حجم آب موجود در مخازن تا سوم اردیبهشت 67/29 میلیارد مترمکعب است که نسبت به مدت مشابه سال آبی گذشته که این میزان 83/36 میلیارد مترمکعب بوده، 19 درصد منفی شده است.
برپایه آخرین گزارش از وضعیت ذخایر سدهای کشور، کل ورودی آب به سدها از ابتدای سال آبی جاری (1400-99) تا روز سوم اردیبهشت 23/22 میلیارد مترمکعب بوده که نسبت به مدت مشابه سال آبی قبل که میزان آن 35/37 میلیارد مترمکعب بوده 40 درصد کاهش را شاهدیم. این گزارش حاکی است؛ کل خروجی آب از سدها در سال آبی (1400-99 ) تا روز سوم اردیبهشت 82/19 میلیارد مترمکعب است که نسبت به رقم 15/29 میلیارد متر مکعب مدت مشابه سال قبل کاهش 32 درصدی را نشان میدهد. ظرفیت کل مخازن سدهای کشور 5/50 میلیارد مترمکعب است که بنابر آمار روز سوم اردیبهشت 59 درصد این پرشدگی دارد. آمار ارائه شده مربوط به سال آبی جاری تا روز سوم اردیبهشت بوده و بارندگیهای اخیر که قطعا این ارقام را تغییر خواهد داد، هنوز لحاظ نشده است. با این حال مدیــران آبــی کشور و کارشناسان زیستمحیطی از بروز فاجعه و بحران آبی در آینده نزدیک با روند بارشها و مصرف آب در کشور خبر میدهند. ایران بیش از دو دهه است که در وضعیت خشکسالی قرار دارد و میزان بارشها نسبت به فصول سرما بهشدت کاهش یافته و حتی روشهای بارداری ابر نیز در این باره جوابگو نیست و بهدلیل هزینههایی هم که دارد دیگر مورد توجه نیست. البته موضوع به اینجا ختم نمیشود؛ بدین معناکه صرفا کاهش بارش در ایران نیست که مشکلساز شده بلکه کل منطقه آسیای مرکزی و خاورمیانه با کاهش باران و منابع آبی مواجه هستند، از اینرو کشورها حداقل از منابع آبی خود حفاظت میکنند حتی اگر این موضوع به قیمت خشکشدن باقی سرزمینها باشد. به عبارت سادهتر با کاهش ورودی آب از حوزههای آبی مشترک ایران با کشورهایی نظیر افغانستان و آذربایجان و عراق بهدلیل احداث سدهای بزرگ و عظیم بر روی رودخانههای مشترک مرزی، خشکسالی در نواحی مشترک بهشدت رشد داشته است و این رشد همچنان ادامه دارد. مشکل دیگری که در تامین منابع آبی وجود دارد این است کاهش منابع آب زیرزمینی است که این منابع بیرویه و بدون ملاحضه مورد بهرهبرداری قرار گرفت تا جایی که امروزه در مناطق مختلف کشور شاهد فرونشستهای زیادی هستیم. این وضعیت به بروز خطرات زیستمحیطی منجر شده و خواهد شد.
دیوار کوتاه مردم!
یکی از مهمترین عوارض کاهش منابع آبی وسیعترشدن بیابانهاست؛ ایران ذاتا یک سرزمین خشک و نیمه محسوب میشود و این موضوعی است که همه مدیران آبی کشور هم آن را میدانند، اما تا امروز اقدامی برای مدیریت منابع آبی نکردهاند و تصمیمات براساس نزولات گرفته شده است! یعنی هرزمانی بارش کافی بوده همه خندان و هر زمانی بارش کم شده همه کاسه چه کنم دست گرفته و به جای اصلاح ساختار مدیریت منابع آبی اقدام به ایجاد آشفتگی بدون ارائه برنامه آینده خود میکنند و صرفا مردم را مقصر مصرف آب میدانند! هرچند که مردم هم باید صرفهجویی کنند، اما نکته اساسی اینجاست که چرا هدررفت شبکه توزیع اصلاح نمیشود؟ چرا اصلاح مصرف آب در کشاورزی، صنعت و یا سایر جاها مورد توجه قرار نمیگیرد؟ چرا موضوع توجه به تولید لوازم و وسایل آبی نظیر کولر براساس الگوی اصلاح مصرف انرژی مسکوت شد؟ بخش مصرف خانگی چقدر آب مصرف میکند؟ اینها سوالاتی هستند که باید پاسخ داده شوند، اما هیچ مدیری در حوزه آبی نیست که جواب این سوالات را بدهد! به همین دلیل هم همیشه مقصر اول مردم هستند!
سیاست آبکی و بحران واقعی!
مصطفی فداییفرد، پژوهشگر آب درباره بروز خشکسالی در کشور میگوید: «موقعیت جغرافیایی ایران بهگونهای است که حدود ۸۵ درصد از وسعت کشور در منطقه خشک و نیمهخشک قرار گرفته است. مقدار بارش در ایران حدود یکسوم میانگین جهانی و میزان تبخیر آب در ایران حدود سه برابر متوسط جهانی است. ضمن اینکه عمده بارندگیها در ایران به سطح محدودی از کشور اختصاص دارد، بهطوریکه ۷۰ درصد از بارندگیهای سالانه فقط در ۲۵ درصد از سطح کشور و ۳۰ درصد باقیمانده بارندگیها در ۷۵ درصد از سطح کشور نازل میشود. این در حالی است که بهدلیل تغییرات اقلیمی در سالهای اخیر، هم از مقدار بارندگیها کاسته شده است و هم الگو بارش، نوع بارش و زمان بارش، منجر به افزایش شدت خشکسالیها و فراوانی وقوع سیلابها در ایران شده است.» او ادامه میدهد: «بحران آب در ایران بهدلیل کمآبی و خشکسالی نیست بلکه بهدلیل سوءمدیریت منابع آب است؛ باید پذیرفت که مدیریت منابع آبی کشور اشتباه بوده و در این میان استفاده از روشهای غیراصولی برداشت نیز به بحران آب دامن زده است.» این پژوهشگر آب درباره آنچه موجب بروز کمآبی در کشور شده، توضیح میدهد: «بررسیها نشان میدهد که مقدار بارندگی در کشور طی دو دهه اخیر حدود 10 درصد کاهش یافته است ولی از مقدار رواناب در دوره مشابه آماری، حدود 40 درصد کاسته شده است. مهمترین دلیل این موضوع، برداشت بیرویه از منابع آب زیرزمینی و کاهش شدید رطوبت خاک است. سالانه حدود 96 میلیارد مترمکعب در ایران آب مصرف میشود درحالیکه کل منابع آب تجدیدپذیر کشور حدود 90 میلیارد مترمکعب است، بنابراین از بحران آب عبور کردهایم و به ورشکستگی آبی رسیدهایم.» فداییفرد اضافه میکند: «براین اساس مهمترین اهمالکاری و کمکاری این بوده که طی چهار دهه اخیر سعی کردهایم همه مشکلات کشور را با فشار بر منابع آب برطرف کنیم. یعنی اینکه اشتغال ایجاد شده در کشور توسط دولتهای مختلف، همگی آبمحور بودهاند. ضمن اینکه عدم اشتغالزایی کافی در کشور، باعث شده مردم نیز راسا برای کسب درآمد و ارتزاق خانواده، اقدام به برداشت غیرمجاز از آبهای سطحی و زیرزمینی کنند. این در حالی است که پتانسیلهای فراوان کشور برای ایجاد اشتغال، واقعا بدون استفاده باقی ماندهاند.» متاسفانه دخالت سیاسی در همه امور باعث شده تا کشور در همه حوزهها در وضعیت بحرانی قرار بگیرند و تاوان آن را مردم بدهند!