12 سال قبل... محمود احمدینژاد، ۱۳ خرداد ماه 1388، در مناظره با میرحسین موسوی با نام بردن از افرادی چون هاشمی رفسنجانی و ناطق نوری آنها و فرزندانشان را به فساد مالی متهم کرد.
احمدینژاد یک روز بعد گفته بود این اول کار است و افشای نام مفسدان اقتصادی را ادامه خواهد داد. حامیان رئیس دولت نهم از این اقدام به وجد آمدند و او را «دزدگیر» لقب دادند. معرفی مفسدان اقتصادی که از شعارهای انتخاباتی محمود احمدینژاد بود، هیچگاه عملی نشد اما همه به یاد دارند او از صفحه ی تلویزیون جمهوری اسلامی ایران، بیهیچ ابهام و تردیدی پرسید:فرزندان آقای هاشمی و ناطق نوری این روزها چه میکنند؟! و همه فهمیدند این چه میکنند یعنی او از پشت پردههایی خبر دارد که مردم تشنه ی شنیدن هستند و سر بزنگاه علنی خواهد شد اما هیچگاه نشد!
12 سال بعد...
کلاب هاوس که این روزها روی خط خبر است با چند ادعای فائزه ی هاشمی همه را 12 سال بعدِ 13 خرداد 88 به دوازده سال قبل باز میگرداند.آن گونه که«خبرآنلاین» نوشته، بازار گفتگوهای کلاب هاوسی داغ شده است. در جدیدترین این گفتگوها، فائزه هاشمی دختر کوچک آیت الله هاشمی در گفتگویی با سایت انتخاب اظهاراتی جالب را مطرح کرد. او گفت محمود احمدینژاد به او برای انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ پیشنهاد معاون اولی داده ولی او به خاطر عملکردش در سال ۸۸ و توهینهایی که به پدرش کرده نپذیرفته است. هاشمی گفت: درخواست ائتلاف داد، اما قبول نکردم. او در ادامه گفت ممکن است آدمها عوض شوند ولی اگر آقای احمدینژاد عوض شده باید ابتدا از گذشته خود معذرت میخواست که این کار را نکرده است. فائزه هاشمی گفت احمدینژاد به او پیشنهاد مناظره هم داده اما او این مناظره را هم نپذیرفته است او گفت: ایشان را سلامت نمیدانم؛ حرف آقای میرحسین درمورد ایشان درست بود؛ ایشان توی دوربین زل میزند و دروغ میگوید. فائزه هاشمی گفت که احمدینژاد ابتدا به او پیشنهاد مناظره را داده و چند ماه بعد به او پیشنهاد معاون اولی داده است.
>پیشنهاد معاون اولی؟! چرا که نه!
افکار عمومی به این گونه رفتارها به عنوان«فان» سیاست نگاه میکند اما حسابی روی آن باز نخواهد کرد. مثلاً فردی ممکن است با سابقهای که از هاشمیها و احمدینژاد سراغ دارد از خود بپرسد:«محمود احمدینژاد؛ پیشنهاد معاون اولی؛ آن هم به فائزه هاشمی رفسنجانی؟!» به قول اهالی «نقی معمولی»:مگه داریم، مگه میشه؟! آن فرد اگر با روحیات محمود احمدینژاد خوبِ خوب آشنا باشد، خودش به خودش پاسخ میدهد:«چرا که نه!» عاقلانهتر که به این سوال و جوابها نگریست، حتما میگوید:«حتی اگر پیشنهاد داده باشد هم تکذیب میکند!» و تکذیب کرد!
>می توانست تکذیب نکند!
در عالم و منظومه ی شمسی محمود احمدینژاد، هرچه برای دیده شدن کمک کند به طور طبیعی «مباح و حلال» است! برای محمود احمدینژاد خط قرمز بیمعنا است، مصالح عمومی، شوخی است؛ حد و حدود آدمها برای زیر پا گذاشتن است، محمود احمدینژاد روی اتوبانی یک طرفه گام بر میدارد که نامش« تلاش برای دیده شدن» است.دفتر محمود احمدینژاد بیانیه میدهد:« بسم الله الرحمن الرحیم به اطلاع مردم شریف میرساند:«مطالب منتشرشده در رسانهها منسوب به سرکار خانم فائزه هاشمی با ادعای پیشنهاد ائتلاف یا معاون اولی از سوی دکتر احمدینژاد به ایشان، قویا و به طور کامل تکذیب میگردد.»، سناریو از ابتدا همین گونه بوده است، فائزه حرفی بزند و احمدینژاد«قویاً» تکذیب کند، اصلاً تکذیب نکنید، تایید کند، جامعه بیحوصلهتر از این حرفها است!
>تکلیف فائزه و محمود روشن است
این روزها در ابعاد داخلی و بینالمللی، ایران اسلامی زیرِ ضرب است، در شوک است، پر از تردید است. غائله ی مرغ هم که خوابید اوضاع تغییری نکرد، مردم و سطح توقع مردم از همه ی زوایا و در همه ی امور به قدری بالا رفته که کمتر خبری آنها را دگرگون میکند. در بُعد فساد ستیزی بعدِ اکبر طبری منتظر یک دگرگونی عظیم هستند مثل تعیین تکلیف بابک زنجانی یا بازگرداندن محمودرضا خاوری، در بُعد ریاست جمهوری، اسمهایی مثل سعید محمد و رستم قاسمی و محمدباقر قالیباف و محسن رضایی میرقائد آنها را غلغلک نمیدهد. مردمی که از قالیبافها و رضاییها عبور کرده باشند، طبیعی است که از کنار پیشنهاد معاون اولی محمود به فائزه میگذرند!اصلاً همین که امثال محمود و فائزه خیال میکنند چنین اخباری ممکن است موج ایجاد کند، افکار عمومی را ترغیب به پیگیری کند یا اساساً توجهی را جلب کند یعنی باقی ماندن در گذشته، در روزهایی که بازنشدن درِ ماشین یا گیر کردن بخشی از لباس یک سیاستمدار برای مردم یعنی اهمیت داشت.