بالاخره مسئولان و ستاد ملي مقابله با کرونا پذيرفتند که چارهاي جز محدوديتهاي شديد و همهجانبه وجود ندارد و قرار است که از شنبه طي برنامهاي گسترده مقابلهاي موثرتر با اپيدمي موجود انجام شود.
بالاخره مسئولان و ستاد
ملي مقابله با کرونا پذيرفتند که چارهاي جز محدوديتهاي شديد و همهجانبه
وجود ندارد و قرار است که از شنبه طي برنامهاي گسترده مقابلهاي موثرتر با
اپيدمي موجود انجام شود. البته همين مقدار هم از هماکنون به نظر ميرسد
کافي نيست و بعيد به نظر ميرسد که همه اهداف موردنظر را تامين کند ولي
بههرحال بايد از آن استقبال کرد و هرکس به فراخور توان و نفوذي که دارد در
موفق شدن آن کوشش کند. اما در اين ميان يک نکته بسيار مهم و اساسي روشن شد
که پرداختن به آن ضروري به نظر ميرسد. مسلما مسئولان بلندپايه به اعمال
اين محدوديتها اعتقاد پيدا کردهاند و خطر روزافزون بروز يک فاجعه آنها را
به اين نقطه رسانده است، در اين صورت سوال بزرگ اين است که مگر اغلب
مطبوعات از چندين ماه پيش هشدارهاي لازم را ندادند و مگر با تمام توان
بلندگوي کارشناسان مربوطه نشدند که اوضاع وخيمتر خواهد شد و هرچه سريعتر
بايد به محدوديتها و تعطيليهاي گسترده رو آورد؟ پس چرا در ميان مسئولان
تصميمگير اين همه توصيه و انذار و تاکيد و حتي فرياد شنيده نشد و به آن
وقعي ننهادند؟ آيا ضروري آن نبود که کمي پيشدستانه به استقبال پاييز پرخطر
ميرفتيم و همين برنامه را قبل از رسيدن تلفات به عددهايي چون 400 و 500
پياده ميکرديم و اتفاقا هزينههاي اقتصادي کمتري ميپرداختيم؟ آيا در
تشخيص شدت يافتن موج همهگيري در پاييز و زمستان ترديدي وجود داشت و اجماع
کارشناسان متوجه آن نبود؟اتفاقا در اين ميان بجز يک روزنامه که پز
روشنفکريش اجازه نميدهد به مسائل پوپوليستي!!! مثل سلامت مردم!!! خيلي
توجه کند تقريبا همه روزنامهها با انواع گرايشهاي سياسي با بيشترين
تيترها و عکسها و يادداشتها و گزارشها به موضوع پرداختند و از مسئولان
مصرانه ميخواستند که با گستردگي، اراده و شدت بيشتري به مقابله با کرونا
بپردازند و تصميمهاي ضروري را هنگام رسيدن کارد به استخوان به تعويق
نيندازند.هرچه بوده گذشته است ولي اين نکته اساسي بيش از هر زمان ديگري
خودنمايي ميکند که مطبوعات و رسانهها خصوصا رسانههاي مستقل چشمان بيدار
جامعهاند و نهتنها مستحق نفي و نهي و اکراه و برخورد و بياعتنايي نيستند
که بايد قدرشان شناخته شود و اجازه داده شود که آزادانه کار خود را در همه
زمينهها انجام دهند و حداقل دلسوزيهايشان شنيده شود. معلوم نيست چه رازي
در کرسيهاي مسئوليت نهفته است که بسياري از انسانها هنگام جلوس بر آن
گوشهايشان سنگين ميشود و حتي از شنيدن سخنان اجماعي و بديهي که محل
مناقشات گروهي و جناحي نيست هم طفره ميروند !؟ اينجا جان انسانها به
ثانيههاي تصميم گره خورده است و گاهي ضروري بوده و هست که مسئولان شبانه
جلسه بگيرند و حتي مسائل را به فردا وانگذارند چه رسد که کشوري در انتظار
شنبهها بنشيند و دربرابر کشتاري که کرونا ميکند ازسرعت مقابله غفلت کند.
اگر حالا محترمين مسئول به نقطهنظرات کارشناسان و روزنامهها رسيدهاند
حداقل در مراحل بعدي گوشهايشان را تيز کنند و بپذيرند که ممکن است در گفته
و نوشتهاي منتقدان سخن حقي وجود داشته باشد. يکي از اين سخنان تمرکز
فوقالعاده و همهجانبه روي مقابله با اين اپيدمي است که هنوز هم به نظر
ميرسد آنچنان که بايد فراهم نشده است! آقاي وزير کشور به استانداران و
فرمانداران عتاب ميکند که چرا از انواع اهرمهاي برخورد که....
در
اختيارشان گذاشته شده است، استفاده نميکنند و تعللکنندگان در مبارزه با
کرونا را به مجازات نميرسانند!؟ ولي خودش پاسخ نميدهد که در تمام 9 ماه
نفسگير گذشته کدام فرماندار يا استاندار را بهخاطر تعلل در اين امر مهم
عزل يا حداقل توبيخ کرده است؟ مسلما استانها در مبارزه با همهگيري کنوني
برخوردي مشابه و مساوي نداشتهاند و حتما در ميان آنها قويتر و ضعيفتر،
با اراده و کماراده، فعال و غيرفعال وجود داشته است، کي و کجا وزير محترم
کشور استاندار يا فرمانداري را براي عدم ارائه کارنامه قابل قبول عزل يا
توبيخ کرده و اگر مواردي بوده است چرا آن را علني نکردهاند تا عبرت ديگران
شود و همه مسئولان کوچک و بزرگ بدانند که به موازات شوخي نداشتن کرونا
مسئولان کشوري هم در مبارزه با آن شوخي ندارند؟