نسخه چاپی
این آمار و ارقام بیانگر آن است که به هیچ عنوان حق نداریم در تصمیمگیریهای مان اشتباه کنیم یا راه غلط برویم. شاید بتوان زیانهای اقتصادی را در کوتاه مدت یا بلند مدت جبران کرد، اما جان باختن انسانها هیچ راهکاری برای جبران ندارد و تنها شرمندگی و افسردگی بر جای می گذارد. برای آنکه دلیل این بحران را بررسی کنیم، لازم است عملکرد مدیران و مسوولان را به چالش بکشیم تا متوجه شویم تصمیمات احساسی تا چه اندازه می تواند زیان های جبران ناپذیری داشته باشد.
تعطیلی بازارها
از آنجا که زود به خواب می رویم و دیر بیدار می شویم، تاوان این رویکرد را کسب و کارها می دهند که البته اقتصاد کشور به جالش کشیده می شود. برای آنکه بتوانیم مانع حضور مردم در بازار برای خرید یا دورزدن های تفریحی با هدف وقت کشی باشیم، ناچار به تعطیل کردن کسب و کارها می شویم. در این رابطه اتاق اصناف طی اطلاعیهای اعلام کرد که بازار بزرگ تهران و مشاغل گروههای ۲، ۳ و ۴ از ۲۱ فروردین به مدت دو هفته تعطیل هستند.بر این اساس با توجه به وضعیت قرمز کرونایی در تهران فقط مشاغل گروه ۱ شامل کارخانهها و کارگاه های تولیدی، مراکز صنعتی و معدنی، کشاورزی، شیلات، کشتارگاه، انبار و سردخانه عمومی؛ مراکز زیر ساختی و حیاتی، مراکز تامین و توزیع آب، برق، گاز، مدیریت پسماند، فاضلاب، پالایشگاه ها و جایگاه های سوخت؛ حمل و نقل عمومی، پارکینگ عمومی؛ مراکز نظامی، انتظامی و امنیتی؛ فروشگاههای مواد غذایی، مراکز تولید، نگهداری، توزیع و فروش محصولات پروتئینی، مراکز تولید و عرضه فرآوردههای لبنی و نانوایی، مراکز بهداشتی و درمانی، مراکز مواد غذایی و خوراکی آماده و صرفا بیرون بر، خدمات اپراتورهای ارتباطی، خدمات الکترونیک و فعالیتهای پستی؛ شرکتهای خدمات اینترنتی (اعم از تامین کنندگان اینترنت، فروشگاههای اینترنتی و شرکتهای خدماتی مبتنی بر اینترنت)؛ رسانههای مکتوب و بر خط و مشاغل مشابه؛ مراکز نگهداری خدماتی سالمندان، معلولان، جانبازان، مراکز توانبخشی و مراقبتی و آسایشگاهها؛ تعمیرگاههای انواع خودرو، لوازم خانگی، الکتریکی، الکترونیکی، کامپیوتر، تاسیساتی، کلیه خدمات فنی و کارواش؛ فروشگاههای انواع قطعات، لوازم یدکی، الکتریکی، الکترونیکی، صیادی، کشاورزی و تاسیساتی و سایر ملزومات مورد نیاز تولید؛ فروشگاههای انواع مصالح ساختمانی، کارگاههای صنعتی و ساختمانی، خشکشوییها، مراکز فروش عینکهای طبی، گل و گیاه، لوازم ایمنی و آتشنشانی؛ مراکز اقامتی؛ فروشگاههای مواد شیمیایی با کاربرد صنعتی و کشاورزی؛ فعالیت تیم های ملی و لیگ های وابسته در رشته های مختلف؛ غذا و ملزومات حیوانات خانگی، ملزومات و تجهیزات دامپزشکی؛ که مشاغل ضروری محسوب میشوند در تهران مجاز به فعالیت هستند. اما کسب و کارهای بسیاری باید تعطیل شوند و در برزخ بی تدبیری مسوولان روزهای سیاه بی درامدی را سپری کنند.
تشویق مردم به بی تفاوتی
هنگامی که رییس جمهور به صورت رسمی اعلام می کند بحران کرونا تقریباً تمام شده، این اظهار نظر به معنای تعیین سیاست گذاری برای کشور است، مردم به این اظهارنظر اطمینان میکنند، زیرا میدانند رئیسجمهور روزی نیست که در مورد این بیماری اظهار نظر نکند. اما اشکال اینجاست که میتوان ابراز تأسف کرد هیچ کس در جای خودش قرار ندارد. هنگامی که بحث بیماری و شیوع کرونا مصرف میشود، انتظار می رود تنها کسی که در این زمینه حرف اول و آخر را میزند، وزیر بهداشت و ستاد مقابله با کرونا باشد، در حالی که بیشترین اظهارنظر و اطلاعات مربوط به این ستاد را از زبان رئیس جمهور میشنویم! وقتی رئیس جمهور اعلام می کند کرونا تقریباً تمام شده، مردم نسبت به این بیماری و رعایت پروتکل ها بی تفاوت می شوند.
التماس و تمنا به جای دستور
نکته دیگر اظهارات نمکی وزیر بهداشت است که آن نیز جای تاسف دارد. نمکی اعلام میکند در هیچ کجای دنیا ممسوولان با التماس و تمنا در خصوص کنترل شیوع بیماری ها با مردم صحبت نمی کنند، بلکه مسئولان بهداشتی یک دستور می دهند و مردم آن را اطاعت می کنند. در حالی که در کشور ما با وجود اینکه شاهد جان باختن های شدید مردم هستیم، باز هم باید درخواست و تمنا کنیم. این مسئله نشان می دهد که تعدد تصمیم گیری و تعداد افرادی که در زمینه کرونا اظهار نظر میکنند، باعث ناتوانی در کنترل بحران بیماری شده است. اگر قرار است مردم سفر نکنند، فاصله ها را رعایت کنند و محدودیت ها را در نظر بگیرند، بایست دستگاههایی همچون پلیس مانع سفر مردم شوند و مراکز مرتبط خدماتی به مسافران ارایه نکنند و با متخلفان برخورد شود و مسئولین در بخشهای دیگر تابع نظرات وزارت بهداشت باشند، اما یکباره مشاهده میکنیم که وزیر گردشگری به خاطر از بین رفتن فرصت گردشگری در اقتصاد اعلام نظر میکند که در نوروز مردم به مسافرت بروند و تمام مراکز گردشگری به روی مردم باز میشود. از سوی دیگر رسانه ملی مردم را تشویق به حضور در مراسم عزاداری می کند که به صورت زیر نویس در برنامه ها مشاهده می شود. بنابراین مشاهده می کنیم که هر کس ساز خودش را می زند.
ناتوانی دولت در مدیریت اقتصاد
یکی دیگر از چالش هایی که باعث بحران کرونا شد، صف هایی است که مردم برای خرید مرغ، روغن و دیگر کالاها تشکیل دادند. به راستی چه کسی می تواند منکر شیوع کرونا در صف هایی باشد که از ساعت ۶ صبح تشکیل میشود و تا ۱۲ ظهر برای گرفتن دو عدد مرغ ادامه پیدا می کند؟ در این که دولت قادر به کنترل بازار و نظام توزیع نبوده، شکی نداریم اما مشاهده میکنیم که تاوان سوءمدیریت دولت را مردم با جانشان میدهند.
تصمیمات جبرانی مساله دار
پس از گذشت این همه بحران و بالا رفتن آمار مرگ و میر، تازه به فکر می افتیم کشور را برای ۱۰ روز تعطیل کنیم تا برای سوء مدیریتی که در مدیریت کرونا داشتیم، بخش دیگری از کشور را به چالش بکشیم. شاغلان بسیاری باید بار دیگر خانه نشین شوند در حالی که گرانی افسارگسیخته به مسیر خود ادامه می دهد. از سوی دیگر اقتصادی که لنگ می زند، برای مدتی دیگر به اغما می رود که البته برای احیای آن به اقدامات ویژه نیاز داریم.
مردم مقصر همیشگی
در حالی که بحران کرونا و شیوع گسترده آن ناشی از تصمیمات احساسی و ناتوانی های بسیار در اداره کشور است، باز هم مردم به عنوان متهم اصلی مورد بازخواست قرار میگیرند و مسئولان تمامی گناه را بر دوش مردم می گذارند، مردمی که تنها با اعتماد به اظهارات مسئولان، روزهای تعطیل پایان سال را به مسافرت رفته اند. مردمی که در تمامی ۴۲ سال گذشته به اعتراف تمامی مسوولان همواره از خودگذشتگی کرده اند و بازهم باید در همین مسیر گام بردارند و ملعوم نیست تا چه زمانی مردم باید تاوان بدهند؟