رفتن نتانیاهو ابراز خوشحالی میکند اما سخنگوی این وزارتخانه همزمان با تکرار موضع ظریف تأکید میکند که منتظر تفاوت خاصی نیست. محمدجواد ظریف دراینباره در توییتر به زبان عربی نوشت: «پس از مدتهای طولانی جنگ و تجاوز علیه فلسطینیان و تهدید علیه جمهوری اسلامی، الان این ظالم است که سقوط میکند و این غزه است که نشانه پیروزی را بالا میبرد و ایران به مسیر عزت و سربلندی خود ادامه میدهد. شاید کسانی که بعد از او میآیند، یاد بگیرند ساختاری که براساس تجاوز و اشغالگری بنا شود، چندان دوام نخواهد آورد». اما سعید خطیبزاده دیروز در نشست خبری هفتگی خود گفت: «برجامستیزان به این یکی، دو نفر [ترامپ و نتانیاهو] که جزء شخصیتهای منفور نظام بینالملل هستند، محدود نمیشوند». او ادامه داد: «ما فکر نمیکنیم سیاستهای رژیم اشغالگر قدس با آمدن یا رفتن افراد تغییر کند و از نظر ما مهملگویی میراث مشترک تمامی سران رژیم اشغالگر قدس از روز اول تا الان بوده است». سخنگوی وزارت خارجه ادامه داد: «اما در این میان یک چیز روشن است و آن این است که تمام بدخواهان ایران میروند و ایران همیشه سربلند و سرافراز میایستد».
تا اینجا مواضع بنت همان مواضع نتانیاهو هستند، هرچند او در طیفبندی سیاسی اسرائیل، اگر ممکن باشد، از نتانیاهو تندروتر و افراطیتر به نظر میرسد و از جناح راست نتانیاهو به رقابت با او برخاسته است. مواضع و ادبیات او تندتر و قاطعتر بودهاند و حرفهایی مثل افتخار به سهمداشتن در کشتن اعراب و مخالفت قاطع با هرگونه تعامل و مصالحه از سوی او صریحتر بیان میشوند. به این ترتیب از روی مواضع او چندان نمیتوان انتظار تفاوت درخورتوجهی برای ایران یا فلسطین و لبنان داشت. اما دو نکته درباره او که برخلاف هم عمل میکنند، میتوانند در موفقیت یا ناکامی او در برنامههای بینالمللیاش تأثیرگذار باشند.
نام تازه به جای کارنامه کهنه
بنیامین نتانیاهو در صحنه بینالمللی چهره خوشنام و محبوبی نیست. این جمله حتی در میان متحدان اسرائیل هم صدق میکند. معروف است که در حاشیه نشستی بینالمللی، رؤسای جمهوری وقت فرانسه و آمریکا بیخبر از روشنبودن میکروفونی در نزدیکی مشغول صحبت درباره او بودهاند که نیکولا سارکوزی میگوید دیگر طاقت دروغگوییهای نتانیاهو را ندارد و باراک اوباما پاسخ میدهد که برخلاف سارکوزی که هرازگاهی با نتانیاهو مواجه میشود، او مجبور است هر روز با او سروکله بزند. در سالهای اخیر و بهخصوص با تغییر صحنه رسانهای، نگاههای منفی به حملات، عملیات و اقدامات اسرائیل در میان گروههای مختلف رو به افزایش بودهاند، تا حدی که در همین دور آخر کشتارها، نمایندگان حزب حاکم آمریکا در کنگره علیه این اقدامات صحبت کردهاند. تمام این ۱۲ سال، این اقدامات منفی زیر نام یک نفر انجام شدهاند: بنیامین نتانیاهو. او علاوه بر این رسما در صحنه سیاست داخلی کشورهای متحد و مشخصا آمریکا دخالت کرده است و در چند انتخابات در کنار جمهوریخواهان آمریکا ایستاده و علیه دموکراتها اقدام کرده است. شاید به همین خاطر است که رئیسجمهور فعلی دموکرات، جو بایدن، برخورد سردی با او و کابینهاش داشته است. نتانیاهو حتی در سخنرانیهای اخیرش و در انتقاد به جانشینانش، به صراحت گفته است که در مقابل خواستها و تصمیمات دولت آمریکا در موقعیتهای مختلف ایستاده است و نخستوزیر اسرائیل باید کسی باشد که بتواند به ساکن کاخ سفید نه بگوید. طبعا مهمترین مثال او در این زمینه نیز برجام بوده است.
اما اتصال همه این اتفاقات و مواضع منفی و جنجالی به نتانیاهو، یک معنا در صحنه بینالمللی دارد، بهخصوص برای دولتها و سیاستمدارانی که ذاتا مخالف اسرائیل نیستند یا متحد آن هستند: رفتن او ممکن است برای منتقدان رفتارهای اسرائیل در این مدت کافی به نظر برسد و شیب منفی نگاهها به اسرائیل را متوقف کند، چراکه متولی حملات و کشتارها، برکنار شده است. بسیاری از گروهها و تریبونهایی که به لطف رسانههای اجتماعی و اخبار دقیقتر از غزه و کرانه باختری، به اتفاقات این منطقه توجه کرده و زبان به نقد رفتار اسرائیل گشوده بودند، ممکن است حالا نفس راحتی بکشند و به خود و دنبالکنندگان خود بگویند مشکل تمام شد و باعث و بانی ماجرا رفت. این میتواند لااقل تا مدتی، کار را برای جانشین او آسانتر یا حتی مخالفت با او را در صحنه بینالمللی سختتر کند.
دولت مستعجل و سستپایه
اما هم شخص بنت و هم نخستوزیری او یک تفاوت مهم با سلفش دارد. خود او به اندازه نتانیاهو در صحنه بینالمللی ارتباط و سابقه ندارد. نخستوزیری او نیز با رأیی لب مرزی از سوی گروههایی برپا شده که هیچ اشتراک نظری جز مخالفت با نتانیاهو با هم ندارند و بعد از برکناری او معلوم نیست تا چه مدت بتوانند در این ائتلاف بمانند. آیا راستهای افراطی که حالا به هدف کنارزدن نتانیاهو رسیدهاند، به همین سادگی منتظر خواهند شد تا بیچکوچانه، لاپید خرامانخرامان به دفتر نخستوزیری بیاید؟ آیا وقتی پای بزنگاههای تصمیمگیری برسد، میانهها، چپها و عربها به راحتی با تصمیمات نخستوزیر تندروتر از نتانیاهو همراه میشوند؟ آیا در غیاب دشمن مشترک، رهبران احزاب اصلا حرفی برای گفتن و موضوعی برای توافق با هم دارند؟ حتی اگر همه این اتفاقها هم بیفتد، در بهترین حالت، همین حالا برنامه نقطه پایان بنت چیده شده و او قرار است دو سال بعد کنار برود. چنین ترکیبی احتمالا تأثیر خود را بر قدرت و ضعف مواضع اسرائیل در صحنه بینالمللی نیز بگذارد و شاید کارایی اهرمهایی را که در دست اوست، کاهش دهد.
بنت و برجام
این مصداق مشخص در چالش اسرائیل با ایران، احتمالا تأثیر چندانی از این تغییر نخواهد پذیرفت. ایالات متحده یا به عبارت دقیقتر دولت دموکرات ایالات متحده مدتهاست درباره پرونده ایران و برجام پذیرفته است که برخلاف نظر اسرائیل عمل خواهد کرد و حتی برخلاف ملاحظات دیپلماتیک معمول، با صراحت و آشکارا این موضوع را از زبان سخنگوی کاخ سفید بیان کرده است. بنت که حالا گرفتار راهاندازی کابینه خود نیز خواهد بود، به نظر نمیرسد با آمدنش بتواند آنقدر تحول ایجاد کند که ناگهان تصمیم واشنگتن را عوض کند. بهخصوص که از روی شواهد به نظر میرسد چند روزی بیشتر تا بهنتیجهرسیدن مذاکرات احیای برجام باقی نمانده است. اما حتی اگر بنا باشد این مذاکرات به ناکامی برسند نیز به نظر میرسد مثل قبل، تصمیمات در تهران و واشنگتن علت این اتفاق خواهند شد و نه تلآویو.