این در حالی است که برخی ناظران، متفق القول گامهای کوچک، لرزان و ناکافی آمریکاییها را حتی برای شروع تغییر نگاهها مفید نمیدانند.
بصیری استاد روابط بینالملل دانشگاه اما معتقد است شاید برای فرو ریختن دیوار بیاعتمادی همین گامهای کوچک و اولیه نیز بتواند اثرگذار باشد!
آفتاب یزد - رضا بردستانی: یک استاد روابط بینالملل دانشگاه اصفهان به آفتاب یزد گفت: «بارها گفتهام و باز نیز میگویم؛ وقتی طرفین مذاکرات برجامی - مشخصاً ایران و آمریکا - به هم کاملاً بیاعتماد شده اند؛ پیروی از سیاست گام به گام، عاقلانهترین و کارآمدترین شیوه است اما به شرط آن که فرصت سوزی و وقتکشی نشود.» محمدعلی بصیری معتقد است: «در هر صورت در فضایی که ایران وارد فاز انتخاباتی میشود آن چه بسیار مهم است این که «برجام» به ابزاری برای مبارزات انتخاباتی بدل نشود که به مثابهی خسارت محض است. » وی تاکید میکند: «نه تنها برجام که دیگر مسائلی که در حوزهی سیاست خارجی قرار دارد و نیز همهی مصادیق بارزی که ذیل منافع ملی قرار دارد هرگز نمیتواند بازاری برای رسیدن به مطامع و منافع سیاسی گروهی، جناحی و حزبی باشد.»
> سه گام نمادین برجامی دولت بایدن
خبرگزاری ایرنا در گزارشی با اشاره به نمادین بودن گامهای بایدن مینویسد: دولت بایدن سه گام نمادین در مسیر آنچه که دیپلماسی با ایران نامیدند، برداشت اما همچنان در حال نقض قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت و تداوم تحریمهای غیرقانونی بر مردم ایران است.
در ادامهی این گزارش آمده: یکی از وعدههای انتخاباتی جو بایدن در کارزار رقابت با دونالد ترامپ این بود که به توافق هستهای ایران بازخواهد گشت چرا که از نظر او، خروج از این توافق باعث شد تا آمریکا بیش از پیش منزوی شود. دونالد ترامپ در هجدهم اردیبهشت ماه ۱۳۹۷ به طور رسمی اعلام کرد به مشارکت در برجام پایان میدهد، اندکی بعد هم مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا با حضور در بنیاد هریتیج، ۱۲ شرط را برای بازگشت به توافق و لغو تحریمها اعلام کرد. این موضوع با واکنشهای مختلفی روبرو شد، هم پیش از خروج از برجام که رئیس جمهوری فرانسه و صدر اعظم آلمان به واشنگتن آمدند تا ترامپ را از این تصمیم یکجانبه منصرف کنند و چه
پس از آن. هرچند همه اینها با شکست مواجه شد و دولت آمریکا که به موجب قطعنامه ۲۲۳۱ به عنوان یک عضو سازمان ملل متحد متعهد
بود، همه حمایتها را برای اجرای این قطعنامه و برجام مورد تایید آن به کار گیرد، شدیدترین تروریسم اقتصادی را علیه مردم ایران بهکار گرفت. مقامات عالی ایران را با برچسبهای مختلف تحریم کرد،
فعالیت اقتصادی ایران را زیر ضربه تروریستی اقتصادی قرار داد، بانک مرکزی ایران را بر خلاف مقررات بینالمللی تحریم کرد و مانع فروش نفت ایران شد. ایران یکسال پس از خروج از برجام هیچ اقدام عملی انجام نداد و کوشید از طریق راه حلهای دیپلماسی، برجام را حفظ و از منافع آن بهرهمند شود اما اروپاییها با وجود تعهداتی که به موجب برجام داشتند و ۱۱ تعهد دیگری که پس از خروج آمریکا دادند، هیچ اقدام ملموسی انجام ندادند و در عمل ایران از منافع مندرج در توافق محروم شده بود. از این رو، دولت ایران مطابق با ماده ۳۶ برجام به کاهش محدودیتهای پذیرفته در این توافق اقدام کرد و آن را در پنج گام، عملی ساخت اما همواره تصریح کرد این گامها برگشتپذیر است و هرگاه طرفهای توافق به طور کامل به تعهداتشان عمل کنند، آنگاه ایران هم به محدودیتهای پیشین باز خواهد گشت. اما دولت وقت آمریکا که تصور میکرد با سیاست موسوم به فشار حداکثری با اعمال شدیدترین تحریمها میتواند ملتی را به تسلیم وادارد، نقشههای خود را بر باد رفته دید و از اواخر سال ۱۳۹۸ فهمید که به موجب قطعنامه ۲۲۳۱، موعد برداشته شدن یکی از مهمترین محدودیتهای ایران بسیار نزدیک است و قرار است در ۲۷ مهرماه، محدودیت خرید و فروش تسلیحات متعارف ایران به پایان برسد. بر این اساس، ابتدا در قالب دیدارهای متعدد با سه کشور اروپایی کوشید از ظرفیت آنها برای تمدید این محدودیت استفاده کند اما از آنجا که اروپاییها به خوبی میدانستند این کار به معنای پایان دادن به برجام است، زیر بار آن نرفتند. سر انجام، از اردیبهشت ماه ۱۳۹۹، برایان هوک که نماینده ویژه آمریکا در امور ایران بود باب مذاکره مستقیم با اعضای شورای امنیت را برای یافتن راهی به منظور جلوگیری از اتمام این محدودیت، گشود اما اکثریت مطلق این اعضا به ویژه چهار عضو دائم دیگر که عضو برجام هم هستند، با آن مخالفت کردند. دولت ترامپ دست از تخریب برجام برنداشت و در حالیکه نامزدهای دموکرات از ضرورت بازگشت به این توافق سخن میگفتند، پیشنویس قطعنامهای را ارائه داد که ۱۴ صفحه و سختترین تحریم تسلیحاتی را بر ایران اعمال میکرد و حتی میتوانست به درگیری نظامی منجر شود؛ این پیشنویس مطرح نشده با شکست مواجه شد. علاوه بر آن، همین نمایندگی که در سال آخر دولت ترامپ برای اجرای رهنمودهای محافل ضد ایرانی، فشار را به دیپلماتهای ایرانی وارد ساخت تا در کار آنها اختلال ایجاد کند، نامه دیگری به ایران نوشت و از برداشته شدن این محدودیتها خبر داد. اعمال این محدودیت در سال گذشته باعث شد محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه نتواند حتی به عیادت سفیر ایران که در بیمارستان بستری شده بود، برود. به موجب این محدودیت، دیپلماتهای ایرانی و خانوادههای آنها حق نداشتند خارج از محدوده سه مایلی مشخص شده، تردد داشته باشند.
> بازگشت از مکانیسم ماشه به نفع آمریکا است نه ایران
آنچه که مشخص است ادعای آمریکا برای اعمال مکانیسم ماشه هیچگاه در مجامع بینالمللی پذیرفته نشد و در عمل و نظر بطلان آن اعلام شده بود. از این رو، اقدام آمریکا پیش از آنکه منفعتی برای ایران داشته باشد، بازیابی آبروی رفته آمریکا در سازمان ملل متحد بود. این اقدام، فضای سیاسی و روانی بهتری برای آمریکا فراهم خواهد ساخت تا بتواند در مواجهه با توافق هستهای ایران، همکاری لازم را با سایر طرفها داشته باشد تا بتواند برای مهار برنامه هستهای ایران، از ظرفیت قطعنامه ۲۲۳۱ استفاده کند چرا که در صورت بقای ادعای پیشین آمریکا، قطعنامه ۲۲۳۱ از نظر آن دولت پایان یافته بود. مقام ارشد دولت آمریکا که در نشست مطبوعاتی با برخی خبرنگاران به تشریح رویکردشان در قبال ایران پرداخته بود، در این زمینه میگوید: بنابراین، وارونهسازی این موضع، ما را در جایگاه خوبی با متحدان و شرکای خود قرار میدهد و توانایی ما را برای درگیر کردن سایر اعضای شورای امنیت در مورد ایران تقویت میکند. در قالب ۲۲۳۱ تلاش میکنیم تا دیپلماسی را دنبال کنیم. وی با بیان اینکه عقل سلیم به ما امکان میدهد از شورای امنیت سازمان ملل برای حل برنامه هستهای ایران استفاده کنیم، ادامه داد: بنابراین، این اقدام در مورد بازگشت به دیپلماسی است، همچنین اطمینان حاصل خواهیم کرد که میتوانیم به طور موثر در سیستم سازمان ملل کار کنیم. این دیپلمات آمریکایی اضافه کرد: وقتی ما ۱۴ رای مخالف به ۱ رای موافق به دست میآوریم، کار کردن در شورای امنیت برای ما بسیار سخت است. این باعث میشود ما به موقعیتی برگردیم که بتوانیم در آن چارچوب کار کنیم و به ویژه با نزدیکترین متحدان خود در جهت رفع نگرانیهایمان با ایران همکاری کنیم.
> ظریف همچنان تحریم است
آمریکاییها همچنین برداشتن محدودیت بیشتر از دیپلماتهای ایرانی را هم در شرایطی حرکت در مسیر دیپلماسی نامیدهاند که هنوز محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران به عنوان عالیترین مقام دیپلماسی ایران، تحت تحریم است و دولت بایدن حتی به این تحریم هم دست نزده است. آنچه که از اظهارات مقامهای آمریکایی برمیآید، آنها پیش از نشستن با ایران بر سر میز مذاکره، هیچ اقدام عملی انجام نخواهند داد که این موضوع در یک ماه گذشته به خوبی مشهود است و همه بر این نکته تاکید دارند که در صورت بازگشت ایران به اجرای کامل تعهدات، ما هم به تعهداتمان باز خواهیم گشت.
> این گام ها، گامهای اولیه است نه اصلی!
محمدعلی بصیری استاد روابط بینالملل دانشگاه اصفهان در تشریح رخدادهای اخیر با محوریت برجام، بازگشت آمریکای بایدن و رفع نقض قوانینی که ترامپ به آن عمل کرده بود میگوید: یکی از قولهای آقای بایدن در انتخابات این بود که به برجام بر میگردد و روش آقای ترامپ یعنی خروج از برجام و فشار حداکثری که برای آمریکا و منطقه اشتباه بود را کنار میگذارد. «جوبایدن» عملا دارد گامهای اولیه را برمیدارد و به ایران چراغ سبز نشان میدهد که شما نیز قدمهایی بردارید. البته دو طرف ابتدای امر درخواستهای حداکثری داشتند. آقای بایدن و وزیر خارجهاش اعلام کردند که ایران باید همه تعهدات کاهش یافته را برگرداند و ما نیز به برجام برمی گردیم ایران هم متقابلا اعلام کرد که ابتدا آمریکا باید باز گردد چون این آمریکا بود که از برجام خارج شد و نیز این که عملا به همه تعهدها پایبند شود و تحریمها را بردارد که این کری خوانی دو طرف بود ولی افکار عمومی دو طرف میل به بازگشت به برجام دارند و این حداکثرخواهیها توقفهایی ایجاد میکند و همان طور که در مصاحبههای قبل اشاره کردم راه حل آن شروع گام به گام تعهدات است تا اعتمادسازی صورت گیرد و دیدگاههای طرفین به هم نزدیک شود.
> خارج کردن حوثیهای یمن از لیست تروریسم
این کارشناس مسائل سیاسی - بینالملل ادامه میدهد: زمانی که بایدن سر کار آمد چند گام برداشت؛ به کرهایها اجازه داد دلارهای بلوکه شده ایران را به عنوان حق عضویت سازمان ملل منتقل کنند و به صندوق بینالمللی پول هم اجازه داد که وام ۵ میلیاردی را برای خرید واکسن و دارو در اختیار ایران گذارند و هم چنین خارج کردن حوثیهای یمن از لیست تروریسم و بحث توقف فروش سلاح به عربستان و امارات برای اتمام جنگ یمن، اینها گامهای اولیهای بود که ایشان برداشت. گامهای بعد هم که شامل بحث پس گرفتن مکانیسم ماشه آقای ترامپ از شورای امنیت و شرکت در مذاکرات ۵+۱ است. پس عقلانی است که حرکت متقابلی را هم طرف مقابل انجام دهد.
> احساس میشود ایران تنها با حذف تحریم ها...
بصیری با تایید این مهم که ایرانیها جز با حذف تحریمها راضی نمیشوند میافزاید: آمریکا ممکن است به یک باره تن به این خواسته ندهد ولی اگر به این جمعبندی برسد که این اراده در طرف ایرانی هست که به تعامل در برجام برگردد احتمال دارد که بایدن قدمهایی بردارد. معمولا دموکراتها وقتی به کاخ سفید میآیند و باتوجه به اکثریت آنها در کنگره در سیاستهای بینالمللی و منطقهای آنها چرخشهای عجیب و غریب در گذشته رخ داده است و امروز این شانس برای ایران است که از این فرصت نهایت استفاده را کند و مثل موارد دیگر فرصت سوزی نشود که دوباره مردم بخواهند هزینه آن را بپردازند. معتقدم علی رغم وجود دیوار بلند بیاعتمادی بین ایران و آمریکا فرصت ایجاد شده و منافع آن به مراتب برای ایران نسبت به تنشهایی که آقای ترامپ ایجاد کرد و هدفش مهار و ساقط کردن ایران بود بیشتر و مناسبتر است و باید به فال نیک گرفت.
> گفتگوی ایران و آمریکا در سایه برجام، فقط برای برجام
این استاد دانشگاه اظهار میدارد: ایران اصرار دارد که اختلافات هستهای در چارچوب برجام باید با آمریکا مطرح شود و میگویند موارد دیگری که آمریکاییها مطرح میکنند مثل بحث موشکی، بحث حمایت از جنبشها در منطقه و بحث حقوق بشر نباید با این مسئله مخلوط شود. اگر در برجام بتواند مسئله را به حالت عادی برگرداند باید به لحاظ دیپلماتیک تلاش کند روابطی که نه فقط با آمریکاییها بلکه با اروپاییها و کشورهای منطقه کاهش یافته و بعضا قطع شده را ترمیم کند و اعتمادسازی ایجاد کند. نه به این معنا که همه را پس گیرد بلکه ترمیم کند.
> مذاکره به معنای تسلیم نیست
محمدعلی بصیری خاطرنشان میکند بعضی از گروههای سیاسی در ایران تا بحث مذاکره و اعتمادسازی میشود میگویند یعنی ما هم مثل عربستان تسلیم شده و پایگاه آمریکایی شویم یعنی نگاه صفر و یکی به بحث تعامل دارند. یعنی یک را به این میبینند که باید تقابل و جنگ باشد و اگر تعاملی بخواهد صورت گیرد یعنی ایران باید تسلیم تمام شروط شود و مستعمره شود و این تفکر تنها سبب ایجاد ترس و وحشت میشود. در هر صورت بین جنگ و صلح و بین تقابل و تعامل طیفی از انتخابها و گامها وجود دارد و این به این معنی نیست که اگر ایران در حوزههای دیگر مذاکراتی با طرفهای تنشآور و بحرانزا شروع کند به معنای تسلیم و به باد دادن انقلاب و نظام باشد. در این زمینه هنوز در بین نخبگان ما اجماع وجود ندارد خصوصا نخبگانی که نگاه و نظری خیلی خاص دارند اما واقعیت این است که میشود در برخی مباحث حساسیت برانگیز مذاکراتی انجام داد و اعتمادسازی کرد و وضعیت را از این حالت بن بستی خارج کرد.
> مسائل بینالمللی اگر خوراک دعواهای سیاسی شود...
محمد علی بصیری استاد روابط بینالملل دانشگاه اصفهان ضمن بر حذر داشتن همهی دلسوزان از گره زدن منافع ملی با منافع حزبی تاکید میکند: بحران بین ایران و آمریکا و کاهش و افزایش آن در روند مذاکره هم در سیاستهای کلان خارجه ایران و آمریکا تاثیر دارد هم خوراک رقابتهای جناحی داخل ایران و خارج است. این مسئله انکارناپذیر است که دو طرف در آمریکا طالب به دست آوردن این امتیاز بودند چه در دوران ترامپ و چه اکنون آقای بایدن و در ایران هم این مسئله بین جناح اصولگرا و اصلاحطلب وجود دارد. اما اگر به منافع ملی به صورت کلان بنگریم در ایران با تهدیدهای شکنندهای که در منطقه و داخل در چند سال گذشته مواجه بودیم بایستی فرصت سوزی نشود و باید از این مسئله به نفع منافع ملی بهرهبرداری کنیم نه منافع جناحی. حداکثر دو سال فرصت داریم که کنگره در دست دموکراتها است. اگر قرار باشد ۶ ماه اینگونه بسوزد و دوباره دولت مخالف در آمریکا روی کاراید مجدد این داستان تکرار میشود. باید بین دو جناح وحدت باشد همان طور که مقام معظم رهبری هم اشاره کردند اگر یک روز هم فرصت باشد که تحریمها برداشته شود نباید درنگ کرد. بنابراین دو جناح باید کمک کنند منافع کلان کشور و مردم را در نظر بگیرند و اگر دریچهای باز شده ولو اینکه اصولگراها اکنون در قدرت نیستند اما به هر جهت اکثریت قوه مقننه را دارند کمک شود تا مسئله به نفع نظام و مردم پیش رود نه اینکه منافع جناحی اولویت قرار گیرد. چه بخواهیم چه نخواهیم این دو جناح تا زمانی که جمهوری اسلامی وجود دارد حضور دارند بنابراین بهتر است برای وجود جمهوری اسلامی و منافع کلان آن دو جناح در این مسائل با هم همکاری کنند و کارشکنی نکنند که دود آن در چشم مردم و نظام خواهد رفت.