بورس تهران این روزها قرمزپوش شده است. حالا بعد از رشدهای پیدرپی و بازدهیهای چند صد درصدی از سال گذشته تا امروز، چند روز پیاپی شاخص افت محسوسی داشته است. فارغ از اینکه بالا و پایین شدن شاخص در بازار سرمایه به نوعی ذات این بازار در همه جای دنیا به حساب میآید
ژوبین صفاری
بورس تهران این روزها
قرمزپوش شده است. حالا بعد از رشدهای پیدرپی و بازدهیهای چند صد درصدی
از سال گذشته تا امروز، چند روز پیاپی شاخص افت محسوسی داشته است. فارغ از
اینکه بالا و پایین شدن شاخص در بازار سرمایه به نوعی ذات این بازار در همه
جای دنیا به حساب میآید اما باید بپذیریم که نه رشد شارپی این بازار
طبیعی و متناسب با شرایط اقتصادی بوده است و نه امروز ریزش یکباره طبیعی به
نظر می رسد. بازار سرمایه به عنوان آئینه و نماد اقتصاد هر کشوری نمایشگر
شرایط اقتصادی آن کشور در بازدهی تولید و خدمات است اما بورس ایران به
واسطه تورم و رشد نقدینگی و البته حمایتهای دولتی توانست رکوردهای عجیبی
خلق کند. در کوران بحران کرونا که بورسهای بینالمللی تا 40 درصد افت را
تجربه کردند بورس ایران رشد میکرد و این خود نشانگر غیر طبیعی بودن این
روند بود. با این همه اما نکته مثبت در اقبال عمومی به بازار سرمایه تغییر
فرهنگ مالی مردم است که البته سیاستگذاران باید از آن استفاده می کردند.
درواقع بورس محور شدن اقتصاد می تواند در وجه کلان به نفع اقتصاد تمام شود
اما این درصورتی است که نقدینگی موجود در بازار سرمایه صرف توسعه شرکتها
میشد. رویکرد بازار سرمایه اما طی این چند سال به این سمت حرکت نکرد
درواقع به زعم برخی کارشناسان بورس محلی برای بازی با پول بود تا سهام برخی
از شرکتها بیشتر از ارزش ذاتی شان رشد کند. هشداری که در خصوص لزوم عمق
بخشی به بازار سرمایه داده شد اگرچه تا حدودی با توسعه عرضه اولیه شرکت های
جدید به بورس پیگیری شد اما به طور قطع کافی نبود. تردیدی نیست که تامین
مالی در زنجیره تولید کشور تنها یک رکن از تکمیل آن را دربرمیگیرد. تولید
برای توسعه نیازمند صادرات و واردات پویا در کشور است که این مهم در سایه
تحریم دشوار به نظر می رسد. درنهایت اما باید پذیرفت که بازار سرمایه
میتواند فرصت خوبی برای تغییر مشی و فرهنگ اقتصادی کشور شود اما این اتفاق
باید همراه با آموزش درست سرمایه گذاران برای جلوگیری از فروپاشی سرمایه و
آسیب نزدن به بازار است. موضوعی که به هیچ وجه در تمرکز دولت به بازار
سرمایه لحاظ نشد. از سوی دیگر اعوجاج در تصمیم گیریها و آزمون و خطاها در
بازار سرمایه، میتواند اعتماد سرمایه گذاران را به این بازار کاهش دهد. به
نظر میرسد دولت همانطور که بازار سرمایه را فرصت مناسبی برای تامین مالی
خود با فروش سهام شرکتهای زیر مجموعه میداند، بهتر است با نگاه کلان و
بلندمدتتر و با آموزش مردم سعی در مسیرسازی جدید، جهت سرمایه گذاری در
بورس به جای سایر بازارهای مالی داشته باشد. توجه مردم به این بازار هرچند
با تصور غلط وارد شده باشند یک فرصت مهم است که می تواند با بی توجهی به یک
فرصت سوزی بلند مدت تبدیل شود و در آن سو با فرهنگسازی و البته عمق بخشی
به آن مسیر جدیدی را پیش روی اقتصاد بگشاید. هر چند باید توجه داشت که
مشکلات اقتصادی فراتر از آن است که تنها با حرکت نقدینگی به بورس حل شود
اما بیتردید قدم مهمی برای اصلاح در کنار سایر معضلات خواهد بود.