نسخه چاپی
قدم اول: مشکل یا هدف را به وضوح تعریف کنید
مشکل یا هدف را به روشنی و به صورت کتبی، در یک برگ کاغذ مشخص کنید و اگر با گروهی کار میکنید، مشکلات و اهدافتان را با در نظر گرفتن عقاید همه اعضای گروه، روی یک کاغذ بنویسید تا جلوی چشمتان باشد و توجه کنید که به این کار تعریف صحیح مسئله میگویند.
در تجارت، تعریف صحیح از مشکل، اغلب راه حل را بدیهی نشان میدهد.
قدم دوم: مشکل دیگر چیست؟
زمانی که مشکل یا هدف اصلی را به درستی تعریف کردید، از خود بپرسید مشکل دیگر چیست؟
مراقب هر مشکلی باشید چرا که فقط یک تعریف برای آن وجود دارد و در این میان، چندین راه حل مختلف مطلوب و سازگار را برای هر مسئله تعریف کنید و اگر نیاز است چندین بار این کار را انجام دهید.
بدترین کاری که میتوانید انجام دهید این است که به یک راه حل عالی برای مسئله اشتباه یا مسئلهای که وجود ندارد، دست پیدا کنید.
روند نوآوری
فلسفه هر کسب و کار و مدیر موفقی، بهبود مستمر و بیپایان است.
تصمیم بگیرید تا جسورانه از منطقه امن خود خارج شوید و به طور مداوم، راههای جدیدتر، بهتر، سریعتر و ارزانتری را برای دستیابی به اهداف خود و حرکت رو به جلو پیدا کنید.
این یک واقعیت است که ممکن است هنگام تولید یا معرفی محصولات، خدمات، روشها یا استراتژیهای جدید، بارها و بارها شکست را تجربه کنید چرا که هیچ چیز، هرگز به روشی که شما فکر میکنید، نتیجهبخش نخواهد بود و مطمئن باشید در مسیر موفقیت خود، حتما ناامیدی، دشواری، عقبنشینی و شکستهای موقتی را تجربه خواهید کرد.
وقتی یک بار از توماس واتسون، مؤسس شرکت IBM پرسیده شد که چگونه میتوان سریعتر به موفقیت رسید، او در پاسخ گفت: "اگر میخواهید سریعتر موفق شوید، باید میزان شکست خود را دو برابر کنید. زیرا موفقیت در آن طرف شکست قرار دارد. "
در واقع، چیزی به نام شکست وجود ندارد و فقط بازخورد وجود دارد. مشکلات نه برای انسداد، بلکه برای آموزش است و فرمول موفقیت همیشه این بوده است که سعی کنید، دوباره امتحان کنید و پس از آن نیز چیز دیگری را امتحان کنید.