یکسانسازی یا تکثرپذیری ملی عیسی منصوری برخی دانشمندان مخالف توسعه با الگوی غربی، آن را مبتنی بر ایده وجود راهکارهای جهانشمول و قیمومیت میدانند که سعی میکند یک الگوی اعتقادی و زندگی را در جهان حاکم کند.
یکسانسازی یا تکثرپذیری ملی
عیسی منصوری
برخی دانشمندان مخالف توسعه با الگوی غربی، آن را مبتنی بر ایده وجود
راهکارهای جهانشمول و قیمومیت میدانند که سعی میکند یک الگوی اعتقادی و
زندگی را در جهان حاکم کند. آنها تنوع و تکثر مختصات فرهنگی و اجتماعی
کشورها را دلیل مؤثرنبودن نسخههای جهانشمول میدانند.یکی از ویژگیهای
اعلامی و رفتاری ایران، مخالفت با نسخههای یکسان برآمده از نظام حکمرانی
بینالمللی/جهانی متأثر از هژمونی غربی است. نپذیرفتن نسخه ۲۰۳۰ در حوزه
آموزش و اعلام وجود اختلافنظر با حقوق بشر تعریفشده در مستندات
بینالمللی از مصادیق آشنای این ویژگی هستند. از سوی دیگر، در نظام حکمرانی
داخلی، تقریبا اثری از اکراه در بهکارگیری «یک نسخه برای همه» دیده
نمیشود و به صورت اعلامنشده به متحدالشکلکردن نیز پرداخته میشود.چه در
حوزههای اقتصادی و اجتماعی و چه در حوزه فرهنگی، نسخههای نوشتهشده برای
مصادیق اقتصادی، مناطق، جنسیت، گروههای مذهبی و مانند آنها همسان هستند.
ابزارهای سازمانهای سیاستگذار برای توسعه سیستانوبلوچستان و گیلان تفاوت
درخور توجهی با هم ندارند؛ حتی اگر تجربه چند دهه اخیر اثبات کرده باشد که
این نسخهها برای سیستانوبلوچستان مؤثر نیستند. بخش شایان توجهی از
فعالیتهای اقتصادی زنان (مانند زنان خانهداری که همزمان مزرعه را
مدیریت میکنند) که بر اساس هنجارهای سنتی مناطق پذیرفته هستند، به رسمیت
شناخته نشدهاند؛ بنابراین نرخ مشارکت زنان در کشور (به صورت غیرواقعی) در
گزارشهای آماری پایین ارزیابی میشود. عکس آن هم وجود دارد؛ زنان در نسخه
فراگیر و یکسان انتخابات صاحب رأی هستند، اما مطابقتنداشتن نظام آموزشی و
اقتصادی با سنتهای موجود، گاهی سبب کنارماندن آنها از آموزش و فعالیت
اقتصادی میشود.در قلعهگنج برای ارتقای زندگی، الگوی زندگی کپرنشینی را از
بین برده و مردم را وارد خانههایی با سازه سیمان و بلوک کردهایم که
اساسا الگوی زندگی متفاوت از تاریخ گذشته منطقه را القا کرده است. حاصل
آن، مهاجرت درخور توجه روستا به شهر بود. در شمال کشور (بهویژه در
مازندران) صدها روستا کاملا از بین رفته و جای خود را به سبک زندگی تهرانی
ازجمله ساخت ویلا و شهرک دادهاند. قوانین و مقررات موجود، نهتنها خنثی
بلکه مقوم این جریان هستند. نتیجه آنکه مهاجرت دانشآموختگان بهطور درخور
اعتنایی افزایش یافته است. بررسی مصادیق معتنابه فرهنگی و مذهبی را به
فرصتی دیگر وامیگذاریم.یکی از نکات واردشده از سوی صاحبنظران، این است که
برعکس غرب، در جهان غیرغربی عموما دولت نقشی حیاتی ایفا میکند؛ دولت در
این کشورها مهمترین منبع سرمایهگذاری اجتماعی-اقتصادی و همینطور مداخله
برای رفع نابرابری و حمایت از آسیبپذیران و اقلیتهاست. در ایران، به نظر
میرسد تا آنجا که به حق حاکمیت و حفاظت از قلمرو ملی مربوط است، نظام
حکمرانی نسبت به آن پاسخگو و مسئولیتپذیر است مانند انتخابات و امنیت؛
اما در حیطه مشارکت تکثرپذیر اقتصادی، منطقهای، خانواری و فردی یا قواعد
ضعیفی وجود دارد، یا قواعدی تعریف نشده، یا قواعد موجود در آن مصادیق
بیطرف است.شرایط کشور بهگونهای است که تمایل به تمرکزگرایی و همسانسازی
روز به روز بیشتر میشود. در حوزه اقتصادی میدانیم که بر اساس تجربه
سایر کشورها (مثل نیوزیلند دوره 1950-۱۹80) نسخههای تکراری یکسان مانند
یارانه، کنترل قیمت، کنترل واردات و اعمال تعرفههای محدودکننده در
بلندمدت، بهرهوری و تخصیص بهینه منابع را بهطور درخور توجهی کاهش
میدهد. در حوزه اجتماعی، بنا بر تجربه جهانی، همسانسازی سبب بروز و تشدید
نابرابریها، حاشیهنشینی، افزایش جمعیت گروههای آسیبپذیر و در درازمدت
تکانهها و واکنشهای جدی در جامعه میشود. بسیاری از مصادیق گزارشهای یک
شبکه تلویزیونی فارسیزبان معاند، همان مواردی است که از عینک تکنسخهای
ملی دیده نشده یا به آن دامن زده میشود.
بهاینترتیب، همان نقدی
که کشور بهدرستی بر نظام حکمرانی جهانی وارد میکند، به روش حکمرانی داخلی
نیز وارد است. رویکرد «همه جا باید شبیه غرب شوند تا توسعه یابند»،
بهگونهای دیگر در داخل کشور نیز در حال اتفاقافتادن است و بر اثر آن
فرهنگ و تولید بومی مناطق در حال «تهرانیزه»شدن است. نسخههای همسان ملی و
تمرکزگرایی در شرایط تحریم و کرونا شاید ظاهرا مُسکن باشند، اما بسیار
مخرب هستند. اولین گام، پذیرش ضرورت عدول از رویکرد سیاستگذاری
تکنسخهای و همسانساز است. در سالهای اخیر بارها الگوهای تکثرپذیر
پیشنهاد شدند، اما به نظر میرسد ابتدا باید عینک سیاستگذاری تغییر کند؛
راهکارهای آشنایی وجود دارند.