به نظر میرسد این روزها ماجرای واکسن کرونا در کشور در حال تبدیل به وضعیت تولید و فروش خودروی داخلی شده است.
یعنی همانطور که وضعیت تولید خودرو در کشور گرفتار عدم شفافیت و انحصار است در ماجرای واکسن نیز چنین نکاتی کم و بیش وجود دارد.
یعنی علیرغم آنکه اکثر رسانهها از مسئولان وزارت بهداشت بارها درخواست کردند که در مورد میزان و افراد واکسینه شده سامانهای راهاندازی کند اما این اتفاق نیفتاده و تا این لحظه جز وعده اتفاق خاصی رخ نداده است.
در مورد انحصار هم هرچند رئیس جمهور وارد میدان شد و ابتدای سال دستور داد تا بخش خصوصی و سایر نهادها میتوانند واکسن وارد نمایند اما واقعیت آن است که تا پیش از آن و در حدود 3 ماه این موضوع در انحصار وزارت بهداشت وجود داشت که کارنامه و عملکرد موفقی نیز نداشت.
البته مقایسه ماجرای واکسن و خودرو در ایران در عین حالی که شباهتهایی دارد دارای تفاوتهایی هم است که مهم میباشد.فی المثل موضوع واکسن مستقیما با جان مردم در ارتباط است و هرگونه سهل انگاری و سوء مدیریت باعث میشود تلفات بیشتری دهیم.اگرچه اکنون شرایط واردات واکسن خارجی وضعیت بهتری پیدا کرده و سرعت بیشتری گرفته ولی نباید فراموش کرد که ما یک زمان طلایی را پیش از آغاز سال نو و ابتدای سال جدید از دست دادیم و چه بسا اگر اصرار برخی بر انحصار وجود نداشت میتوانستیم در برنامه واکسیناسیون پیشتر باشیم.در ماجرای شفافیت هم کماکان تدبیری دیده نمیشود.همانطور که خودروسازان تلاش دارند با پنهان کاری حرف خود را بر کرسی بنشانند در موضوع واکسن نیز سامانهای وجود ندارد.همین موضوع باعث شده که با پدیده «واکسن خواری» در برخی منطقهها مواجه شویم و طبعا اعتمادها از بین برود.
به نظر میرسد هنوز دیر نشده و میشود با یکسری از اقدامات موضوع واکسن همانند موضوع خودروسازی نشود.مردم به واسطه انحصار مجبورند روی خوش به خودروسازها نشان دهند زیرا چارهای نیست. در موضوع واکسن به طور طبیعی و طبق نظرسنجیها مردم دید خوبی به واکسنهای داخلی دارند بنابراین اصلا نیازی نیست نسخه انحصار برای این موضوع پیچیده شود.