يک اصل اساسي در برنامهريزي اين باشد که رئيسجمهور آمريکا هر که بود، بتوانيم کار خودمان را دنبال کنيم. يعني هر دو سناريو را در نظر بگيريم؛ هم اينکه اگر ترامپ انتخاب شود، ايران چه اقداماتي بايد انجام دهد و هم اينکه اگر جو بايدن انتخاب شود، چه اقداماتي.
يک اصل اساسي در
برنامهريزي اين باشد که رئيسجمهور آمريکا هر که بود، بتوانيم کار خودمان
را دنبال کنيم. يعني هر دو سناريو را در نظر بگيريم؛ هم اينکه اگر ترامپ
انتخاب شود، ايران چه اقداماتي بايد انجام دهد و هم اينکه اگر جو بايدن
انتخاب شود، چه اقداماتي. به نظر ميرسد نشستن به اميد اينکه ترامپ شکست
بخورد و بايدن پيروز شود، فرجي حاصل شود، شدني و پذيرفتني نيست. ما
بهعنوان يک کشور بايد برنامهريزي کنيم، سناريوهاي مختلف را درنظر داشته
باشيم و متناسب با آن بدانيم دقيقا چه اقدامي را چه زماني اجرا ميکنيم.
اما در مورد انتخابات آمريکا، واقعيت اين است که هيچکس نميتواند بهطور
دقيق پيشبيني کند که چه اتفاقي تا دو ماه مانده به موعد انتخابات ميافتد
ولي انتشار کتاب باب وودوارد بهمنزله يک تير خلاص براي ترامپ بود. او يکي
از خبرنگاراني است که در ماجراي واترگيت زد و بند جمهوريخواهان را افشا کرد
و منجر به استعفاي نيکسون، رئيسجمهور وقت آمريکا شد. اطلاعات مندرج در
کتاب وي ضربه حيثيتي بزرگي به ترامپ محسوب ميشود چون قبلا بحثهايي مطرح
ميشد که مربوط به کشورهاي ديگر بود ولي اينبار با پرداختن به اين موضوع
که ترامپ مساله کرونا را سردستي گرفته و موضوع را مخصوصا اعلام نميکرده،
توجه همگان را معطوف به استفاده ابزاري ترامپ از جان مردم کرده که حداقل
غيرمستقيم، ترامپ را مسئول قربانيان کرونا در آمريکا ميداند و تاثير
تعيينکنندهاي بر افکار عمومي دارد. ولي اين امر به اين معنا نيست که شکست
ترامپ را قطعي بدانيم. جو بايدن چيزي براي عرضه کردن ندارد و اميدوار است
از ضعفهاي ترامپ براي پيروزي استفاده کند. به همين دليل نميتوان روي
اينگونه آبروريزيها حساب کرد که موجب شکست در انتخابات شود. آبروريزيهاي
قبلي مربوط به مسائل اخلاقي و سوءمديريت بود ولي اينبار به بازيکردن با
جان مردم آمريکا مربوط ميشود. به نظر ميرسد با اينکه فعلا بايدن جلوتر
است، اما نميتوان گفت تا آبانماه حتما پيروز انتخابات است چون هر لحظه
ممکن است اتفاقي بيفتد که کار برعکس شود، بهخصوص که سيستم آمريکا، کارت
الکترال است که تعيينکننده است نه تعداد آرا و هيلاري کلينتون بهرغم
سهميليون راي بيشتر از ترامپ، از راه يافتن به کاخ سفيد بازماند. «براي
ايران مهم نيست، چه کسي در کاخ سفيد باشد»، مبتني بر سياست اعلاني کشورها
از سوي وزارت خارجه براساس اصول روابط بينالملل و فن ديپلماتيک بهدرستي
بيان شده و نميتوان گفت بهتر است جمهوريخواهان پيروز انتخابات آمريکا شوند
يا دموکراتها چون ممکن است نتيجه طوري رقم بخورد که پيشبيني درست از آب
درنيايد ضمن اينکه وابستگي يک کشور به نتيجه انتخابات کشور ديگر تداعي
ميگردد. واقعيت اين است که اقتصاد ما به مساله تحريمها گره خورده ولي
بهتر است براي پيروزي هر يک از آنها برنامهريزي داشته باشيم که بدانيم چه
اقداماتي بايد انجام دهيم. جو بايدن بهدرستي به انزواي آمريکا در جهان به
جاي ايران اشاره کرد و عملا در بين متحدان خودش هم منزوي شده و با اينکه از
برگرداندن تحريمها در 31 شهريور خبر ميدهد اما در صورت عدم همراهي
کشورها قابل اجرا نيست. آمريکا بهدنبال کسب مشروعيت حقوقي و همراهي شوراي
امنيت است. آمريکايي که بتواند دنيا را با خودش همراه کند، يکجور با ما
برخورد ميکند و آمريکايي که نتواند دنيا را با خودش همراه کند و يکتنه
برخورد کند، يکجور ديگر پس آنچه متوجه ما خواهد شد، متفاوت است. آمريکا در
پي عدم کسب همراهي شوراي امنيت تنها ميتواند بخش اقتصادي قطعنامههاي
تحريمي را اجرا کند و اگر بخواهد بخش نظامي را اجرا کند، عملا منجر به
رويارويي نظامي خواهد شد که در دوران کرونا و انتخابات آمادگي آن را ندارد.