انتخابات ايالاتمتحده آمريکا با توجه به سيگنالهاي موجود نشاندهنده نوعي از گذار تاريخي است. اگرچه راستيآزمايي اين نگرش در گرو بررسي سناريوهاي مختلفي است. در مرحله نخست بايد بپذيريم که نظرسنجيها نشاندهنده علاقه مردم به يک شخصيت در رقابتهاي کمپينهاي حزب دموکرات و جمهوريخواه در آمريکا محسوب ميشود
انتخابات ايالاتمتحده
آمريکا با توجه به سيگنالهاي موجود نشاندهنده نوعي از گذار تاريخي است.
اگرچه راستيآزمايي اين نگرش در گرو بررسي سناريوهاي مختلفي است. در مرحله
نخست بايد بپذيريم که نظرسنجيها نشاندهنده علاقه مردم به يک شخصيت در
رقابتهاي کمپينهاي حزب دموکرات و جمهوريخواه در آمريکا محسوب ميشود و
اين نظرسنجيها از قواعد علمي پيروي ميکند. ولي به هر تقدير در مکانيسم
رايدهي در آمريکا نيز جايگاه آنها تعريف شده است. چرا که بسياري از روساي
جمهوري که کمپينهاي انتخاباتي خود محبوب هستند در هفتههاي آخر با
وضعيتهاي متفاوت مسير مختلفي را ميپيمايند و اين فاصلهها کم يا زياد
ميشود و اکنون نيز اين فاصلهها وجود دارد. اين معنا زماني بيشتر مورد
توجه است که قانون انتخابات در آمريکا متکي بر کارتهاي الکترال است که
اکثريت و اقليت را در کنار هم بر مبناي اکثريت نسبي و استيلاي اين اکثريت
قرار ميدهد. اگر در چارچوب قوانين انتخاباتي آمريکا يک کانديدا در
ايالتهايي که داراي جمعيت فراوانتر و بالتبع داراي کارتهاي الکترال
بيشتر است بتواند اکثريت نسبي يعني 50 بهعلاوه يک را بهدست بياورد تمام
کارتهاي الکترال موجود در آن ايالت به آن کانديدا واگذار ميشود تا
رئيسجمهور آمريکا در پرتو کارتهاي الکترال بيشتر به قدرت برسد و
رئيسجمهور دولت فدرال در جايگاه رهبري 50 ايالت بتواند در چارچوب قانون
اساسي در وضعيت داخلي و بينالمللي در اين گستره وسيع تعاملات قدرت عمل
کند. لذا نميتوان نظرسنجيها را ناديده گرفت. اما همين نظرسنجيها در
زمانهايي موجب شده که با وجود راي بيشتر کانديداي يک حزب موجباتي ايجاد
شود تا در پرتو آن يک فرد ديگر که داراي کارتهاي الکترال بيشتر ولي راي
کمتر است، پيروز شود که در سال 2016 نمونه آن را ديديم. ولي انتخابات به
نوعي برخورد و رودررويي منجر نشد و در نهايت ترامپ بهسرعت توانست موفق
شود. اما در تاريخهايي مانند 1867 و 1824 اگر اشتباه نکنم اين رقابتها
موجب رودررويي و عدم پذيرش رقبا از سوي يکديگر شد و مسير جريان به مراجع
ذيربط از کنگره آمريکا، ديوانعالي و مجالس ايالتي منتهي شد. آنچه هماکنون
ديده ميشود آن است که اين مسير اکنون نيز حداقل خود را نمايش ميدهد و
اين احتمال بالا وجود دارد که کانديداها در صورت پيروزي طرفهاي ديگر آن را
پذيرا نباشند و تا 20 ژانويه حداقل به طول بينجامد و انتخاباتي طولاني را
در آمريکا به همراه داشته باشد. مزيد بر آن در 20 ژانويه بعد هم با توجه به
وضعيت آمريکا از منظر دموکراتيک و پوستاندازيهايي که از وجوه گوناگون
نيروهاي پيشران بر اين قضايا وجود دارد موجبات تظاهرات گسترده ديگري را نيز
در آمريکا و ايالتهاي مختلف شاهد باشيم که در چارچوب همان اصطکاک ايجاد
شود. لذا به نظر ميرسد انتخابات رياستجمهوري اين دوره يک انتخابات قابل
تعمق و تاملي خواهد بود و سناريوهاي مختلفي هم در ارتباط با آن مطرح است.
سناريوي تعويق که اساسا سناريوي دور از دسترس است و نميتواند انتخابات به
تعويق بيفتد باوجود اينکه تلاشهايي در اين زمينه از سوي کمپين ترامپ به
طور محسوس يا نامحسوس شکل گرفته است. از طرف ديگر سناريوي تعليق وجود دارد
که اکنون با توجه به اين معنا تا 20 ژانويه به نظر ميرسد اين سناريو نسبت
به سناريو تعويق شدنيتر و محتملتر باشد. سناريوي ديگر سناريوي تحويل است
که آن هم نسبت به سناريوي تعويق دور از دسترس مينمايد.