اقتصاد کشور ما، اقتصاد همراه با تورم و رکودي است. يعني سختترين و بحرانيترين اقتصادي که ميشود آن را تصور کرد. اگر در کشوري تورم حاکم باشد، يکي از راهها اين است که بودجه انقباضي و در نهايت مسير انقباضي به پيش گيرند و اگر رکود حاکم باشد، راه اين است که نقدينگي بيشتري به بازار تزريق شود تا کشور از رکود خارج شود.
اقتصاد کشور ما، اقتصاد همراه با تورم و رکودي است. يعني سختترين و
بحرانيترين اقتصادي که ميشود آن را تصور کرد. اگر در کشوري تورم حاکم
باشد، يکي از راهها اين است که بودجه انقباضي و در نهايت مسير انقباضي به
پيش گيرند و اگر رکود حاکم باشد، راه اين است که نقدينگي بيشتري به بازار
تزريق شود تا کشور از رکود خارج شود. ولي وقتي که هم رکود و هم تورم اقتصاد
کشوري را دربرگرفته نسخهاي که براي تورم مينويسند، عليه رکود است و وقتي
نسخه براي رکود مينويسند، به ضرر تورم تمام ميشود. يعني دو راه علاج ضد
يکديگر که حل مشکل را سخت ميکند و تنها به صرف گفتن مسئولان کار عملياتي
نميشود. واقعيت اين است که براي نجات کشور، سرمايه لازم است. الزامي که
قابل انکار نيست و فهم آن نياز به تخصص اقتصادي ندارد. اين سرمايه يا بايد
از آن خود کشور باشد يا بايد سرمايهگذار خارجي بپذيرد و چنانچه
سرمايهگذاري داخلي و خارجي يا توامان با هم اتفاق افتاد، از آن روز اميدي
به اصلاح امور هست. در غير اينصورت نسخههايي که نوشته ميشود، شعاري بيش
نخواهد بود. سوال اين است وقتي سرمايه نداشتيد که بتوانيد سرمايهگذاري
کنيد، چگونه ميتوانيد اشتغال را حل کنيد و نرخ تورم را پايين بياوريد؟ در
شرايط امروز کشور که درآمد نفتي ما در اثر تحريمها به يکدهم کاهش پيدا
کرده، از طرف ديگر هيچگونه سرمايهگذاري خارجي با تحريم آمريکا در کشور
اتفاق نيفتاده، مراجعه به سرمايههاي بخش خصوصي موضوعي است که مردم بايد
سرمايههاي خود را از طريق بورس در اختيار دولت بگذارند تا دولت بتواند
اشتغالزايي و تورمزدايي کند. حالا سوالم از دوستاني که براي اقتصاد نسخه
مينويسند اين است که سرمايه را از کجا بياوريم؟ ارائه پيشنهادهاي کلي يا
به عبارتي «کليات ابوالبقاء» که کار سختي نيست، مهم پيداکردن راهکار است.
وقتي ميگويند اقتصاد را مردمي کنيم، بگويند چگونه مردمي کنيم؟ درحاليکه
مردم نسبت به بعضي تصميمات مجلس علامت سوال بزرگي دارند، بزرگترين دستگاه
نظارتي که ديوان محاسبات است پروندهها را در ديدگاه همگان قرار دهد.
مستندات را در اختيار افکار عمومي قرار دهيد تا مردم اطمينان پيدا کنند که
شعار نيست بلکه عمل است. وقتي ميگويند اقتصاد را شفافسازي کنيم، اقتصاد
چگونه شفاف ميشود؟ وقتي از کارآمدسازي سخن ميگويند بايد راهکار ارائه
دهند و همينطور هوشمندسازي نيز بستر و راه خود را ميطلبد. قرار بود مجلس
انقلابي اول از خودش شروع کند؛ «تا که ازخود نگذري، ازديگران نتوان گذشت».
مجلس در ابتدا همه هزينههايش را شفافسازي کند و در اختيار افکار عمومي
قرار دهد تا مردم بدانند اعتبارات چندصد ميلياردي مجلس چگونه هزينه شده
است؟ همين بودجه مجلس را کارآمد کنند و نحوه هزينهاش را ارائه دهند تا
نشان دهند چنين الگويي در دستورکار قرار دادهاند. شعار دادن و سخنراني
کردن هزينه نميخواهد. هزينه جايي است که قرار است حرفهاي خوب به عمل
تبديل شود.