کد خبر: ۶۲۳۲
تاریخ انتشار: ۲۳ فروردين ۱۴۰۰ - ۰۸:۳۸
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
خبر اعلام جرم علیه رئیس جمهوری در هفته جاری فراگیر شد؛ خبری که تازه نیست و بارها برای اتفاق افتادن آن در ابعاد گوناگون تلاش شده بود؛ علت این اعلام جرم، سوءمدیریت رئیس جمهوری در کنترل و مدیریت کرونا بیان شد؛





موجی که یک بار با نام پرسش، باری دیگر در قالب استیضاح و روزی هم در قالب اعلام جرم مطرح می شود؛ اما پرسشی که در این میان باید قابل توجه باشد این مورد است که چه میزان از این اعلام جرم‌ها و استیضاح‌ها به خاطر خود مردم و چه مقدار بخاطر تسویه حساب های حزبی ناکارآمد در ایران است؟!
نگارنده در طول این سال‌ها خود از منتقدان جدی دولت روحانی در سیاستگذاری‌های سیاسی و اقتصادی بوده است و این نوشتار را بدون نیت پشتیبانی از وی و برای اشاره به تئوری های قربانی‌سازی رایج در کشور می نویسد؛ مسئله مهم این است که آیا تنها شخص حسن روحانی عامل شرایطی است که به آن گرفتاریم؟!
یا باید به نقش دیگر جریان‌های فکری و فرهنگی در این مسیر نیز این توجه کافی را داشته باشیم؟ چه میزان از این تخریب‌ها با نیت انتخاباتی و سیاسی صورت می گیرد؟ چرا ما عادت کرده ایم ناتوانی سیستماتیک سیاسی، اقتصادی و فرهنگی خود را که به صورت گسترده در جامعه رایج است به گردن روسای جمهوری آخر هر دوره بیندازیم؟
درخصوص اینکه انتقاداتی جدی به نحوه مدیریت کلان کشور توسط دولت وارد است، جای شکی نیست؛ اما این نگرانی آنجا ارزش پیدا می‌کند که انتقادات با نیت واقعی حمایت از مردم و بدون چشم داشت یا بهره برداری سیاسی باشد. متاسفانه این فرهنگ غلط در ایران رایج شده است که یک روز از یک سیاستمدار بت بسازند و روزی دیگر او را عامل تمام بدبختی‌ها بنامند؛ این موردی مهم است که برای اکثر روسای جمهور پیشین ایران اتفاق افتاده است؛ اما وقتی عمیق تر به مسئله نگاه می‌کنیم، این سوالات شکل می‌گیرند که دولت چه مقدار در فرآیندهای الحاق به FATF اختیار داشت؟ چه شد که ایران از نظر واکسیناسیون در شرایط نامناسبی در مقایسه با بسیاری از کشورهای منطقه قرار گرفت؟ چرا این حجم از هزینه مالی و زمانی را برای واکسنی که تنها یک بار استفاده می شود خرج کردیم؟

آن هم وقتی که ویروس با هر بار جهش ما را متحیر می‌کرد. بخشی از فاجعه امروز بر عهده سیاستگذاری های دولت، بخشی به دلایل فرهنگی و میزان قابل توجه ای از آن به دلیل دخالت آشکار دیگر جریانات فکری و سنگ‌اندازی آنها در مدیریت اداره کشور است؛ بله می توان به روحانی انتقاد کرد؛ می‌توان اعلام جرم کرد و حتی خواهان استیضاح او بود؛ اما آیا آن نمایندگانی که این امواج را ایجاد می کنند، در خلوت خودشان هم باور دارند که این رفتار به صورت مستقیم بر سفره و سلامت مردم اثر دارد؟ یا باری دیگر شاهد اتفاق یک سیکل معیوب هستیم؟
چرخه ناکارآمدی که تشویق شده است تا سیاستمدار قربانی بسازد؛ روزی کسی را قهرمان ملی کند و روزی دیگر هنگام خداحافظی، همه مشکلات و ناکارآمدی های دیگران را نیز به قربانی جدید نسبت دهد. دنیا گرد است، این چر‌خه که آن را ترویج می کنیم، گریبان گیر ما هم خواهد شد. روزی ایران نجات پیدا می‌کند که هر کدام ما پذیرای نقش و اشتباهات خود باشیم و برای همیشه به این چرخه معیوب سرگرم کننده پایان دهیم!
نام:
ایمیل:
* نظر: