شوش و مولوی میدانگاه سان مسئولان شدهاست؛ گویی هر چه جرم است فقط در این دو محله اتفاق میافتد! دزدی ضبط ماشین جرم غیرمشهود برخی از ساکنان شوش است و تجاهر به اعتیاد جرم مشهودشان. اما همه اینها سرجمع به گرد یکی از جرائم بالاشهر هم نمیرسد، چون در آنجا فقط یک جرم تخلف ساختمانی چند ده میلیارد آورده مالی برای «مجرم یقه سفید» دارد
سرویس جامعه جوان
آنلاین: شوش و مولوی میدانگاه سان مسئولان شدهاست؛ گویی هر چه جرم است
فقط در این دو محله اتفاق میافتد! دزدی ضبط ماشین جرم غیرمشهود برخی از
ساکنان شوش است و تجاهر به اعتیاد جرم مشهودشان. اما همه اینها سرجمع به
گرد یکی از جرائم بالاشهر هم نمیرسد، چون در آنجا فقط یک جرم تخلف
ساختمانی چند ده میلیارد آورده مالی برای «مجرم یقه سفید» دارد و یک جرم
دیگرش هم مثل قاچاق کالا و ارز، دادگاههای ویژه مبارزه با مفاسد اقتصادی
را تشکیل داده است. با همه اینها خبری از بازدید میدانی دادستان و رئیس
پلیس پایتخت از مناطق جرمخیز بالاشهر نیست و باز هم این شوش و مولوی و
هرندی است که همیشه و فقط جرم و مجرم دارند! درست است که هم باید به جرم
معتاد متجاهر رسیدگی کرد و هم باید با دزد ضبط ماشین برخورد کرد، اما واضح
است که نباید از سرمنشأ اصلی جرائم و از مجرمان بزرگ غافل شد؛ اصلیها که
با دامنزدن به فاصله طبقاتی و فقر از طریق سرمایه اندوزیهای بیانتها،
عامل اصلی آسیبهای اجتماعی هستند، نه در شوش و هرندی، که در نیاوران و
زعفرانیه و آجودانیهاند.
قاچاقچی مواد مخدر، اخلالگر اقتصادی،
بسازبفروش رشوهپرداز، سلطان سکه و ارز، دلالان بزرگ خودرو و محتکران
کالاهای اساسی با ارز دولتی هیچکدام در شوش و مولوی نیستند، اما شوش و
مولوی هرچند یک بار محل بازدید مسئولان امنیتی و انتظامی و قضایی میشود.
این نکته بر هیچ کس از جمله بر مسئولان پوشیده نیست که «جرائم یقه سفیدان»
وضعیت اقتصادی ما را به هم ریخته است، نه معتادان متجاهر. اصلاً اگر
قاچاقچی مواد و اخلالگر اقتصادی و اختلاسگر دولتی نباشند، چه بسا معتاد
متجاهری هم نباشد؛ ولی با این همه باز هم اسم شوش و مولوی بد دررفته و اسم
نیاوران و زعفرانیه و آجودانیه مصادف با پاکی و بیجرمی شده است!
دادگاههای مفاسد اقتصادی برای شوش نیست!
برپایی
دادگاههای ویژه مبارزه با مفاسد اقتصادی گواه این ادعا است که مجرمان
کلهگنده ساکن شوش و مولوی نیستند. گزاف نیست اگر بگوییم جرائم پایین شهر،
معلول بیواسطه یا باواسطه اقدامات مجرمانه بالاشهر است. ولی مسئولان ما به
جای برخورد با سرمنشأ و علت، با تهمنشأ و معلول برخورد میکنند. این مدل
مبارزه با جرائم و مجرمان یک مفسده بزرگ دیگر هم دارد: حالا دیگر هر کسی
اسم شوش و مولوی و هرندی را میشنود، ناخودآگاه و در اثر همین عملکرد
مسئولان جرم و مجرم و معتاد و اعتیاد به ذهنش متبادر میشود.
این
اتفاق ناخوشایند در حالی است که هر جرم سبک پایین شهر، یک جرم متناظر بسیار
بزرگ در بالاشهر دارد: معتاد پایین شهر با قاچاقچی و توزیعکننده مواد
مخدر بالاشهر، تجاهر شخصی به اعتیاد پایین شهر با پارتیهای تیمی شبانه در
بالاشهر، ضبط دزدی پایین شهر با سلاطین سکه و ارز و محتکران بالاشهر،
پرخاشگری و ضرب و جرح در پایین شهر با آسودهخاطری ظاهری ناشی از ثروتهای
بادآورده و از رشا و ارتشا در بالاشهر؛ همه اینها بیانگر این نکته واضح
است که لااقل به ازای هر دو بازدید میدانی مسئولان از شوش و مولوی باید یک
بازدید میدانی هم از نیاوران و زعفرانیه به عمل آورد.
کسی این ادعای
غیرمنطقی را ندارد که با جرائم مشهود و غیرمشهود پایین شهر نباید برخورد
کرد، اما این هم واضح است که رنج اساسی و علت اصلی را نه در این مناطق که
در جاهای دیگری باید جست. آمار دادسراها و دادگاههای این مناطق هم مؤید
این ادعا است: عناوین مجرمانه و مبالغ پروندهها در دادسرای ناحیه یک قابل
قیاس با عناوین مجرمانه و مبالغ پروندهها در دادسرای ناحیه ۱۶ نیست؛ این
را حتماً مسئولان قضایی بهتر از هر کس دیگری میدانند.
زور مسئولان نرسد، زور چه کسی میرسد؟!
روز
گذشته دادستان تهران به همراه رئیس پلیس پایتخت به شوش رفتهاند. علی
القاصی مهر، دادستان تهران در این بازدید گفته است: «تاکنون ۱۰ هزار و ۱۴۰
معتاد جمعآوری شده و در مراکز بازپروری نگهداری میشوند؛ نباید شرایط به
گونهای باشد که این افراد مجدداً به چرخه ارتکاب جرم بازگردند، دولت به
مفهوم عام وظیفه نگهداری آنها را دارد، مراکز بازپروری کافی نیست، باید
برای افزایش مراکز بازپروری اقدام و اقدامات پیشگیرانه انجام شود.»
دادستان
تهران ادامه داد: «۱۳۰ باب منزل که دارای ۸۳۰ آلونک و محل تجمع معتادان
بوده، باید تعیین تکلیف شود. بسیاری از این منازل ایمنی ندارند، باید در
راستای قانون شهرداریها تکلیف آنها مشخص شود، این منازل با یک زلزله چند
ریشتری فرومیریزد که شهرداری در اینباره وظیفه دارد و باید برای تخریب
آنها اقدام شود. منزلی که پاتوق قاچاقچی مواد مخدر یا توزیع آن شده چه
دلیلی برای باز بودن آن است، تمام این منازل باید پلمب شود.»
حسین
رحیمی، رئیس پلیس پایتخت هم گفته است: «آب و برق ۱۳۰ واحد قرمز را قطع
کردهایم و هیچ فردی هم مراجعه نکرده است که ادعای مالکیت کند! ولی
میبینیم که آب و برق این واحدها وصل شده است! چه کسی این کار را انجام
داده است؟!»
این اظهارات نشان میدهد بین دستگاههای متولی یک هماهنگی
ساده در حد پلمب ۱۳۰ منزل هم وجود ندارد! یا اینکه یکی از دستگاهها کار
خودش را میکند و آن دستگاه دیگر هم کار خودش را میکند و با هم از پس بستن
۱۳۰ محل جرم هم برنمیآیند! در چنین شرایطی صحبت از برخورد با جرائم و
جمعآوری معتادان متجاهر در حد شوخی باقی میماند. بماند که پرداختن مدام
به این قبیل موارد و سرگرم شدن به اینها و فروکاهش مبارزه با جرم و مجرم
به چرخیدن در شوش و هرندی، نه علاج درد است و نه دوای پیشگیری از جرم.