روی پیشانیاش هیچگاه ننوشتهاند «من جاسوس هستم»! اتفاقاً کاملاً و به پیچیدهترین وجه برعکس است: همه کاری میکند تا کسی بو نبرد او یک جاسوس است.
اصلاً خاصیت جاسوس بودن همین پنهان بودن در عین همهجا بودن است. با گستردهتر شدن شبکههای ارتباطی و فضای مجازی، کسب و کار جاسوسی رونق بیشتری هم گرفته است. دیگر شکلهای سنتی و معمول جاسوسی از مد افتادهاند؛ حالا جاسوسها حامی حقوق حیوانات میشوند، برای محیط زیست داد و هوار راه میاندازند، حتی خیریه تأسیس میکنند و آموزش میدهند، حتی فراتر، در جنوب شهر میچرخند و چهره به چهره با ضعفا و فقرا به گفتگو مینشینند و سبد غذایی به آنها میدهند. در آخرین ورژن جاسوسی هم خبر رسیده که جاسوسها برای رد گم کنی قمه میکشند و نوچه پرورش میدهند! در چنین شرایطی، واضح است که دوتابعیتیها و مانند آنها، میتوانند خیلی بهتر و بیشتر از بقیه سوژه جاسوس شدن باشند.
جیمز باند که مأمور ۰۰۷ بود و وظیفهاش را به بهترین شکل انجام میداد، یا حتی شوآن کانری اگر جاسوسهای امروزی را ببینند، بیخیال جاسوسی میشوند! حرفه جاسوسی هم مثل همه کارهای دیگر، تخصصیتر و شاخه شاخه شده است.
ممکن است یک جاسوس کوهنوردی کند و با دوربین شکار کل، از جاهایی عکسبرداری کند که نباید بکند. یا ممکن است کار یک جاسوس فقط این باشد که تشخیص دهد مزاج پایینشهریها چه تفاوتی با مزاج بالاشهریها دارد. جاسوسها برای طبیعی جلوه دادن، حالا دیگر قمهکشی هم میکنند!
اراذل قمهکش جاسوسی میکنند
احمد رحمانیان، معاون دادستان تهران روز گذشته گفت: برخورد با اراذل و اوباش از جهات مختلف حائز اهمیت است، از جمله اینکه بسیاری از آنها رویکرد سنتی را تغییر دادهاند و به نوچهپروری روی آوردهاند و دیگر اینکه با اتصال به سرویس های جاسوسی مورد بهره برداری سیاسی قرار گرفته و ابعاد امنیتی وسیعتری پیدا کردهاند.
معاون دادستان تهران در حوزه حفظ حقوق عامه و پیشگیری از وقوع جرم با بیان اینکه برخورد با اراذل و اوباش از برنامههای راهبردی دادستانی تهران در سال ۱۴۰۰ است، از تمرکز برخورد با اراذل و اوباش با اختصاص شعب ویژه در دادسرا خبر داد.
این اظهارات در حالی است که مهارت سرویسهای جاسوسی و نحوه کسب اطلاعات از سوی آنها ممکن است به گونهای باشد که حتی خود فرد اطلاعدهنده، اصطلاحاً طعمه، از جاسوس بودنش مطلع نباشد. همه مدلهای حکومتی جهان، برای استمرار و بقای حکمرانیشان دست به کارهایی میزنند که ممکن است اخلاقی هم نباشد، اما خب اقتضای ذات حکومتداری است.
اعتراض به کدام بازداشت؟!
بارها و بارها، از شبکه ملکه گرفته تا شبکه سعودی من و تو، به کوچکترین بازداشتی در کشورمان برچسب «خودسرانه» و «غیرقانونی» بودن میزنند. همین رسانهها، تعمداً آنقدر الفاظ «جاسوسی» و «امنیتی» را به کار میبرند تا این واژگان واقعی را لوث کنند و از قبل آن استفادههای شخصی خودشان را ببرند. همین چند وقت پیش مسجل شد که تعداد زیادی از افراد در پوشش «محیط زیست» به فعالیتهای جدی جاسوسی اشتغال داشتهاند و بابت همین موضوع از سرویسهای جاسوسی کشورهای خارجی پول هم میگرفتهاند. حتی با اینکه سرشبکه ایرانی این جاسوسها از ترس نشت ندادن اطلاعات در زندان اوین خودکشی کرد، باز هم رسانه هایی، چون بیبیسی و صدای امریکا، از این افراد به عنوان فعال محیط زیستی، و نه جاسوس، یاد میکردند و میکنند.
همه این خط دهیهای رسانهای در حالی است که در خود کشورهای غربی قوانین شدید و موسعی پیرامون جاسوسی وضع شده است که حبسهای طویلالمدت و اعدام را با عناوینی، چون «خیانت به کشور» در پی دارد.
تکلیف دوتابعیتیها مشخص است
آنطور که دادستانی تهران اعلام کرده است، قمهکشها و اراذل با تغییر رویکرد و نوچهپروری جاسوسی هم میکنند، دیگر تکلیف دوتابعیتیها و محصلان خارجی و مدیران تحصیلکرده در کالجهای سلطنتی معلوم است. معلوم است که همه اینها میتوانند سوژههای بسیار بکری برای جاسوس شدن باشند، حتی اگر خوشبینانه تصور کنیم خودشان نمیدانند که در حال ارائه خدمات به سرویسهای جاسوسی هستند، آن هم در عالیترین سطح.