ایرانیها عادت دارند به گفتن «سال به سال دریغ از پارسال» و «صد سال به از این سالها». خوش نداشتن زمان حاضر، نوستالژی گذشته و انتظار آینده جزو نگاههای مشترک بسیاری از ایرانیها به مقوله زمان است.
سالهاست که در روزهای پایانی هر سال، سخن از این است که ما بازماندگان فلان سال هستیم و ای کاش امسال زودتر بگذرد که بلایایش دامن ما را نگیرد. شاید بتوان ریشه این نگاه را در تفکر قضا و قدری دینی، فرهنگی، تاریخی و اجتماعی جامعه جستوجو کرد؛ جایی که رویدادهای از پیش نوشته شده در طالع انسانها در زمان خود روی میدهند و راه گریزی از سرنوشت محتوم نیست. این تسلیم بودن در برابر رویدادها و انتظار «گذشتن» آنها به جای گشتن به دنبال راهکارهای حل مساله یا پیشگیری از وقوع آن اما خود حکایت از موضوعی بر خلاف این نگاه دارد: رویدادهای بد و تلخ، همیشه و هر سال اتفاق میافتند.
در مفاهیم مربوط به فلسفه زمان، بسیاری از ما دچار اختلاط معانی هستیم. مثلا در حال زندگی کردن از دید غنیمت دانستن زمان، رویکرد مطلوبی است، اما یاد روزگاران گذشته برای درسآموزی و جلوگیری از اتفاقات بد یا آیندهنگری برای پیشگیری از رویدادهای بد ربطی به این در حال زندگی کردن ندارند. دم را غنیمت شمردن به بهترین استفاده از زمان حال اشاره دارد، اما بدون تعادل آن در مقابل درس از گذشته و نگاه به آینده، بخش مهمی از رویکرد عاقلانه به زندگی فراموش شده است.
بیتوجهی به ایجاد تعادل در میان سه زمان گذشته، حال و آینده در سنجش وضعیت و عمل بر اساس آن، همچنین زنجیره علتها و معلولها و همچنین نیتها، اهداف و اعمال را از ذهن دور میسازد. برای همین هم هست که در هنگامه مواجهه با مشکلات، به جای رفع علت به دنبال رفع معلول هستیم، غافل از این که با بقای علت، معلول علیرغم هر بار پاک شدن، همچنان به جاست و باز میگردد و چه بسا هر بار بدتر هم بازگردد و در نظر گرفتن اعمال بدون توجه به نیتها و اهداف آنها، میتواند موجبات فریب و گمراهی را ایجاد کند.
بخشینگری یکی از آفات هرگونه تحلیل، تصمیمگیری و عملی است. چنانکه پیوستهای گوناگون اقتصادی، امنیتی، اجتماعی، بهداشتی، زیستمحیطی، فرهنگی و رسانهای برای هر طرحی باید مد نظر قرار گیرند، ملاحظات گذشته، حال و آینده نیز در بررسی وضعیت، تصمیم درباره آن و اجرایش موثرند.
سال ۹۹ پیش از هر چیز به عنوان سال کرونایی و همچنین به عنوان سالی سرشار از رویدادهای موثر بر زندگی جامعه ایرانی در خاطر خواهد ماند. اما نباید فراموش کرد که بسیاری از مسائل موجود در این سال و نیز چالشهای ناشی از رویدادهای آن – به ویژه کرونا و شیوه مدیریت آن – در سال آینده نیز باقی خواهند بود.
شاید لازم باشد برای سال جدید، برای این که دریغ از پارسال نخوریم و به دنبال صد سال به از امسال نباشیم، کمی از قالب حال خارج شویم و برای هر تصمیمی، هر انتخابی و هر رویکردی نسبت به رویدادهای زمانه، ضمن پرهیز از بخشینگری، ملاحظاتی فراتر از حال را در نظر بگیریم.