سیاست داخلی کشور در هفتهای که گذشت، معطوف به دو رویداد خبرساز بود؛ یکی اظهارات ناشایست یک کارشناس در تلویزیون و دیگری برخورد نامناسب یک نماینده مجلس با سرباز پلیس راهور.
فارغ از واکنشهای طبیعی که هنوز هم پابرجاست، وجه مشترک این دو اتفاق، نوع مواجهه دوگانه مدعیان اصلاحات و اعتدال با مسائل بود.
بیشک بیاخلاقی و ادبیات ناشایست بهویژه که درتریبون رسانه ملی بروز و ظهور یابد یا از سوی نماینده مجلس (با هر نگاه سیاسی) سر بزند، محکوم و مطرود است اما نکته قابلتأمل، لزوم بیغرضی و دوری از سیاسیکاری در واکنشها و برخورد صادقانه با مسئله «عذرخواهی» از سوی مسئولان در سپهر سیاسی کشور است.
چهارشنبه گذشته بود که در برنامه «زاویه» شبکه 4 تلویزیون، یکی از کارشناسان با ادبیاتی توهینآمیز از رئیسجمهور انتقاد کرد؛ اظهاراتی که واکنش جریانهای سیاسی و فرهنگی و همچنین کاربران اجتماعی را برانگیخت. هنوز دو روز از این ماجرا نگذشته بود که ماجرای برخورد نماینده مجلس با سرباز پلیس راهور اتفاق افتاد و موجی از واکنشها را بهدنبال داشت. در این میان، از بالا تا پایین دولتیها و مدعیان اصلاحات بهویژه رسانههای زنجیرهای وارد میدان شدند و در کنار سیاسیکاری و تلاش برای مخدوشسازی رسانه ملی و مجلس یازدهم، بر «لزوم» عذرخواهی تأکید کردند. بیتردید، وجود تضارب آرا و مباحثات فکری و نظری یکی از بایستههای نظام سیاسی و اجتماعی شایسته و پیشروست و البته نهادینه شدن ارزش «عذرخواهی» یکی از لوازم پیشبرد چنین نظامی است که میتواند در مقاطعی حال بد سیاست را التیام بخشد. حال سؤال اساسی که مطرح میشود این است که چرا مسئولان دولت یازدهم که در روش و منش آنها که بارها با «اهانت» همراه بوده است تن به عذرخواهی نداده و حتی در مقاطعی طلبکار هم شدهاند؟!
ادبیات ناشایست رئیسجمهور در برابر منتقدان
بااینکه جناب روحانی بارها منتقدان را «بی شناسنامه»، «بیسواد»، «بیکار»، «بیعقل»، «متوهم» و «بزدل سیاسی»، «فحاش»، «هتاک»، «دروغگو»، «سادهلوح» و... نامید اما اصلاحطلبان ترجیح دادند سکوت اختیار کنند و حتی در مقاطعی این اظهارات را در تیترهای خود برجسته کنند. جالب آنکه، «ادبیات منقلی» را اولین بار خود آقای روحانی مطرح کرد. رئیسجمهور در تاریخ 95/12/7 در همایش سراسری مجریان برگزاری انتخابات 96 در واکنش به منتقدان برجام گفته بود: «برخی فکر میکنند یک منقلی وجود دارد و میتوانند این قطعنامهها را روی آن انداخته و آتش بزنند!» رئیسجمهور به «منقلی بودن» منتقدان بسنده نکرده و آنها را «بیعقل» هم خوانده و گفته بود: «برخی تصور میکنند که فقط باید مشت گره کرده و فریاد بزنند که البته این حرف در برخی مواقع لازم است، اما همیشه، جواب نمیدهد چراکه اگر اینطور بود پس خدا عقل را برای چه به انسان داده است». از دیگر افاضات رئیسجمهور در واکنش به منتقدان میتوان به عباراتی مانند «لرزان»، «بروید به جهنم»، «عصر حجری»، «بیفرهنگ و دروغگو ذهن تخیلی و کوچکی دارند» و... اشاره کرد.
لاتبازی عباس آخوندی
در پاستور
موارد اهانت حامیان اعتدال و اصلاح به موارد فوق ختم نمیشود. عباس آخوندی، وزیر راه سابق دولت تدبیر و امید در فروردین 96 در حاشیه نشست هیئت دولت در واکنش به سؤالی، میکروفون خبرنگار باشگاه خبرنگاران را پرت کرد و به او گفت: «خبرنگار باید یک جُو عقل داشته باشد!» و «از خبرنگاری سر در نمیارید، برید بابا!»...
وزیر بهداشت سابق: خودت بمال!
مورد دیگر، رفتار قاضیزاده وزیر بهداشت سابق دولت روحانی است. وی مهرماه 97، در یکی از شهرهای خراسان رضوی در واکنش به درد و دل یک مرد میانسال که از هزینه گران فیزیوتراپی گلایه میکرد، گفت: «اینکه فیزیوتراپی نمیخواهد، خودت بمال!»
واکنش وی همان موقع موردانتقاد جدی افکار عمومی در شبکههای مختلف اجتماعی قرار گرفت و حتی برخی این جمله را تشبیه به جمله معروف «ماری آنتوانت» کردند که در پاسخ به این موضوع که گفته شد مردم گرسنهاند و نان میخواهند. ملکه فرانسه گفته بود: «اکنون که نان ندارند چرا شیرینی نمیخورند»! قاضیزاده همچنین در خردادماه ۹۶ به خبرنگار روزنامه قدس گفته بود ««شما مگر مزدورید؟» و «هر چرتی را که به شما میدهند نباید بپرسید، آدم از گرسنگی بمیرد بهتر از این است که برای این روزنامه کار کند.»
همچنین باید به برخورد حسن یونس سینکی، معاون وزیر صنعت اشاره کرد که در تیرماه 97، در حاشیه یک همایش در پاسخ به خبرنگاری گفت: «رسانهها اینقدر چرتوپرت به مردم نگویند تا ما حرفهایمان را بزنیم».
به باد دادن 18 میلیارد دلار ارز دولتی عذرخواهی ندارد؟!
نباید از نظر دور داشت که مسئله «عذرخواهی» صرفاً منحصر به موارد فوق نیست چه آنکه عذرخواهی مدیران نسبت به وعدههای دروغین، سوءمدیریت و سیاستهای اشتباه نیز کمترین انتظاری است که افکار عمومی از مسئولان دارند. جالب آنکه مسئولان دولت تدبیر و امید در شرایط کنونی که مشکلات کشور داد مردم را درآورده و ماحصل عملکرد آنان تورمهای چندصد درصدی در کالاهای اساسی و بروز و ظهور فساد و رانت در بازار ارز و سکه و خودرو بوده است نهتنها خم به ابرو نیاورده و از پیشگاه ملت ایران عذرخواهی نکردهاند بلکه طلبکار هم شدهاند.
مدعیان اصلاحات و اعتدال بهویژه در سالهای اخیر، از یکسو برای فرار از پاسخگویی با طرح موضوعاتی مانند بدشانسی دولت، دولت پنهان و... مشکلات را به گردن اینوآن میاندازند و از سوی دیگر سودای انتخابات 1400 را در سر میپرورانند. همین چند روز پیش اسحاق جهانگیری، معاون رئیسجمهور بهجای عذرخواهی از سیاستهای غلط مانند ارز 4200 تومانی که به دلار جهانگیری معروف شد و 18 میلیارد دلار از مجموع ذخایر ارزی کشور را بر باد داد، در واکنش به منتقدان دولت گفت: «زمستان تمام شد و روسیاهی ماند برای کسانی که بهجای کمک به دولت سعی کردند با زبان و اقداماتشان چوب لای چرخ دولت بگذارند»!
علاوه بر ارز 4200 تومانی و مفاسد عجیب و غریب آنکه هنوز هیچکسی مسئولیت آن را برعهده نگرفته است، مفسدهها و رانتهایی که در دولت تدبیر و امید ایجاد شد؛ از صندوق ذخیره ارزی فرهنگیان و بانک سرمایه، هفتتپه و هپکو و... تا حکم محکومیت برادر رئیسجمهور، برادر معاون اول رئیسجمهور و... همه و همه مسائلی است که ضرورت «عذرخواهی» مسئولان دولت اعتدال و حامیان آن (مدعیان اصلاحات) را دوچندان میکند.
برخورد دوگانه اصلاحطلبان در قبال «توهین»
سؤال دیگر که مطرح میشود این است که چرا مدعیان اصلاحات و اعتدال در موارد مشابهی که مسبوق به سابقه بوده است، سکوت اختیار کرده و از ضرورت «عذرخواهی» حرفی نزدند؟
اصلاحطلبان که امروز تیتر زدند سیلی نماینده به سرباز راهور، «سیلیِ نظارت استصوابی شورای نگهبان به ملت» و «سیلی بر صورت قانون» است و «چه زود دست بزن پیدا کردهاند!» چرا در مورد مشابه (اهانت نماینده اصلاحطلب سابق سیستان به کارمند گمرک) در تیترهای خود نوشتند که «درازهی بهانه است اصل مجلس نشانه است!»
اینگونه برخوردهای دوگانه و سیاسی با امور اخلاقی نشان میدهد اخلاق نیز برای عدهای نسبی است. افکار عمومی نحوه برخورد مدعیان اطلاحات و اعتدال با ماجرای قتل همسر شهردار اسبق تهران را فراموش نکردهاند؛ تا آنجا پیش رفتند که بدترین نسبتها را به مقتول دادند و او را مهدورالدم دانستند تا نشان دهند رفتار سیاسی و قبیلهای برای آنان از هر چیز دیگری مهمتر است، حتی خون انسانها.
اشک تمساح این جماعت برای قانونشکنی و برخورد ناشایست با سرباز ناجا نیز فقط دورویی آنها را بیشتر برملا میکند. فراموش نکردهایم که با مأموران و سربازان ناجا در فتنه 88 چه کردند و حتی از آتش زدن آنان نیز نگذشتند و طی سالهای اخیر نیز هربار مأموران خدوم و فداکار ناجا به وظایف قانونی خود در برخورد با منکرات اجتماعی اقدام کردند با حمله و هجمه این جماعت روبهرو شدند. ادعای حمایت از قانون و مأمور قانون لباسی است که بر تن این عده زار میزند!