پیش از انتخابات آمریکا برخی از رسانه های اصولگرا ترامپ را گزینه بهتری برای ریاست جمهوری آمریکا میدانستند هرچند که این موضوع را مستقیماً بیان نمیکردند اما در نوشته هایشان به صورت زیرپوستی این نگاه مشهود بود.
پیش از انتخابات آمریکا
برخی از رسانه های اصولگرا ترامپ را گزینه بهتری برای ریاست جمهوری آمریکا
میدانستند هرچند که این موضوع را مستقیماً بیان نمیکردند اما در نوشته
هایشان به صورت زیرپوستی این نگاه مشهود بود. در ادامه اما با انتخاب
بایدن، موضع این رسانهها با تغییر چند درجهای از اساس اهمیت انتخاب بین
دو گزینه را زیر سوال برد. این رسانه ها با بیان اتهام ذوق زدگی
اصلاحطلبان و اعتدالیون از انتخاب بایدن، ترامپ و بایدن را سروته یک کرباس
دانسته و اذعان کردند که انتخاب این دو تفاوت چندانی در اصل ماجرا
نمیکند.
در تحلیل این رویکرد باید گفت که انتخاب یک رئیس جمهور جدید در
سیاستگذاریهای کلان ایالات متحده تغییرات چندانی ایجاد نمی کند چرا که
از اساس تحول انقلابی در نظام سیاسی آمریکا رخ نداده است همان طور که با
تغییر یک رئیس جمهوری در ایران سیاستهای کلان نظام نیز تغییر نمیکند. اما
سوال اینجاست که آیا بین دولت ها و رویکرد روسای جمهوری در ایران تفاوتی
نیست و نبوده که در کشورهای دیگر هم نباشد؟ قطعاً این گزاره که بین بایدن و
ترامپ هیچ گونه تفاوتی وجود ندارد به معنای زیر سوال رفتن موضوع انتخاب در
همه کشورهاست. این همان نگاهی است که طبیعتاً برخی جریانهای برانداز نیز
به آن می پردازند و اساساً انتخابات را امری بیمعنا میدانند.
شاید
اما این گزاره از منظر اصولگرایان معنای دیگری نیز داشته باشد. این طیف
اساساً با این رویکرد که ارتباط با دنیا یک ضرورت نیست و همه مشکلات را
میتوان در داخل حل کرد حتماً تغییرات جهان را نیز با دید سر و ته یک کرباس
نگاه میکند. به بیان دیگر چه بایدن چه ترامپ باشد، تحریمها کاغذ
پارههایی بیش نیستند و لازم نیست درصورت حفظ احترام و عزتمندی هم
مذاکرهای صورت گیرد. همین نگاه سبب شده تا تصمیم هایی مانند عدم تصویب
لوایح مربوط به fatf گرفته شود و حتی صدای شرکای سیاسی و اقتصادی مانند
روسیه و چین را هم برای مبادلات مالی در بیاورد.
ناگفته پیداست که غلبه
این نوع نگاه طی دهههای اخیر تبعاتی برای اقتصاد و معیشت کشور داشته است
که البته در بیشتر مواقع این وضعیت به عوامل حاشیه ای فرافکنی شده است.
از
نگاه کارشناسانه شاید کمتر اقتصاددانی را بتوان یافت که قائل به توسعه
اقتصادی بدون ارتباط با جهان باشد. بیشک اقتصاد ایران از درون دچار
خسرانهای بسیاری در ساختارهای خود است که در مجالی جداگانه باید عوامل آن
را که اتفاقا مهمترین اش عدم شفافیت است؛ را واکاوی کرد. اما بیتردید سر و
ته دنیا و تغییرات آن نمیتواند یک کرباس باشد و قرار هم نیست از آمدن کسی
ذوق زده شد. بلکه باید دانست که تغییرات در کشورهای مهم دنیا به لحاظ
اثرگذاری اقتصادی و .... باید به دقت رصد شده و متناسب با آن سیاست گذاری
ها را مبتنی بر عقلانیت سیاسی و دیپلماتیک ریل گذاری کرد.
دشمنی آمریکا
با مبانی اعتقادی کشور ما بر کسی پوشیده نیست و به حتماً این عداوت ریشه
دار است اما سیاستورزی درست با این دشمن بزرگ میتواند گزندها را تا حد
زیادی کاهش دهد و برعکس آن هرگونه خطای راهبردی خواسته یا ناخواسته
میتواند این دشمنی را با اجماع جهانی همراه کند. موضوعی که ترامپ به شدت
از آن آسیب دید عدم اجماع بسیاری از کشورها با گردن کشی های او بود.
امتیازی که شاید رئیس جمهوری جدید درصورت تقابل بیشتر بتواند از آن بهره
ببرد.