کلمات بار معنایی خاص خود را دارند. ادیبان تاکید فراوانی دارند که باید مراقبت کرد حتی کلماتی با معانی نزدیک را به جای هم به کار نبریم
مثلا هر چند بسیاری کلمات «مختلف»، «متفاوت»، «متعدد» و «گوناگون» را گاه به جای هم به کار میبرند، اما هر یک از آنها بار معنایی خاص خود را دارد: در «مختلف» بین گزینهها اختلاف و تقابل وجود دارد و در «متفاوت» گونهگونی گزینهها صرفا بر اساس تفاوت است و الزاما میان آنها اختلافی تقابلی نیست و قس علی هذا. حکایت کلماتی مثل «نیاز»، «امید» و «آرزو» نیز به همین شکل است.
هفته گذشته بود که یکی از اعضای شورای شهر پایتخت، از راهاندازی سامانه ثبت آرزوهای تهرانیها خبر داد. زهرا نژادبهرام، عضو هیات رئیسه شورای شهر تهران درباره این کمپین که بیلبوردهای فراوانی را نیز در سطح پایتخت به خود اختصاص داده، گفته است: «آرزویی که در فضای مجازی و در سایت تهران من بیشترین درخواست یا لایک را داشته باشد مدیریت شهری به دنبال تحقق آن میرود و از شهروندان خواستاریم که در انجام این کمپین مشارکت داشته باشند». نکتهای که در میان سخنان این عضو شورای شهر مورد توجه قرار نگرفت، این بود که این سامانه ثبت آرزو در مسیر افزایش مشارکت شهروندان در توسعه محله و شهر ایجاد شده و با مراجعه به متن آرزوهای تایید شده در صفحه اول این سامانه همین نکته را مورد تایید قرار میدهد. بازخورد خبر راهاندازی این سامانه در شبکههای اجتماعی اما به این موضوع توجهی نداشت و ایجاد چنین سامانهای را به صورت کلی به چالش و حتی طنز کشید.
«آرزو» هر چند با کلمات نسبتا مترادفی مثل خواسته، نیاز، هوس، خواهش و شوق تعریف میشود، اما در بطن خود نوعی دست نیافتگی دارد. آرزو اغلب به چیزی اطلاق میشود که دور از دسترس است و رسیدن به آن به صرف خواسته و تلاش فرد و در زمان نزدیک یا قابل محاسبه ممکن نیست. برای همین هم هست که اطلاق آرزو به خواستههایی مثل راهاندازی یک فرهنگسرا در محله، بهبود وضعیت ترافیک یک معبر یا کاهش جمعیت موشهای شهر عجیب و حتی خندهدار به نظر میرسد، چه برسد به این که بخواهیم با این کار «آرزو داشتن را تمرین کنیم»!
لطیفهای با قدمت چند دهه بارها به اشکال گوناگون مطرح شده که یک تهرانی به همراه شهروندانی از دو کشور دیگر به نزد فرشته جاودانه برآورده کننده آرزو میروند. شهروندان آن دو کشور میگویند آرزو دارند کشورشان پیشرفتهترین کشور جهان شود و هر دو با شنیدن این که آرزویشان ۱۰۰ تا ۲۰۰ سال آینده محقق میشود، از این که در آن زمان نیستند تا برآورده شدن آرزویشان را ببینند به گریه میافتد. شهروند تهرانی اما آرزو میکند که مشکل ترافیک تهران حل شود و این بار فرشته جاودان است که به گریه میافتد! حکایت برخی از این آرزوها، یادآور این لطیفه است که نشان میدهد بعد از چند دهه چندان بیراه هم نبوده است.
این رویکرد برای روند مسائل شهری در اندک ماههای باقی مانده از دولت و شورای شهری که با شعار تدبیر و «امید» به میدان آمده، نه تنها حرکت مثبتی نیست که به نوعی منفی به نظر میرسد. پیام آرزو نامیدن خواستههای توسعه شهری و محلهای شهروندان این خواهد بود که دستیابی به تکمیل یک گذر، ساخت یک فرهنگسرا و برقراری امنیت یک محله چنان دور از دسترس است که تبدیل به آرزو شده است. دلیل چنین برداشتی نیز جز به ناکارآمدی و کمکاری مسئولان مرتبط دانسته نخواهد شد. در واقع آرزو شدن چنین خواستههایی، جز شکست «امید» که در بطن خود مفهوم انتظار وقوع خواستههایی را دارد، نیست. در واقع پایان «امید» به «آرزو» شدن خواستهها رسیده است.
فارغ از آرزوهای ثبت شده در سامانه تعیین شده از سوی شورای شهر تهران، کاش آرزوهایی که در واکنش به خبر ایجاد این سامانه در فضای مجازی طرح شدهاند نیز توسط مسئولان خوانده و شنیده شوند. شاید این بازخورد برایشان نشانههایی داشته باشد که بدانند کجا اشتباه رفتهاند و چه اشتباهاتی کردهاند. این آرزوها با انباشته شدن در نهایت ممکن است سد خود را بشکنند و این آوار آرزو برای آینده هر کشوری ترسناک و خطرناک خواهد بود.