کد خبر: ۶۵۸۳
تاریخ انتشار: ۲۰ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۰۸:۱۴
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
یک ماه تا برگزاری انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم باقی است و همزمان با نهادهای اجرائی و نظارتی که مقدمات کار را برای برگزاری انتخاباتی مطلوب فراهم می‌کنند جریان‌های سیاسی فعالیت‌های انتخاباتی خود را با شدت بیشتری انجام می‌دهند.





اصولگرایان که همچنان سخنشان اجماع بر روی آیت‌ا... رئیسی است و بنا دارند که در انتخابات در پیش صرفا از وی حمایت کنند، هرچند که برخی چهره‌های دیگر حاضر شوند. از سوی دیگر اصلاح‌طلبان برنامه‌های 11 نامزد ریاست جمهوری را در جبهه اصلاحات بررسی کرده‌اند و در این میان 3 نفر یعنی محمد جواد ظریف، اسحاق جهانگیری و محمدرضا عارف برنامه‌ای ارائه نکرده‌اند تا ابهامات پیرامون حضور ظریف و جهانگیری در انتخابات همچنان ادامه داشته باشد. این در حالی است که به اذعان قاطبه اصلاح‌طلبان اگر ظریف بپذیرد که در انتخابات حاضر شود اجماع اصلاح‌طلبان بر روی وی شکل خواهد گرفت و کمپین‌های حمایتی از وی برپا خواهد شد. هر چند که از سه‌شنبه 21 اردیبهشت ثبت‌نام‌ها آغاز خواهد شد و مشخص خواهد گردید که در عرصه اجرا و عمل چه کسانی به رقابت‌های حساس انتخابات ریاست جمهوری 1400 وارد می‌شوند. در این راستا برای بررسی فعالیت جریان‌های سیاسی حاضر در انتخابات، کاندیداهای مد نظر، مشارکت مردم و اعتماد عمومی و آنچه در سپهر سیاست ایران می‌گذرد «آرمان ملی» با سید مصطفی هاشمی‌طبا فعال سیاسی و نامزد انتخابات پیشین ریاست جمهوری به گفت و گو پرداخته است که می‌خوانید.
 ارزیـــابی شــما  از آرایش و چینش جریان‌های سیاسی و چهره‌های حاضر در انتخابات پیش رو چگونه است؟
شرایط فعلی چندان قابل تحلیل نیست و حقیقتا اطلاعاتی که از طریق رسانه‌های عمومی به دست می‌آوریم حکایت از این نمی‌کند که فعلا اراده خاصی برای اینکه چه کسی به طور قطع در انتخابات حاضر و به موفقیت خواهد رسید وجود داشته باشد، البته در میان اصولگرایان بحث آقای رئیسی مطرح است که هرچند خود رئیس دستگاه قضا چند مرتبه اعلام کرده در انتخابات حضور نخواهد یافت اما فکر می‌کنم که اگر آقای رئیسی بیاید چون از پشتیبانی اصولگرایان برخوردار است رای خواهد آورد. یعنی به فرض شرکت همان افراد در انتخابات مجلس آقای رئیسی رای خواهد آورد. از طرفی بحث آقای لاریجانی مطرح است که حضور وی نیز با اما و اگر‌هایی روبه‌رو است و در شرایط فعلی به نظرم کسی که بتواند در میان این افراد چه اصولگرایان و چه اصلاح‌طلبان رای درست و حسابی بیاورد کمتر پیدا می‌شود. اشکال بزرگ کار نیز این است که به نظرم شرایط و مسائل کشور به نحوی شده که آنهایی که می‌گویند قصد حضور در انتخابات داریم محکم نمی‌گویند و منتظرند تا به نحوی از داستان فرار کنند، چراکه مسائل کشور به سمت و سویی رفته که به این سادگی‌ها قابل حل نیست و افراد نیز احتمالا احساس می‌کنند که قادر به  حل مسائل  و پیشبرد کار نیستند. بدین جهت است که در کنش‌گری خود نسبت به حضور یا عدم حضور در انتخابات با دست پس زده و با پا پیش می‌کشند. هر چند  که هیچ کدام از کاندیداها نیز برنامه خاصی غیر از کلی گویی ندارند که از فهرست مجموعه مشکلاتی که در کشور است بتوانند 15 سرفصل اساسی بر شمارند. لذا هیچ کدام هیچ برنامه‌ای ندارند که اگر وارد عرصه انتخابات شوند با این مشکلات چگونه برخورد کنند. بنابراین موضوع همینطور لاینحل است. به نظرم اصولگرایان دنبال این هستند که این مسئولیت را گردن آقای رئیسی بیندازند و خودشان بگریزند. اصلاح‌طلبان هم هنوز نتوانستند به یک جمع بندی برسند که چه کسی بیاید و چه کاری می‌خواهد انجام دهد. به هر جهت هنوز قضیه انتخابات باز است و می‌توان تحلیل‌‌های متفاوتی از آن ارائه داد. 
 از دیدگاه شما به لحاظ آسیب‌شناسانه چرا هیچ کدام از دولت‌ها با برنامه‌های مدون و قابل اجرا در حوزه‌های مختلف وارد نشده‌اند و صرفا روسای جمهور به کلی‌گویی‌‌‌هایی بسنده کرده‌اند و وعده‌ها هم تحقق نیافته است؟

من معتقدم عدم شناخت کل حاکمیت از مسائل پیش رو، پیش‌بینی‌هایی که باید صورت بگیر، اینکه منابع ما چگونه اختصاص پیدا کند و باید چه آینده‌ای داشته باشیم کاملا مشهود و در عین حال مبهم بوده است. شما به سوابق روسای جمهوری که تاکنون بر مسند بوده‌‌اند نگاه کنید روسای جمهور هرکدام معلم، روحانی ، حقوقدان  و دانشگاهی بودند و مشاغل مختلفی داشتند و از آن حوزه رئیس جمهور شدند، ولی به نظر من هیچکدام راجع به اینکه آینده کشور باید چگونه رقم بخورد، منابع کشور چیست، چقدر است، چگونه باید هزینه شود و اولویت‌های هزینه‌ای کشور چه باید باشد که آینده مناسبی داشته باشیم برنامه‌ای نداشتند و تسلیم نظر برخی افراد شدند. در این خصوص مثالی کوچک می‌زنم؛ آقای همتی رئیس کل بانک مرکزی گفتند که 350 میلیارد دلار در بازار ارز و طلا فروخته شده تا قیمت ارز به یک ثباتی در دوره‌های مختلف برسد. من اینگونه فهمیدم که این رقم مربوط به دوره‌های مختلف از زمان آقای نوربخش تاکنون است. بازار ارز را که نتوانستند هدایت کنند چون ارزی که در ابتدای انقلاب 7 تومان بوده امروز 24 هزار تومان شده است. هرچند که طی چند روز اخیر قیمت دلار تا کانال 20 توان هم آمده اما آن هم متکی به این امر است که مذاکرات وین چگونه پیش برود و چه خبرهایی از وین بیاید و آن زمان است که قیمت ارز چهره واقعی خود را نشان خواهد داد. به هر جهت طی این دهه‌ها بازار ارز تامین نشده است. منتها می‌خواهم بگویم که با این 350 میلیارد دلار چه کارهایی می‌شد در کشور انجام داد و چقدر می‌توانستیم در خود کفایی، تولید فنی و علمی مدرن محصولات کشاورزی کار کنیم. داستان کوله‌بری و سوخت بری ایجاد نکنیم، جلوی قاچاق کالا را بگیریم، البته خریداران ارز هم کسانی بودند که یا سرمایه خارج کردند و در کانادا، ترکیه، امارات و آمریکا سرمایه‌گذاری کردند یا قاچاقچیانی بودند که پول خود را به ارز تبدیل می‌کردند و به قاچاق ادامه می‌دادند. لذا به جهت بینش مناسبی روی کارهای مختلف نبوده مسائل همینطور روی هم انباشته شده است. سعدی می‌گوید بنیاد ظلم در ابتدا اندک بود، هر که آمد اندکی بر آن افزود تا بدین غایت رسید.  مسائل کشور نیز در ابتدا کوچک بود و هر کسی که آمده برای اینکه گذران دوره خود را کند شجاعت برخورد با مسائل را نداشته و امروز این شده که حداقل در 15 سرفصل مشکلات اساسی داریم. 
 کـــارآمدی دولت‌ها همواره یکی از مسائل مورد بــحث در دوره‌های مختلف بوده اما بارها شاهد بودیم که دولت‌ها با استقبال خوب روی کار می‌آیند و با بدرقه‌ای نه چندان خوب به دوره خود پایان می‌دهند این مساله از چه جهت است؟
دولت‌های ما در ابتدا حرف‌ها و کلمات زیبایی به زبان می‌آورند و مردم را با وعده‌های جذاب دلخوش می‌کنند. هر چند که دادن برنامه‌ هم کافی نیست بلکه آقایان باید تبعات برنامه را بگویند. یعنی اگر می‌گویند فلان کار را انجام می‌دهیم باید بگویند که آن برنامه چه نتایج مثبت و منفی خواهد داشت؟ چون هیچ کاری نیست که صرفا نتایج مثبتی داشته باشد هر کاری انجام شود یکسری نتایج مثبت و یکسری نتایج منفی در برخواهد داشت و این نتایج منفی بر بخش‌های دیگر جامعه اثر خود را می‌گذارد. بنابر‌این دولت‌ها همه در زمان روی کار آمدن به مردم در باغ سبز نشان داده‌اند که این کارها را می‌کنیم. در فضای اجتماعی نیز اینگونه جا افتاده که انتخاب رئیس جمهور  و شرکت در انتخابات به عنوان وظیفه ملی و وفاداری به نظام تلقی می‌شود، بنابراین مردم آمدند و به هر کسی که بیشتر تبلیغ کرده و اسمش مطرح‌تر بوده در شرایط مختلف رای دادند و استقبال خوب بوده است، اما سپس دیده‌اند که وعده‌های داده شده از سوی دولت محقق نشده و دولت‌ها نیز به خاطر اینکه کار جدیدی بکنند باید هزینه‌های زیادی بدهند لذا ترجیح می‌دهند که همان روال سابق را ادامه دهند. اگر نگاهی به روند کارکرد دولت‌ها بیندازید متوجه خواهید شد که همه دولت‌ها تقریبا یک روال کار داشتند؛ هر چند در برخی دولت‌ها مقداری سینوسی عمل شده ولی اگر امهات کار را نگاه کنیم  همه دولت‌ها در یک مسیر حرکت کردند. مسیری که یک سراشیبی است که طبق اصل دوم نیوتن حرکت می‌کند. دولت‌ها هم خود را تسلیم این رویه کرده و مقابل اقدامات ناتوان کننده کشور  ایستادگی نکردند. حرکت کردند و خود را به این سفینه‌ای که به سمت پایین می‌رود سپردند. در نتیجه به این نقطه‌ای که اکنون هستیم رسیدیم. 
 همه دولت‌ها با یکسری وعده‌های بزرگ و بعضا غیر قابل اجرا  و خارج از حیطه اختیارات توانسته‌اند از مردم رای بگیرند اما گویا مردم نیز به‌رغم تجربه چندین باره عدم تحقق مطالبات و وعده‌ها باز هم به این وعده ها دل‌خوش می‌کنند؛ اساسا این نوع رویکرد دوگانه رواج و پذیرش پوپولیسم از سوی دولت و مردم را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
مردم از وعده و حرف‌هایی که مسئولان می‌زنند خوششان می‌آید و بعد هم مردم آنقدر مطالعات دقیق و عمیق اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ندارند که  بتوانند تحقق وعده‌ها در حوزه‌های مختلف را از یکدیگر تفکیک کنند، لذا طبیعی است که از این مساله خوششان بیاید. آن مدیری که بگوید صلاح مردم این است و جلوی این جریان بایستد نایاب است وگرنه مردم مسائل مختلفی دارند و هر کسی  که بگوید من مسائل مردم را حل می‌کنم مردم استقبال می‌کنند و می‌گویند الحمدا...کسی پیدا شده که مسائلمان را حل می‌کند و به او رای می‌دهند. مردم تقصیری ندارند بالاخره زندگی دارند و گرفتارند؛ امانت‌دار کسی است که مسئول است و باید رعایت امانت ملی را انجام دهد و کاری کند که در نهایت به نفع جامعه و کشور تمام شود. 
 فضای جامعه به نحوی است که اعتماد مردم به دولت و رویه‌های موجود کاهش یافته و امیدی به تغییر به سمت امر مطلوب ندارند؛ اساسا این کاهش امید و اعتماد از چه چیزی نشأت می‌گیرد و چرا باید به جای اعتماد روز افزون شاهد کاهش اعتماد عمومی باشیم؟
من معتقدم یکی از دلایل این امر این است که دولت‌ها تصمیم‌های درست و مناسبی نمی‌گیرند و به واسطه این تصمیمات بعضا جامعه به سمت بحران می‌رود. دیگر اینکه علاوه بر اینکه  دولت‌ها خود با مشکلاتی مواجه هستند از سوی دو توپخانه مورد هجمه و تخریب قرار می‌گیرند. از جمله در این مدت دولت آقای روحانی را یک توپخانه خارجی‌ها می‌کوبد و عاملی مثل ترامپ هم آن توپخانه را تشدید کرده و هم خود به توپخانه اضافه‌ای علیه دولت تبدیل می‌شود. دوم توپخانه‌های داخلی هستند که هم نظر با توپخانه‌‌های خارجی عمل می‌کنند. لذا وقتی که ترامپ یا نتانیاهو می‌گویند برجام بد است مخالفان داخلی نیز برجام را توافقی بد و خیانت قلمداد می‌کنند. در این میان با تماشای این صحنه که هم داخلی‌ها مثل صداوسیما، دلواپسان و کیهان به کوبیدن دولت مشغولند و هم خارجی‌ها پس در نتیجه این هجمه‌های دو جانبه مردم نیز دولت را نکوهش می‌کنند اما نکته اینجا است که در نتیجه این اتفاقات اعتماد مردم نه به دولت بلکه به نظام کاهش می‌یابد. البته به نظر من اصل قضیه در این هجمه‌ها و حمله‌ها به قضیه نفوذ باز می‌گردد. یعنی درست است که یک آدم وجیه و خوب یک حرفی می‌زند ولی اگر ریشه‌یابی شود به همان جریان نفوذ بر می‌گردد. لذا این همه حمله به دولت که به حمله به نظام و بی‌اعتمادی مردم منجر می‌شود نتیجه نفوذ است. نتیجه یک ذهن موثر و مرتب داخلی نیست. ذهن مرتب داخلی در عین نقد راه‌حل می‌دهد اما تخطئه و تخریب نمی‌کند و به مردم احساس نا امنی نمی‌دهد، البته بسیار گفته می‌شود که باید شرایط را برای مشارکت حداکثری آماده کنیم  و در این راستا برخی اقدامات انجام پذیرد اما من بلد نیستم که چگونه می‌توان روغن ریخته را چگونه به جای خود بازگرداند. ریختن روغن کاری ندارد بلکه برگرداندن آن مهم است، لذا شاید برخی در این فاصله کم تا انتخابات کارهایی برای افزایش مشارکت بلد باشند اما به نظر من نمی‌شود کاری انجام داد. 
 واکنش‌های بسیاری را در خصوص انتشار فایل صوتی تقطیع شده آقای ظریف شــاهد بودیم و هر کسی از ظن خود به اظهار نظر در این خــصوص پرداخته است؛ اساسا این نوع رویکردها از چه جـــهت  و با چه اهدافی تحلیل می‌کنید؟
این مساله ابعاد مختلف و پیچیده‌ای دارد. من معتقدم آقای ظریف در خصوص شهید حاج قاسم سلیمانی اصلا حرف نامربوطی نزد و گفت که ما دیپلماسی را خرج مردم کردیم. نه اینکه بگوید من نظری نداشتم بلکه گفت هر نظری که شهید سلیمانی داشت من انجام دادم. ولی در یک هفته اخیر یک نهضت ظریف کوبی راه افتاده و استنباط من این است و مطمئن نیستم، اما به نظرم  این قضیه درز کرده که ابزاری برای کوبیدن آقای ظریف شود که احیانا جرات آمدن به میدان ریاست جمهوری نکند. این یک بعد قضیه است و ممکن است این اتفاق نیز بعدا افتاده باشد و کسانی که مخالفان ظریف هستند از آن استفاده کرده باشند. ولی اصل اینکه ما یک فایل غیرقابل انتشار که برای آینده بود درز پیدا کند و به دست رسانه‌های خارجی برسد مشکوک و نشان‌دهنده این است که باید خیلی دقت کرد که چه کسانی این کار را انجام داده‌اند، البته بحث همزمانی انتشار این فایل صوتی با نشست‌های وین در جهت تاثیرگذاری بر مذاکرات نیز مطرح است برای اینکه اگر با همان شرایطی که مقام معظم رهبری گفتند بازگشت آمریکا به برجام اتفاق بیفتد دریچه بزرگی به روی کشورمان باز می‌شود و برخی قدرت‌ها از این دریچه سود نبرده و زیان خواهند کرد، بنابراین باید به موضع تحت تاثیر قرار دادن مذاکرات وین و احیانا به بن رساندن آن نیز نگاه ویژه‌ای داشت. 
 آقـــای ظریف یکی از چــهره‌هـــایی است که اصلاح‌طلبان بر روی حضور او در انـــتخابات حساب ویژه‌ای بازکرده‌اند و حتی سخــن از اجماع بر روی او به میان آمده است؛ اساسا کاندیداتوری وزیر امور خارجه در انتخابات را چطور تفسیر می‌کنید؟
به نظر من آقای ظریف کاراکتر خوبی دارد، بلیغ سخن می‌گوید و به مسائل دنیا آشنا است اما اینکه توانایی و بینش اداره کشور را داشته باشد باید دید چه برنامه‌ای دارد. یعنی اگر ظریف بخواهد حضور داشته باشد باید به برنامه او دقت کرد. یعنی ممکن است یک نفر شخص بسیار توانمندی باشد اما دیدگاه اقتصادی و اجتماعی ضعیفی داشته باشد و بینشش فرق کند. شخصی که برای ریاست جمهوری می‌آید باید اینگونه محک بخورد که در مسائل مختلف چه راه‌حلی ارائه می‌دهد. من معتقدم اگر آقای ظریف برنامه داشته باشد، در انتخابات حاضر شود و آن بخش از جامعه در انتخابات مجلس یازدهم شرکت نکرده بودند به میدان بیایند ظریف رای خوبی خواهد آورد، البته من بعید می‌دانم که در انتخابات پیش رو دوقطبی ایجاد شود.
نام:
ایمیل:
* نظر: