اقدام تروریستی جمعه گذشته اهداف چندگانهای را نشان کرده است: نخست؛ محروم کردن کشور از وجود یکی از سرمایههای انسانی که حضورش بدخواهان کشور را میآزرد. دوم؛ ایجاد تردید عمومی به کیان و ساختار امنیتی کشور.
اقدام تروریستی جمعه گذشته
اهداف چندگانهای را نشان کرده است: نخست؛ محروم کردن کشور از وجود یکی از
سرمایههای انسانی که حضورش بدخواهان کشور را میآزرد. دوم؛ ایجاد تردید
عمومی به کیان و ساختار امنیتی کشور. سوم؛ تحریک احساسات و غلبه شور بر
تصمیمسازیهای آنی. چهارم؛ ایجاد دو قطبی و حاکم کردن حاشیه رقابتهای
جناحی بر متن واقعی آنچه منافع کشور را هدف گرفته است. پنجم؛ خرابکاری علیه
سیاستهای خارجی و دفاعی کشور برای ایجاد هرگونه احتمال بازسازی تعاملات
دیپلماتیک در آینده نزدیک. ششم؛ همسو سازی اجتنابناپذیر رویکرد دولت
آینده آمریکا با دولت کنونی این کشور در خدمت به منافع اسرائیل، عربستان،
امارات عربی متحده و بحرین.
اگرچه بر شمار اهداف بالا میتوان موارد
دیگر را نیز برشمرد اما آنچه حائز توجه هر ایرانی دلبسته به منافعملی است،
اینکه حوادثی مانند آنچه جمعه گذشته رخ داد و کشور را از وجود شهید «محسن
فخری زاده» محروم کرد باید به همبستگی عمومی و کنار گذاشتن اختلافات جناحی
در اینباره بینجامد. همانگونه که شهید فخریزاده در سالهای خدماتش به
کشور به هیچ جناح، گروه و دسته خاص مربوط نبود، حالا هم باید او را در
اندازه سرمایه ملی به شمار آورد که هدف کین دشمنان ایران قرار گرفت. این در
حالی است که اندک زمانی پس از این حادثه تروریستی، گویی فرصتی فراهم شده
تا رقابتهای جناحی بار دیگر بر منافع عمومی سایه اندازد و رفته رفته فرع
به جای اصل، موضوع مناقشه شود. شهادت فخریزاده باید به همبستگی سیاسی ـ
اجتماعی بینجامد و هرچه غیر از این، تنها دشمنان ایران را خشنود میکند.
اسرائیل
و همپیمانان منطقهای آن بیوقفه در حال تردید افکنی به کیان امنیتی کشور
نزد افکار عمومی هستند. آنان یک ایران بی در و پیکر را میپسندند که در آن
هرچه میخواهند بیابند. خوشبختانه هشیاری امنیتی هرگز چنین فرصتی را به
دشمنان ایران نداده است. با اینحال، برخی واکنشهای داخلی به حادثه
تروریستی جمعهگذشته در راستای اینهدف جلوه کرد. موفقیت تروریستها در به
شهادت رساندن فخریزاده، به معنای ضعف کشنده در ساختار امنیتی کشور نیست.
در جدالها و رقابتهای امنیتی میان همه کشورهای جهان، چنین رخدادهایی ممکن
است اما هرگز به معنای آن نیست که منتقدان داخلی فرصت را برای به چالش
گرفتن ساختار امنیتی غنیمت شمارند. افتادن در این چاله همانی است که دشمنان
در پی القای آن به افکار عمومی هستند.
پرهیز از واکنشهای آنی و
مطالعه بهترین پاسخ به اقدام تروریستی در این سطح که بیگمان با حمایت و
هدایت دولتهای بیگانه انجام شده، عقلانیتی است که خوشبختانه در نگاه کلان
نظام سیاسی برجسته نموده است. دشمنان ایران میخواهند با تحریک احساسات
جریحهدار شده، تصمیم سازان کشور را وادار به چالش در زمین و زمانی کنند که
از پیش برای آن آماده شده و اهداف راهبردی خود را در این وضع دنبال
میکنند. واکنشهای آنی را ممکن است در وضع شورانگیز توجیح کرد اما وقتی
پای منافع کلان به میان میآید، لازم است به تصمیم سازان فرصت داد که
بهترین پاسخ را بیابند.
این بزنگاه، جایی برای رقابتهای جناحی ندارد.
دشمنان در کمین نشستهاند تا همه روزنههایی که میتواند و یا ممکن است به
خنثی کردن بیش از سه سال اجرای «سیاست فشار حداکثری» بینجامد را مسدود
کنند. نباید به دشمنان چنین فرصتی داد. آنچه ایران امروز نیازمند آن است؛
ضمن داشتن تکثر در داخل، حفظ و نمایش وحدت در بیرون از مرزهای این کشور
است. وظیفه هر ایرانی مومن به ارزشها و کیان کشور است که این مفهوم را
طنین انداز کند که مقابل دشمنان ایران و در دفاع از منافع کشور هیچ اختلافی
میان ایرانیان نیست.