دهه پیش رو مهمترین و حیاتیترین دهه اقتصاد ایران است. عنوان دهه 90 را باید فرصت سوزیها بگذاریم زیرا فرصت طلایی را در دهه 90 از دست دادیم.
وقتی از دهه 40 تا دهه 90 را در حوزه اقتصاد تحلیل میکنیم بدترین عملکرد برای دهه 90 بوده است. میانگین رشد اقتصاد ایران در دهه 90 صفر و میانگین تورم در این دهه 24 درصد شد و متوسط رشد تشکیل سرمایه ناخالص 5- درصد شد. از سوی دیگر شرایط رکود و تورمی را داشتیم بویژه در دهه 90 آن بار تحمیلی که روی اقتصاد ایران شد، قدرت خرید مردم را هم به شدت تنزل داد و مهمتر از همه بینظمی اجتماعی در دهه 90 گسترش پیدا کرد.
در دهه 90 با بحرانهای جدیدی مثل بحران امید برای حل مسائل مواجه شدیم. مردم در دهه 90 امیدوار بودند که بخشی از مسائل اقتصادیشان با شعارهایی که داده شده بود برطرف بشود ما شعارهای مهمی را در اقتصاد داده بودیم. قرار بود رونق اقتصاد، رفاه و افق روشنی ایجاد شود و اقتصاد به نحوی سامان پیدا خواهد کرد که مردم به یارانهها نیاز پیدا نکنند و امثال این شعارها. ولی دهه 90، مصادف شد با دو بار تحریم، به انضمام تصمیمات اشتباهی که در حوزه اقتصادی گرفته شد و ان نظم اجتماعی حاکم بر فضای اقتصادی از هم پاشید و شرایط سختی بر مردم گذشت.
در این شرایط دهه 1400 حیاتیترین دهه در طول نیم قرن اخیر است. از این منظر که ما چالشهای انباشت شده اقتصادی داریم که برخی از این چالشها به یک مرحله بحرانی رسیده است. مردم باید بدانند که ما در دهه پیش رو 4 بحران بزرگ آب، جمعیت، صندوقهای بازنشستگی و پایان عصر صادرات نفتی را در پیش رو داریم. این 4 بحران، لایه اول است و در لایه دوم، چالش نظام بانکی و در لایه سوم، چالشهایی مثل بیکاری، فضای نامناسب کسب و کار، مثل نابرابری، چالش آلایندهها و دیگر چالش های اقتصادی را داریم. اما لایه اول بسیار بسیار خطرناک است. آخرین گزارشها نشان میدهد که هفتاد درصد ایران به مرحله تنش آبی رسیده و نظام بهرهوری پایین در بهرهبرداری از آب موجب شده که وارد بحران آب می شویم و این بحران آب خطرناک است چون میتواند موجی از اعتراض استان به استان و روستا به روستا را ایجاد بکند.
رشد جمعیت به زیر یک درصد رسیده و برآوردها نشان میدهد که اگر نتوانیم یک دگرگونی اساسی ایجاد کنیم در پایان این دهه پیش رو رشد جمعیت ایران صفر خواهد شد. برآوردها نشان میدهد که رشد جمعیت جهان در 2100 صفر خواهد شد اما ما 70 سال زودتر از دنیا رشد جمعیتمان صفر میشود. همچنین صندوقهای بازنشستگی به مرحله فاجعهآمیز رسیده و هر چقدر جمعیت دهه 50 و 60 به مرحله سن بازنشستگی میرسد این بحران عمیق و عمیقتر میشود.
همچنین پایان این دهه دنیا از واردات نفت عبور خواهد کرد و دیگر چیزی به نام صادرات نفت و اوپک و تحریم نفت ایران بی معنی خواهد بود چون خریدار نفتی وجود ندارد و دنیا وارد تولید خودروهای برقی خواهد شد. انرژیهای نو جایگزین انرژیهای فسیلی خواهد شد و دنیا به سرعت از نفت عبور خواهد کرد و این 4 بحران، بحرانهای سطح اول دهه پیش روست. در لایه دوم ناترازی نظام بانکی ما بیش از هزار هزار میلیارد تومان است و اصلاح نظام بانکی جزو ضروریات است.
این بحرانها را با یک دولت و مخالفین و اینها نمیشود حل کرد این چالشها نیاز به یک اجماع دارد، دلسوزی دارد کسانی که دلسوزان این کشور هستند از هر جناحی باید تلاش بکنند که به دولت منتخب کمک بکنند تا بتواند دست به جراحیهای عمیق و بزرگ بزند. این بحرانها بدون جراحیهای عمیق حل نخواهد شد. با شعار، با عوام فریبی، با به تعویق انداختن، با برخورد مسکنوار این مسائل بدتر خواهد شد.