بهروز کمالوندی گفت: این حادثه بامداد امروز در بخشی از شبکه برق تاسیسات غنیسازی شهید احمدی روشن نطنز رخ داده است.
به گفته وی این حادثه صدمات انسانی و آلودگی به همراه نداشته است.
وی افزود: علل حادثه در دست بررسی است و اطلاعات تکمیلی اعلام خواهد شد. روز (شنبه) ۲۱ فروردین ماه در پانزدهمین بزرگداشت روز ملی فناوری هستهای، با دستور رئیسجمهوری مجتمع مونتاژ سانتریفیوژهای پیشرفته نطنز افتتاح شد و گازدهی به ماشینهای نسل جدید سانتریفیوژ در مجتمع غنیسازی نطنز انجام شد. همچنین تست مکانیکی سانتریفیوژ IR-9 آغاز شد و مرکز مونتاژ سانتریفیوژهای نسل جدید هم مورد بهرهبرداری قرار گرفت.
مرکز تازه افتتاح شده جایگزین مرکزی شده بود که چند ماه پیش در عملیات خرابکارانه آسیب دید. ۱۳ تیر ماه ۱۳۹۹ نیز مرکز مونتاژ سانتریفیوژها در محوطه باز سایت نطنز منفجر و تخریب شد. علی اکبر صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی در گفتوگویی تلویزیونی با اشاره به مرکز مونتاژ سانتریفیوژهای نسل جدید که روز گذشته در پانزدهمین سالروز ملی فناوری هستهای افتتاح شد، اظهار کرد: سالن مونتاژ سانتریفیوژ ما را دشمن چند ماه پیش منفجر کرد، ولی باز نایستادیم و سالنی که جبران کننده سالن از دست رفته است را به صورت موقت برپا کردیم. الان در دل کوه و نزدیک نطنز شبانه روز در حال کار هستیم که سالنهای حساس را به دل کوه میبریم و امیدواریم سالنهای مورد نظر سال آینده در دل کوه آماده شود و این تاسیسات را به آنجا منتقل کنیم.
یک نماینده: مشکوک به خرابکاری است
مالک شریعتی نیاسر، نماینده تهران در مجلس، میگوید: این اتفاق در سالگرد روز ملی فناوری هستهای ای و در خلال تلاش ایران برای وادار کردن غربی ها به لغو تحریم ها بسیار مشکوک به خرابکاری و نفوذ است.
همین امروز پس از اطلاع در مجلس در حال پیگیری ابعاد و جزئیات موضوع هستیم و پس از جمع بندی اعلام نظر خواهد شد.
کار اسرائیلی هاست؟
به گزارش ایلنا به نقل از سیانان، رسانههای صهیونیستی مدعی شدند: اختلال در شبکه توزیع برق تاسیسات هستهای نطنز در ایران در نتیجه حمله سایبری اسرائیل بوده است. این ادعا هنوز از ظرف ایران تایید نشده است.
همچنین احمد زیدآبادی تحلیلگر مسائل سیاسی در یادداشتی به تحلیل این حادثه پرداخت که در بخشی از آن نوشت: حادثه اخیر، اما اگر به واقع ناشی از خرابکاری باشد، عمدتاً به قصد تاثیرگذاری بر مذاکراتِ غیرمستقیم ایران و آمریکا در وین صورت گرفته و انگشت اتهام نیز در درجه نخست، متوجه سازمان امنیتی برون مرزی اسرائیل یعنی موساد است.
دولت اسرائیل به طور علنی و آشکار از مذاکراتی که در وین در جریان است، اظهار ناخشنودی میکند، زیرا از آن بیم دارد که سیاست دولت جو بایدن به احیای برجام بدون تغییرات اساسی در محتوای آن منجر شود.
این در حالی است که اعضای دولت بایدن از ابتدای کارشان، لحنی مبهم و دوپهلو در باره بازگشت به برجام در پیش گرفتهاند. آنها از یک سو بر لزوم تغییر محتوای برجام در قالب واژههایی، چون تقویت و طولانی کردن توافقنامه و لغو تحریمها پس از اجرای کامل تعهدات برجامی ایران سخن میگویند، اما از سوی دیگر، بازگشت آمریکا به صورت کنونی برجام را به عنوان گام نخستِ تعامل و لغو همزمانِ تحریمها با اجرای تعهدات ایران را نفی نمیکنند.
در این میان به خصوص اظهارات رابرت مالی نماینده ویژه آمریکا در امور ایران، سبب نگرانی مقامهای اسرائیلی و شرکای عرب آنها در جنوب خلیج فارس شده است. مالی به خلاف دیگر مقامهای آمریکایی، معمولاً از لزوم تغییر در مفاد برجام سخنی به میان نمیآورد و هر وقت هم که به این موضوع اشاره میکند، آن را به مراحل بعدی مذاکرات حواله میدهد.
ظاهراً رابرت مالی سخنگوی جناحی در هیئت حاکمه آمریکاست که معتقدند اجرای مصوبه «اقدامات راهبردی» مجلس ایران، به مثابه شعله کشیدن آتشی است که قبل از هر چیز باید آن را خاموش کرد وگرنه به دلیل انباشت اورانیوم غنی شده با غلظت بالا، ایران طی چند ماه یا حتی چند هفته، به نقطه گریز هستهای میرسد و پس از آن، جامعه جهانی بر سر دو راهی پذیرش ایران هستهای و یا اعلان جنگ با آن قرار میگیرد که هر دو، گزینههای نامطلوبی برای آمریکا به شمار میروند. از این رو، مالی و همفکرانش در کاخ سفید بر این باورند که باید هر چه سریعتر به توافقی هر چند موقت با ایران دست یافت و در ازای لغو پارهای از تحریمها، آن را به توقف غنیسازی ۲۰ درصد راضی کرد.
اسرائیلیها و همینطور برخی کشورهای عرب، این طرز فکر را تسلیم آمریکا در برابر برنامه هستهای ایران میدانند و حتی بعضاً با نگاهی بدبینانه، آن را بهانهای از سوی برخی مقامهای اصطلاحاً «ضعیف و ترسوی» آمریکایی برای نرمش در مقابل جمهوری اسلامی تلقی میکنند.
اسرائیلیها به خلاف برخی مقامهای آمریکایی، ایران را در آستانه نقطه گریز هستهای نمیدانند و تخمین آنان را در این باره اغراقآمیز تلقی میکنند. این در حالی است که در سالهای گذشته، ارزیابی دو کشور از این موضوع معکوس بود یعنی در حالی که بنیامین نتانیاهو به فاصله بسیار کوتاهِ دسترسی ایران به نقطه گریز تاکید داشت، رهبران آمریکا این فاصله را طولانی ارزیابی میکردند!