کد خبر: ۵۰۰۱
تاریخ انتشار: ۱۶ دی ۱۳۹۹ - ۰۰:۴۸
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
گروه جهان/ یک سال از نخستین روزهایی که نام کرونا در جهان پیچید می‌گذرد.


در نخستین ماه‌های شیوع کرونا، تحلیلگران بسیاری در گوشه و کنار جهان از تأثیراتی که کرونا بر روزهای آنان دارد، نوشتند. برخی بدبینانه‌تر نگاه کردند و آن را پایان ایده‌آل‌های جهانی‌سازی برشمردند و برخی خوشبین‌تر از تبعات مثبتی که کرونا می‌تواند بر جهان داشته باشد نوشتند و آن را فرصتی برای برطرف کردن برخی کاستی‌های جهان امروز دانستند.
اکنون یک سال از شیوع کرونا در جهان می‌گذرد، ساخت واکسن‌هایی در گوشه و کنار جهان این نوید را به جهانیان داده که سرانجام در آستانه روزهای پساکرونا قرار گرفته‌اند. روزهایی که می‌توانند در آن بزودی با ماسک‌ها و دستکش‌ها خداحافظی کنند و مشام خود را رها از بوی الکل ببینند.
اما جهان فردای کرونا فارغ از شادمانی‌های اجتماعی و بدون نگرانی به دید و بازدید رفتن‌ها، در عالم سیاست و حکمرانی‌ها چگونه جهانی خواهد بود و چه انتظاراتی را باید از سیاستگذاران و قدرت‌های جهانی داشت؟ در روزهای اخیر به بهانه آغاز سال میلادی، رسانه‌ها و سایت‌های تحلیلی غربی، مقالات بسیاری درباره پیش‌بینی‌هایی که از سال 2021 دارند، نوشتند. یکی از مجلاتی که تلاش کرده به‌طور گسترده به جهان فردای کرونا بپردازد، سایت دو ماهنامه «فارن پالیسی» است. این نشریه امریکایی به سراغ 12 نفر از تحلیلگران سیاسی و نظامی که برخی پیشتر سمت‌هایی نیز در دولت کنونی و دولت‌های پیشین امریکا داشته‌اند، رفته است و از آنها خواسته مقالاتی درباره جهان پساکرونا بنویسند. در این مقالات، «جان آلن»، ژنرال چهارستاره سابق ارتش امریکا و رئیس کنونی اندیشکده بروکینگز با نقد سیاست جهانی در مقابله با کرونا و تأکید بر اینکه سیاست‌های انزواگرایانه باعث شیوع بیشتر کرونا در جهان شد، توصیه کرده است در ادامه راه مبارزه با کرونا و یا موارد مشابه آن بهتر آن است که یک رهبری واحد جهانی کنترل مبارزه را در دست خود بگیرد. اما این رهبری لزوماً نمی‌تواند و نباید امریکا باشد.
این چیزی است که «آن ماری اسلاوتر»، مدیر اجرایی اندیشکده نیو امریکا نوشته و گفته است: «پاندمی کرونا ثابت کرد، دولت امریکا دیگر بازیگر اصلی در مسائل جهانی نیست.» او خروج امریکا از سازمان بهداشت جهانی را تنها یکی از نشانه‌های این امر دانست. «لوری گرت»، از نویسندگان «فارن پالیسی» نیز جهانی‌سازی را یکی از قربانیان کرونا توصیف کرده و نوشته است: «کرونا پیامدهای اقتصادی بدی داشته که موجب خشم و نفرت جهانی شده است. از همین رو انتظار می‌رود نهادهای بهداشتی و حتی بشر دوستانه به‌دلیل افزایش تمایلات ملی‌گرایی آسیب جدی ببینند و جهانی‌سازی از روندی که در حال طی آن بود، خارج شود.» اما «کیشور ماهوبانی» از اساتید دانشگاه سنگاپور کرونا را فرصتی برای آسیا دانسته و نوشته است: «آمار پایین قربانیان کرونا در کشورهای شرق آسیا بازگوکننده داستانی بزرگتر و فراتر از موفقیت در مبارزه با کرونا است. این اعداد نشان داد، برخلاف همه آنچه سال‌ها گفته می‌شد، توانمندی‌ها از غرب به شرق کوچ کرده و اکنون این شرق است که از تجربه‌های قبلی آموخته و راهی جدید را برای مبارزه با اپیدمی‌ها و پاندمی‌ها یافته است.»
«شانون اونیل»، از نویسندگان اندیشکده شورای روابط خارجی امریکا نیز معتقد است: «کرونا آمد و اکنون در حال رفتن است و باید گفت در مرحله بعدی جهانی‌سازی قرار گرفته‌ایم. اما دراین مرحله این تجارت‌ها نیستند که تعیین‌ کننده‌اند بلکه ژئوپلیتیک و فعالیت دولت‌ها است که از این پس تعیین کننده خواهد بود.
باید منتظر ماند و دید دولت‌ها و اختلافاتی که با هم دارند، در سایه محدودیت‌هایی که روز به روز بیشترمی‌شود، جهان را به کجا می‌برد.» «استفان والت»، استاد دانشگاه هاروارد هم تأکید کرده: «کرونا ثابت کرد، با سیاست‌های سختگیرانه نمی‌توان موفق بود.» ریچارد هاس، رئیس شورای روابط خارجی امریکا هم معتقد است: «چالش‌هایی مانند تغییرات آب و هوایی تا رقابت منع استفاده از سلاح هسته‌ای در میان قدرت‌های بزرگ شرایط این عصر را تعریف می‌کند.»
«کوری شاکه»، مدیر میز مطالعات دفاعی مؤسسه امریکن انترپرایز هم اقتصاد را مورد توجه قرار داده و نوشته است: «چین به‌عنوان بزرگترین سرمایه‌گذار جهانی درصدد وصول بدهی‌های خود برآمده و این شرایط بزرگترین فرصت برای امریکا است تا برای ورود چین و هم‌پیمانانش به سیستم چندجانبه گرای غربی اقدام کند.»
«شیوشانکار منون»، مشاور امنیت ملی نخست‌وزیر سابق هند نیز دولت‌ها را بازنده کرونا دانسته و نوشته است: «دولت‌ها در جریان کرونا نتوانستند اعتماد شهروندان خود را به دست آورند.»
«رابین نیبلت»، مدیر اجرایی چتم هاوس نیز همچون «کیشور ماهوبانی» نگاهی به آسیا داشته و نوشته است: «پاندمی کرونا باعث شد، چین با موتور توربو با سرعت تمام به پیش حرکت کند.»
«جوزف نای»، استاد دانشگاه هاروارد هم تکرو‌ها را محکوم به شکست دانسته و جی جان ایکنبری، استاد دانشگاه پرینستون جهان را گرفتار در مصایب مدرنیته خوانده است.


زهره صفاری/ یک سال پس از شیوع ویروس کرونا در سراسر جهان، تغییرات در چارچوب نظم جهانی نیز بتدریج بروز و ظهور یافته است. «کووید19» همان‌طور که اصول زندگی، اقتصاد و حتی نتایج انتخابات را دستخوش تحولات کرد، جهان را نیز به تغییرات دایمی قدرت در بعد اقتصادی و سیاسی کشانده است. با این محور، مجله «فارن پالسی» در گفت‌و‌گو با کارشناسان دیدگاه‌ها در این باره را از ابعاد مختلف مورد بررسی قرار داده است.
 
فرصتی برای رهبری جهان

جان آلن
رئیس اندیشکده بروکینگز
برندگان واقعی این بحران جهانی -البته اگر باشند- انگشت شمارند. نه به‌دلیل اینکه شرایط غیرقابل کنترل است بلکه به این خاطر که بسیاری از کشورها قادر به مدیریت و ایجاد نظم اجتماعی لازم برای کنترل آن نبودند. این شرایط سبب شد واکسن کووید19 بسرعت به یکی از راه‌های نجات سیستم درهم شکسته بین‌المللی بدل شود. در پایین‌ترین سطح، این شرایط سخت، نقصان سیستم‌های درمانی جهان را ثابت و بسیاری از کشورها را حتی به اولویت‌بندی شهروندانشان برای ارائه خدمات بهداشتی وادار کرد. علاوه بر این بسیاری از کشورها مانند امریکا به جای روی آوردن به یک ائتلاف جهانی برای مبارزه با این ویروس مهلک، به سیاست‌های انزواگرایانه رو آوردند. در نتیجه بتدریج ویروس با حجمی گسترده‌تر جهان را در برگرفت.
در واقع ویروس کرونا با بروز یکسری معضلات به هم پیوسته فراملی لزوم رهبری و بهره‌گیری از راهکارهای چند جانبه و تقویت نظم جهانی را ثابت کرد. بدون شک گرچه علم درنهایت ناجی بشر خواهد بود اما بدون رهبری درست، تعاملات مشترک در برابر این بیماری نتیجه‌ای نخواهد داشت.
 
شکست سیاست های سختگیرانه

استفان ام. والت
استاد دانشگاه هاروارد
همانطور که انتظار می‌رفت، کووید19 انتقال قدرت را از غرب به شرق تسریع کرد و با ایجاد محدودیت‌هایی بر جهانی سازی، جهان را از مسیر روشنگری و کامیابی دور ساخت.
همزمان با بهبودی چین، امریکا و بخش‌های زیادی از اروپا به‌دلیل مدیریت ناکارآمد و عدم واکنش مؤثر به شرایط، با امواج این ویروس دست به گریبان شدند. اما در این الگوی تقابل آن‌طور که پکن و حامیانش سعی در القای آن دارند، قوانین سختگیرانه پاسخ نمی‌دهد. این بیماری همه گیر نه تنها نتوانست مانع از درگیری‌های اخیر میان هند و چین یا کشتار در یمن و سوریه شود که حتی زمینه ساز تشدید رقابت میان امریکا و چین شد. اما خبر خوب اینکه حکومت‌های استبدادی، پوپولیستی و... نتوانستند از این شرایط اضطرار جهان برای تثبیت قدرت خود بهره ببرند. به عبارت دیگر شکست پوپولیست‌ها در اتریش، بریتانیا و آلمان یا کنار رفتن دیکتاتورهایی مانند ویکتور اوربان، نخست‌وزیر مجارستان و از همه مهمتر یک دوره‌ای شدن پوپولیست بزرگ دونالد ترامپ اثباتی بر این ادعا است. اینها همه دلایلی برای امیدواری به آینده است. پس با رعایت فاصله اجتماعی، ماسک زدن و واکسیناسیون همگانی به سمت این دستاوردها خواهیم رفت.
 
کرونا، نقطه عطف نیست

ریچارد هاس
رئیس شورای روابط خارجی
شگفت آور است که هیچ هماهنگی میان سیستم سیاسی کشورها و عملکرد آنها برای مدیریت این پاندمی وجود ندارد. کرونا، شکاف میان امریکا و چین را بیشتر کرده است. در این میان اروپا عملکردی بهتر داشته است چراکه آلمان و فرانسه درکنار یکدیگر قرار دارند و بانک مرکزی اروپا و شورای اروپا نیز فرمان لازم را صادر کرده اند. با این حال امریکا از بعد سیاسی نیز بیشترین آسیب را در این پاندمی دید، به طوری که ناکارآمدی سازمان‌های فدرال در برابر این ویروس و پیامدهای اقتصادی ناشی از آن «دونالد ترامپ» رئیس جمهوری را نیز به سمت شکست در انتخابات کشاند. با نگاهی وسیع‌تر به هزینه و تبعات بزرگ پاندمی، حتی اگر تست‌گیری وسیع، مدیریت درست و روند درمان بهتری نیز حاصل می‌شد تغییرات محسوسی به دست نمی‌آمد چراکه چالش‌هایی مانند تغییرات آب و هوایی تا رقابت منع استفاده از سلاح هسته‌ای در میان قدرت‌های بزرگ شرایط این عصر را تعریف می‌کند. پاندمی تغییرات اساسی در روابط بین‌المللی ایجاد نکرده بنابراین باید آن را بیش از یک نقطه عطف به‌عنوان یک واقعه مهم قلمداد کرد.
 
تکروها محکوم به شکست هستند

جوزف اس.نای جونیور
استاد دانشگاه هاروارد
جهانی شدن یا وابستگی متقابل قاره‌ها، پاسخی بر تغییرات حمل‌ونقل و فناوری ارتباطی بود و کووید19 بیش از عمق جهانی شدن، شکل آن - سفر کمتر و دیدارهای مجازی بیشتر- را تغییر داد. برخی ابعاد اقتصاد جهانی را  مانند تجارت تحت‌الشعاع قرار داد اما در سرمایه گذاری‌ها چندان تأثیری نداشت. برخی صنایع زنجیره تأمین بومی شدند و نگرانی‌های امنیتی شرکت‌های پیشتاز و دولت‌ها، اولویت را بیش از «این زمان خاص» بر «این مورد خاص» قرار دادند. در حالی که دولت‌ها بر جهانی شدن اقتصاد اثر‌گذار هستند اما این قوانین فیزیکی و بیولوژیکی هستند که ابعاد اکولوژیکی جهانی شدن مانند تغییرات آب و هوایی و شیوع پاندمی را مشخص می‌کنند. دیوارکشی‌ها و تعرفه‌ها نمی‌تواند تهدیدات اکولوژیکی جهانی و فراملی را متوقف کند و فقط می‌تواند موانعی برای سفرها و تبادلات اقتصادی به وجود آورد. اما هیچ دولتی به تنهایی قادر به کنترل این شرایط نیست بنابراین آنها باید همزمان با تفکر سلطه بر اشتراک قدرت با برنامه‌ریزی کنند. تصور نمی‌کنم کشورهای زیادی موضع نسنجیده‌ای در این باره داشته باشند و دیر متوجه شرایط شوند.

 امریکا دیگر بازیگر اصلی نیست

آن ماری اسلاوتر
مدیر اجرایی اندیشکده نیو اَمِریکا
پاندمی ثابت کرد که دولت امریکا بازیگر اصلی در مسائل جهانی به شمار نمی‌رود. دولت ترامپ، امریکا را از سازمان بهداشت جهانی خارج کرد، مانع از پیوستن این کشور به برنامه کوواکس (دسترسی جهانی به واکسن‌ کووید ۱۹) شد و با عملکردی دیرهنگام در ایالت‌های مختلف هزینه سنگینی را به امریکایی‌ها در این پاندمی تحمیل کرد. این در حالی است که جهان بدون هیچ تغییری به مسیر خود ادامه داد. در حال حاضر سازمان‌های مدنی و بشردوست امریکا و دانشگاه‌های آن در همکاری با اتحادیه اروپا و سازمان بهداشت جهانی هسته‌های اصلی «کوواکس» را تشکیل می‌دهند. همچنین شرکت‌های دارویی امریکایی بدون حمایت دولت این کشور نقشی مهم در توسعه، تولید و توزیع واکسن دارند. حتی شرکت‌های اروپایی نیز بسرعت در این مسیر جلو رفتند. بواقع بزرگترین شگفتی پاندمی برای امریکا و جهان تغییر محسوس شرایط ثروتمندان بود. در حالی که این ویروس میلیون‌ها نفر را به کشتن داد و هزینه سنگینی بر اشخاص و مشاغل کوچک وارد آورد اما در بازار سرمایه‌گذاری نتیجه‌ای معکوس داشت که ثروتمندان را غنی‌تر کرد. با این نگاه فاصله‌ها را می‌توان بذر تحولات دانست.

بازگشت دوباره اقتصاد آزاد

کوری شاکه
مدیر میز مطالعات دفاعی مؤسسه امریکن انترپرایز
مهم‌ترین تغییرات در این دوران، اقتصادی خواهد بود. نابرابری درست مانند گسترش خدمات از راه دور نیز توسعه پیدا می‌کنند. همچنین زنجیره تأمین ملی می‌شود یا شرکت‌های پیشتاز دست‌کم سیاست‌های داخلی جدیدی را اتخاذ خواهند کرد. با کاهش سطح اقتصاد، تقاضا برای مواد اولیه خام پایین می‌آید. از طرفی کند شدن جهانی شدن، مزایای پروژه یک کمربند و یک جاده چین را نیز رو به افول می‌برد. در همین حال اقتصادهای بدیع با جذب فرصت‌ها و تغییر بازار کار دستاوردهای خوبی به دست می‌آورند و این تغییرات تبعات سنگینی بر امنیت جهانی دارد. هزینه این ویروس آنقدر وسیع بود که همکاری‌های بین‌المللی در حجمی وسیع بر شناسایی و مدیریت پاندمی‌های آتی متمرکز شده است. همچنین ذائقه بودجه‌ای دولت‌ها از صنایع دفاعی به بهداشت به‌عنوان یکی از بخش‌های مهم امنیت ملی تغییر کرده است. سازمان‌های امنیتی مانند ناتو بر اهداف اقتصادی تمرکز یافتند. قدرت طلبی متوقف شده و اقتصاد آزاد در حال بازگشت به صحنه و قدرت گرفتن است. در این شرایط چین به‌عنوان بزرگترین سرمایه‌گذار جهانی درصدد وصول بدهی‌های خود برآمده و این شرایط بزرگترین فرصت برای امریکا است تا برای ورود چین و هم پیمانانش به سیستم چندجانبه گرای غربی اقدام کند.

دوگانگی شخصیتی جهان

جی جان ایکنبری
استاد دانشگاه پرینستون
پاندمی کرونا، تأثیرات پابرجایی بر تصورات ما از جهان و چشم اندازمان از جهان قرن 21 خواهد داشت. این پاندمی باعث شد تا به وضوح تهدیدهای مشترکی را که وجود دارد، از خطرات به هم پیوستگی جهانی شدن تا هزینه‌های همکاری‌های نافرجام جهانی و شکنندگی نهادهای دموکراتیک را ببینیم و دریابیم. اکنون یک سال از زمانی که پاندمی آغاز شد می‌گذرد و به نظر می‌رسد جهان نه چندان بیش از همیشه خود را در خطر و تحت فشار مسائلی همچون هرج و مرج طلبی، ملی گرایی، جنگ و رقابت‌های امنیتی، ببیند. بشر اکنون تنها خود را در معرض مشکلات و مسائل ناشی از مدرنیته مثل آنچه که علم و فناوری‌های نوین و صنعتی شدن برای او به بار می‌آورند، مشاهده می‌کند. این پاندمی به ما یادآوری کرد که مدرنیته مثل ماجرای دکتر جکیل و آقای هاید است: دنیای مدرن ظرفیت‌های زیادی را برای پیشرفت‌های بزرگ بشر و دستیابی به رفاه فراهم می‌آورد اما در همان حال او را رویاروی مشکلات و تهدیدهای مدرنی مثل تغییرات آب و هوایی و گسترش سلاح‌های هسته‌ای قرار می‌دهد.
نام:
ایمیل:
* نظر: