موضوع تنگ کردن دایره خودیها از سالها قبل تذکر داده شده است اما ظاهرا جریانهای قدرت طلب این موضوع را بیاهمیت دانستهاند و سعی کردند با ادامه این رویه تعداد بیشتری را از عرصه سیاسی کنار بزنند تا جایی که به جریانهای سیاسی گوشزد شد که جذب حداکثری و دفع حداقلی را مبنا قرار دهند با این حال آنطور که باید و شاید شاهد اجرای این توصیه نیستم.
موضوع تنگ کردن دایره
خودیها از سالها قبل تذکر داده شده است اما ظاهرا جریانهای قدرت طلب این
موضوع را بیاهمیت دانستهاند و سعی کردند با ادامه این رویه تعداد بیشتری
را از عرصه سیاسی کنار بزنند تا جایی که به جریانهای سیاسی گوشزد شد که
جذب حداکثری و دفع حداقلی را مبنا قرار دهند با این حال آنطور که باید و
شاید شاهد اجرای این توصیه نیستم. به عنوان نمونه وقتی در انتخابات که همه
جریانهای درون نظام باید بتوانند با یکدیگر رقابت کنند مشاهده میشود یک
جریان تقریبا به طور کامل کنار گذاشته میشود و فرصت رقابت به آنها داده
نمیشود و این حاکی از تاکید بیشتر بر
تنگ کردن دایره خودیها است. این موضوع امروز
دیگر
به دو جریان سیاسی محدود نیست در واقع اصولگرایان با کنار زدن اصلاحطلبان
حالا رقابت درون جریانی را شکل دادهاند و در میان خود به حذف یکدیگر
میپردازند و به قول خوشان میگویند چه افرادی از قطار انقلاب پیاده شده
اند. امروز نیز مجلس یازدهم مصداق چنین وضعیتی است که عنوان مجلس انقلابی
را برای خود برگزیده است و برخی از نمایندگان این مجلس تلاش میکنند اعلام
کنند مجلسهای قبلی انقلابی نبوده اند. در واقع برخی تلاش میکنند انقلاب
را در قبضه خود بگیرند و قدرت و ثروت متصور را برای جریان خود درنظر
گیرند.این نگاه متکی بر انحصار گرایی است تا جایی که شاهد هستیم برخی
مدعیاند در طول انقلاب همواره اختیار دولت یا مجلس در دست غیرانقلابیها
بوده که این نیز گزاره مضحکی است که چطور بیان میکنند نهاد اجرایی 40 سال
بعد از انقلاب همواره در اختیار غیرانقلابیها بوده است! در واقع یک جریان
تاز به دوران رسیده در سالهای اخیر رشد کرده و دست به تسویههای سیاسی زده
و نه تنها اصلاحطلبان را زمین گیر کردهاند که به شخصیتهای خودی مانند
ناطق نوری و لاریجانی نیز رحم نکردند و به عبارتی افراد معتدل را
غیرانقلابی تلقی کنند و دنبال این هستند که از منظر تقسیم افراد به انقلابی
و غیر انقلابی از این نمد برای خود کلاهی ببافند. این رویه به مصلحت کشور و
نظام جمهوری اسلامی نیست که شاهد کاهش مشارکت در انتخابات باشیم. در همین
راستا به نظر میرسد برخی انحصارطلبان برای غیرخودیها هیچ حق و حقوقی قائل
نیستند در حدی که گویی دیگران ایرانی نیستند و حتی حق حیات آنها را هم به
رسمیت نمیشناسند. این نگاه درحالی است که اصولا این گروههای تندرو در
میان مردم کمترین پایگاه اجتماعی درحالی که خودشان پایگاه اجتماعی را در
اختیار دارند اما همواره خود را به نمایندگی از تمام مردم معرفی میکنند.
اظهارات اخیر رئیس اسبق سازمان صداوسیما درباره اینکه تنگ کرده دایره
خودیها تمامی ندارد فارغ از اینکه با چه انگیزههایی گفته شده اما نشان از
یک واقعیت دارد که حتی اصولگرایان نیز نسبت به این رویه احساس خطر
میکنند.