يکي از کاستيهاي کشور، وجود احزاب قدرتمند براي انتقال مطالبات مردمي به بدنه حکومت است. اين موضوع سبب ميشود، آزادي عمل و بيان احزاب اهميت وافري در شرايط کنوني پيدا کند.
با اين حال، تخريب چهره احزاب يکي از مسيرهاي کسب جايگاهها و سمتهاي گوناگون در ميان برخي اصولگرايان به حساب ميآيد. همچنين تنگتر کردن حلقه انقلابيون و دلسوزان کشور يکي از ترفندهاي اصلي برخي عمل رسانههاي اصولگرا براي حذف رقيب به شمار ميآيد. حزب اتحاد ملت اخيرا با عناويني مانند افراطي و استحالهطلب، هدف تخريب يک خبرگزاري اصولگرا قرار گرفت.
اصولگرايان در سردرگمي
پس از دوره دولتهاي نهم و دهم و جدايي دوران رياستجمهوري محمود احمدينژاد، اصولگرايان شکست تلخي را تجربه کردند. اين جناح که موفق شده بود، فردي متناسب با انديشههاي سياسي و حزبي خود را براي قرار گرفتن در جايگاه رياستجمهوري پيدا کند، از شکستهاي پيدرپي دولت ناراضي بود. اين نااميدي با پيروزي دولت تدبير و اميد در ميان اصولگرايان تشديد شد و آنها را بيش از هميشه براي فرصت عرضاندام در عرصه سياسي تشنه کرد. لازمه هموار کردن مسير براي انتخاب يک اصولگرا در انتخابات 1400 اول تخريب دولت فعلي به روشهاي گوناگون و دوم کاهش مشارکت مردم در انتخاباتها بود. از يکسو براي فراموش کردن تجربه تلخ دولت احمدينژاد براي مردم و روي آوردن مجدد به يک اصولگرا، لازم بود که توپخانه رسانههاي اصولگرا با هر دليلي دولت را تخريب کنند. از سوي ديگر، تجربه تاريخي نشان داد که با حضور بدنه مردمي اصلاحات پاي صندوقهاي راي، تلاش اصولگرايان براي کسب صندلي رياستجمهوري بينتيجه خواهد ماند. به همين دليل پرونده يکدستسازي، بايد با حضور حداقلي مردم صورت ميگرفت. اخيرا مشخص نبودن برنامه انتخاباتي اصلاحطلبان، اصولگراياني را که 8 سال در انتظار انتخابات رياستجمهوري نشسته بودند سردرگم کرده و همين موضوع، تلاشها براي تخريب چهره اشخاص احزاب اصلاحطلب را افزايش داده است.
توهين ابزار قديمي اصولگرايي
اخيرا خبرگزاري مشرق در گزارشي پرونده تخريب اصلاحات را کليد زده و سخنان بعضا ضد و نقيضي را مطرح کرده است. در اين گزارش درباره اصلاحطلبان گفته شده: «هم از مزايا و مواهب حضور در قدرت برخوردار ميشوند، هم برنامههاي خود را از طريق دولت نيابتي (رحم اجارهاي) پيش ميبرند و هم در سر بزنگاه، خود را از دولت مورد حمايت خود مبري معرفي ميکنند و جامه اپوزيسيون «وضع موجود» بر تن ميکنند.» گذشته از توهين و هتکهاي صورتگرفته خلاف نظر رهبر معظم انقلاب، بايد اين امر را مورد توجه قرار داد که تنها يک اصلاحطلب در کابينه دولت وجود دارد، با اين حال همين دولت نيابتي در بسياري از مسائل از جمله مديريت شکاف طبقاتي، کارنامه مقبولتري نسبتبه دولت اصولگرا داشته است. همچنين در اين گزارش حزب اتحاد ملت و ساير اصلاحطلبان، «استحالهطلب» يا «اپوزوسيون» خواهند شدهاند. بهکاربردن اين اظهارات گذشته از غيرحرفهاي بودن، قابليت پيگيري از مراجع قضائي را نيز خواهد داشت اما مسئله اصلي، علت هراس اصولگرايان تندرو از رويکرد اصلاحات در انتخابات پيشرو است.
به نام انقلاب به کام انتخابات
اگرچه تاکيدات فراوان چهرهها و احزاب اصلاحطلب بر دفاع از مشي انقلاب و رهبر معظم انقلاب قابل پيگيري و نمايان است، هجمههاي پيدرپي رسانههاي اصولگرا براي تنگتر کردن دايره انقلاب تمامي ندارد. در بخشي از متن گزارش مشرق آمده است: «حال افراطيون اصلاحطلب (در واقع استحالهطلب) که سالهاست ديگر نه نشاني واقعي از «چپ» (در مفهوم دقيق آن در اقتصاد سياسي) دارند و نه پيوندي با «خط امام»، و سالهاست که به مديحهسرايان «ليبراليسم» تبديل شدهاند، در هول و ولا افتادهاند که با مانورهاي تبليغاتي چون «احياي چپ اسلامي»، نسبتي با پارادايمهايي چون «عدالتخواهي» و «فسادستيزي» پيدا کنند، غافل از اينکه آب در هاون ميکوبند و ماهيت حقيقي اصلاحطلبي در حدّ اعلي در عملکرد «دولت اعتدال» متبلور است و خود بزرگترين معيار در تصميمگيري رايدهندگان خواهد بود.» اين ادبيات بيش از اينکه در دفاع از آرمانهاي اصيل انقلابي به کار برود، در بازههاي مختلف تاريخي ابزاري براي حذف رقباي سياسي بوده است. بايد ديد با وجود افرادي که پيش و پس از انقلاب براي بهبود وضعيت کشور تلاشهاي سزاواري کردهاند، چرا اصولگرايان براي کسب پيروزيهاي سياسي، افرادي را که به مردم و انقلاب خدمت کردهاند مورد تهمت و افترا قرار ميدهند.
سوداي ديده شدن
يکي ديگر از علل احتمالي توهين برخي رسانههاي اصولگرا به اصلاحطلبان، خلاف رفتار حرفهاي روزنامهنگاري، دريافت واکنش از سوي چهرههاي بنام سياسي براي افزايش ميزان بازديد اين رسانهها ارزيابي ميشود. عدم اقبال مردم به جريان اصولگرايي در انتخابات اسفند 98 مشخص شد. به همين قرينه نميتوان انتظار داشت که رسانههاي اصولگرا نيز بازخوردهاي مردمي چنداني داشته باشند. براي جلب توجه و بازديد راههاي منطقيتري نيز خواهند داشت، توهين به افرادي که در سمتهاي گوناگون خدمات متعددي را به کشور و مردم ارائه دادهاند، مسير مطلوبي براي ديده شدن نخواهد بود.