جمعیت پرشماری در فضای مجازی وقتی «دونالد ترامپ» در جریان اجلاس اقتصادی «داووس» سوئیس، «گرتا تونبرگ» کنشگر نوجوان و 17 ساله سوئدی را مسخره کرد و گفت: «او را نمیشناسم!»
و سپس در همایش «اقدام سیاسی محافظهکاران» موسوم به (CPAC) با اشاره به انتخاب شخصیت سال مجله «تایم» از انتخاب یک کنشگر آبوهوایی این نوجوان سوئدی، بعنوان فرد سال ۲۰۱۹ میلادی ابراز ناامیدی کرد و گفت: «امسال من به گرتا باختم، گفتم به چه کسی باختم!؟» ملاحظه واکنش موافقان و مخالفان این نوجوان کنشگر (که بجای چریک مجازی شدن در شبکههایاجتماعی علیه چهرههای سیاسی جهان دست به کار شد و به انحای مختلف در مجامع جهانی حضور یافت و با سخنرانیهای کوبنده و مهیج برخی سران سیاسی جهان را تحت تاثیر قرار داد) قابل توجه باشد. نوجوانی که دغدغه نخست خود را مقابله با تغییرات اقلیمی جهان قرار داده است. دغدغهای که امروز بدون تاکید کنشگران محیط زیستی گویاست و بوی مشمئزکننده سموم آغشته در محیط تنفس ساکنان کلانشهرهای جهان از جمله تهران بزرگ، «تابوت مرگ» را در معرض دید هوشیاران قرار داده است!
در واقع امروز در عالم بیخیالی مردمان و مسئولان کشورمان که شاید اسیر دغدغههای روزمره تامین دو لقمه نان و گریز از بیکاری، پیامدهای تحریم ها،
ابتلا به ویروس عالمگیر کووید 19 و... هستند؛ آنچه نادیده گرفته میشود تهدید به پایان رسیدن شانس حیات و زندگی با کیفیت برای نسلی است که در دو دسته میگنجند: « مردمانی که یا در خواب هستند یا خود را به خواب زدهاند!» دراین میان اظهارات دبیر انجمن علمی اقتصاد شهری ایران که روز گذشته در گفتگویی اعلام کرد روزانه معادل حدود ۶ میلیون بشکه نفت (شامل نفت خام، نفت و گاز) انرژی در کشور مصرف میشود و از این میزان حدود یک میلیون بشکه آن در بخش مصرف خانگی است که 3 تا 4 برابر میانگین جهانی است در کنار این بخش تکاندهنده از اظهارات او که میگوید: «مرگ و میرهای ناشی از آلودگی هوا در تهران سالانه چیزی حدود ۵ تا ۶ میلیارد دلار به اقتصاد کشور خسارت میزند.» قابل تامل است. در واقع با محاسبه وی، اگر بهای دلار حدود ۲۵ هزار تومان در نظر گرفته شود، میتوان گفت که بیتوجهی به سلامت انسانها سالانه حدود ۱۲۵ هزار تا ۱۵۰ هزار میلیارد تومان به اقتصاد ایران خسارت میزند! و نیاز به توضیح نیست که این عدد در شرایط اسفبار و تلخ اقتصاد ایران و پیامدهای سنگین بیکاری و بیپولی جمع کثیری از مردم ساکن مناطق محروم، چقدر راهگشاست. کما اینکه برای بزرگی این عدد شاید همانطور که برو بچههای همکار ما در تحریریه «میز نفت» در یک حساب سرانگشتی داشتهاند، نگاهی به درآمد نفتی ایران در سال ۹۸ که طبق گفته معاون اول رییسجمهوری حدود ۸ میلیارد دلار بوده است، بتوان گفت خسارت بیتوجهی به تهدید آلودگی هوای برای سلامت انسانها، خود به تنهایی حدود ۸ درصد درآمدهای نفتی را میبلعد! آلودگی که متهمان زیادی دارد؛ از توسعه نیافتن حمل و نقل عمومی کشور گرفته تا خودروهای غیر استاندارد و استفاده از سوختهای آلاینده. البته خود مردم هم به واسطه مصرف بالایی که دارند، در این آلودگی چندان هم بیتقصیر نیستند!
اگرچه در مورد دلیل سهیم بودن پررنگ مردم در این آلودگی گسترده، مباحث متعددی قابل بازگویی است که شاخصترین آن «عدم اعتماد به مسئولان» و «تفاوت بارز سبک زندگی آنها» با مردمانی است که توصیههای مدیران انرژی کشور را در زمینه مراعات مصرف در فصول سرد و گرم سال بر نمیتابند و حتی در فضای مجازی به تمسخر هم گرفتهاند! در واقع در خلا حضور کارشناسان مستقل محیط زیستی و همچنین سلبریتیهایی که میتوانند الگوی صرفهجویی سوخت و انرژی باشند و صداوسیمای ملی هم در «مدار» تبلیغات بازرگانی متعارض با مدیریت بهینه مصرف به شمارش وجوه واریزی شرکتهای تجاری اهتمام دارد؛ چگونه میتوان مردم رنجیده خاطر ایران را اقناع کرد که برخورداری از منابع انرژی بیش از کشور همسایه «ترکیه» عذر موجه نمیشود تا با لباسهای تابستانی در محیط خانه گشت و گذار کنند و دکمه ترموستات مشعل گرمایش خانگی را چه در خانه باشند یا در محیط کار تا آخرش بگشایند! کما اینکه مردمان مناطق مقیم ایالتهای سردخیز آمریکای برخوردار از منابع نفتی هم باعث نشده تا سوخت به هر اندازه که خوشآید سوزانده شود! بطور قطع نظام آموزشی و رسانهای ایران باید از اینکه «ایران با تقریباً یک درصد جمعیت جهان، ۲ درصد انرژی جهان را مصرف میکند» شرمسار باشند! در واقع صرف اعلام اینکه مصرف مازوت با محتوای قانون هوای پاک مصوب ۱۳۹۶ خورشیدی مغایرت دارد و ممنوعیت استفاده از آن به نیروگاهها ابلاغ شده است و حتی دادستانی حکم به پلمپ نیروگاههایی داده که از مازوت استفاده میکنند؛ راه گریز واقعبینانه و پایدار از مخاطرات شدید اقلیمی برای نسل امروز و فردای کشورمان فارغ از اینکه حاکمان و محکومان کیستند، نیست!