«چیزی که عوض دارد گله ندارد!» این گزاره یا مَثل را باید در پاسخ به کسانی گفت که دیروز منتقد برجام بودند و امروز حامی امضای سند همکاری 25 ساله با چین.
آن ایامی که برجام در شرف تولد بود دلواپسان مدام دم میزدند که مبادا توافق هسته ای،بندی محرمانه داشته باشد و مذاکرهکنندگان به نوعی زیر آبی بروند.برهمین اساس به صورت مستمر در رسانههای شان و تریبونهایی که در اختیار داشتند از جمله صدا وسیما به وزارت خارجه و محمد جواد ظریف هشدار و تذکر میدادند که مبادا پای خود را کج بگذارند.بهرحال آنچه مسلم بود این نکته بود که برجامبندی غیر علنی نداشت و در دسترس عموم بود.بر همین اساس هم واژه به واژه این توافق نامه در رسانههای مختلف و متعدد از سوی کسانی که طی 8سال مذاکره با غرب هیچ توفیقی نداشتند مورد بررسی و مداقه قرار گرفت.بطوریکه در آن ایام خاص، ظریف،تخت روانچی و عراقچی روزهای سختی را پشت سر میگذاشتند و مجبور بودند به سوالات و شائبات فراوانی پاسخ دهند.البته فقط پاسخگویی نبود این سه نفر به همراه علی اکبر صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی گهگداری فحش سیاسی نیز نثارشان میشد و حتی شاهد بودیم که تهدید به مرگ با بتن هم شدند!حال بازگردیم به این روزها.تهران تفاهم نامهای مهم با چین امضا نموده و موضعگیری ناظران موثر کشور نسبت به زمان حصول برجام 180 درجه تغییر کرده است.منتقدان برجام موافق همکاری بلند مدت و استراتژیک با چین شدهاند و موافقان توافق هستهای با غرب انتقادات قابل تاملی در مورد همکاری طویل المدت با چین دارند هرچند نمیدانند دقیقا این همکاری و تفاهم چه مفادی دارد!قصه ما از همین نقطه شروع میشود؛از آنجایی که برجام لخت و عریان پیش روی همگان حتی مردم کوچه و بازار قرار میگیرد اما از تفاهم بلند مدت با چین حتی یک واژه درز نمیکند.مضحک اینجاست طرفداران شفافیت برجام نیز امروز در سکوت قبرستانی بسر میبرند و در مورد همکاری با چین نسبت به تیم مذاکرهکننده و وزارت خارجه دیگر احساس پنهانکاری و حقه بازی ندارند.نتیجهگیری آسان است.مشکل ظریف و تیم او نیستند مسئله جهان بینی و برخی رسوبات فکری است. چه خوش مان بیاید و چه خیر دلبستگی به شرق در میان عدهای وجود دارد.چینوفیلها و روسوفیلهای وطنی منافع خود را شرق میبینند و مهم هم نیست آرمان کشور چیست و منافع مردم کجاست.هر چه از شرق برسد دلپذیر است و هرچه از غرب بیاید تلخ است مثل زهر.هرچند استثنائاتی نیز وجود دارد.فی المثل آقازادهها برای تحصیل حق حضور در شرق ندارند بلکه در این فقره غرب بهتر است.ولی در دیپلماسی و روابط خارجی قدرتهای شرقی ارجح هستند.با همه این اوصاف باید در پایان تاکید و اصرار کرد همانطور که شفافیت در مورد برجام لازم بود در مورد هر تفاهمی و توافقی این شفافیت لازم است.اگر هم این ادعا مطرح است که نباید همه چیز را در روابط خارجی روی دایره ریخت فلذا این پرسش مطرح میشود که چرا واژه به واژه برجام در تلویزیون و برنامه زنده نقد میشد؟!در مورد تفاهم با چین گفته شده صلاحدر آن است فعلا جزئیات رسانهای نشود.می گویند منافع ملی اینگونه اقتضاء میکند.سمعا و طاعتا.لیکنای کاش مخالفان برجام نیز منافع ملی را درک کنند.