همچنان اگر بپذیریم که در مثل مناقشه نیست؛ این جمله یعنی:« برخی وسط معرکه«تخته نرد» بازی میفرمایند!» را در نثر دوران قاجاریه میبینیم لا به لای سفرنامه نویسیها و ذکر خاطرات روزانه و برخی اسناد و مدارک که نشان میدهد
همچنان اگر بپذیریم که در
مثل مناقشه نیست؛ این جمله یعنی:« برخی وسط معرکه«تخته نرد» بازی
میفرمایند!» را در نثر دوران قاجاریه میبینیم لا به لای سفرنامه نویسیها
و ذکر خاطرات روزانه و برخی اسناد و مدارک که نشان میدهد «نگارنده» از بس
تحت فشار بوده و طرف مورد خطاب نیز از مقام و مرتبهای والا و بالا
برخوردار بوده، فلذا برای نشان دادنِ عمق درد و شدت عصبانیت و گستردگیِ
وخامتِ اوضاع؛ خلاصه و مفید مینوشته اند: « برخی وسط معرکه«تخته نرد» بازی
میفرمایند!»
این توضیح را صرفاً برای گریز از سوءتفاهم دادیم و تمام،
قصه این است که در ایام ماضی(پشت سر نهاده شده)و ایام آتی(پیش نظر قرار
گرفته)؛ خصوصاً از لحظه ی برملا شدنِ شیوعِ کرونا که هنوز معلوم و مشخص
نشده که از چه تاریخی و از کدام مسیر، دقیقاً این ویروس منحوس وارد ایران
شده است؛ برخی اساساً یا دچار غفلت مستدام هستند یا با عدمِ درک موقعیت و
شرایط، در کنار دست روی دست گذاشتن؛ فلفلی نیز در چشم مردم میپاشند تا
معلوم شود جماعتی که همچنان«وسط معرکه» بیآن که بدانند چه شده و چه خواهد
شد
«تخته نرد بازی میفرمایند».
رسانه اگرچه رسالتی دارد و حدود و
مرزی اما در نهایت رسانه است و جز در جایگاه هشدار و انذار قرار گرفتن،
نمیتواند و نباید که از دایره ی امرو نهی فراتر نهد. مثلا در فقره ی ثبت
نامهای اینترنتی، روزنامه آفتاب یزد، طی چندین و چند گزارش و تحلیل و
مصاحبه، عاقبت چنین اندیشه ی برخاسته از تعجیل و نه خرد جمعی را پیش روی
همگان قرار داد اما همان جماعتی که همچنان«وسط معرکه» بیآن که بدانند چه
شده و چه خواهد شد«تخته نرد بازی میفرمایند»، با نهایت لجاجت بر همان طبل
کوبیدند که؛ درست همانی است که ما میگوییم و نِکو همانی است که ما انجام
میدهیم؛ نتیجه اما همانی شد که گفته بودیم: گرانی خودرو، عدم حذف دلال و
واسطه
و کوتاه شدن دستِ مصرفکننده ی واقعی و عدم رسیدن به خودکفایی و تبدیل شدن
به مصرف کنندگانی که حتی علمِ مونتاژ نیز نمیدانند.
کمی
بعدتر هشدار دادیم که لجام گسیختگی نرخ ارز اگرچه سایه بر همه ی ابعاد
زندگی مردم خواهد افکند اما سایهی سنگینش را در شهریور ماه با گرانی مواد
غذایی بر قشرهای شکننده جامعه حس خواهیم کرد اما جز چند پیشبینی و
پیش گویی و سکوتهای دنباله دار! چیزی دیگر نه دیدیم و نه شنیدیم؛ ممکن است
بگویید نرخ دلار که سیر نزولی به خود گرفته، حالا دیگر جای انتقاد نیست که
دست بر قضا سخنِ اصلی ما همین است؛ چرا باید کار به جایی برسد که سیر
نزولی نرخ دلار و سکه دیگر فایدهای برای گران نشدن دیگرِ اقلام و مایحتاجِ
ضروری مردم نداشته باشد!؟ لابد میپرسید: منظور شما این است که ارزانی نرخ
ارز دیگر دیر شده است که میگوییم: دقیقاً
از این دست مثالها و نمونهها بسیار است اما اصل بحث بر سر تنها و بدون پاسخی مشخص و
امیدبخش رها کردنِ مردم است وسطِ معرکه ی
گرانی و تورم و فقری که همراه با کرونا به بسیاری جایها در حال سرایت
کردن است. حالا که مردم دچار سرخوردگی و سرگردانی شده اند، حالا عدهای علم
بر دوش گرفتهاند که دلار در پلکان نزول قرار گرفته و به زودی آرام خواهد
گرفت! محکم میگوییم: از این ماجرا خوشحال نیستیم! زیرا؛ مردمی که در آن
معرکه و حتی مهلکه، گیج و منگ بودند که چه میشود و تا کجا این سقوطِ ارزشِ
پول ملی ادامه خواهد یافت، همانها، نه تنها از گرانی دلار رنج کشیدند و
متضرر شدند که در ارزانیِ بدون منطقِ دلار نیز«سنگ زیرین آسیاب» هستند؛
میگویید نه؟! سری بزنید به فردوسی و
ناصر خسرو و صرافیها تا نه با گوش که با چشم، حقیقتِ ماجرا را درک کنید.
قصه کوتاه کنیم و برسیم به ماجراهای
«پرآب
چشمِ» وزارت«صمت» که در بهترین روزها، لجوجانه از تغییر راس آن سر باز
زدند و لجوجانهتر در بدترین شرایط ممکن، اقدام به برکناری راس آن کردند و
این روزها که بازارِ ملتهب و گیج؛ نظارت میخواهد و تدبیر و حضورِ مداوم،
بازهم این وزارتخانهی مهم و سرنوشت ساز است که معلوم نیست تا کی و کجا
میخواهد با «سرپرست»ی اداره شود که دیدگاهها و تفکر و نوع مواجههاش با
مشکلات آدمیزاد را یادِ «رحمانی» میاندازه که از بدِ حادثه وزیر شده بود
ونقش و سهمی مهم در گرانی خودرو داشت و بیسر و سامانی بازار و به حال خود
رها شدنِ صنایع و معادن و این جا است که باید از مدافعان ادغام چند
وزارتخانه و رسیدن به «صمت» پرسید برای این همه تغییرات چیزی به نام«فکر»
هم در لا به لای آن همه جوش و خروش وجود داشت!؟
همه ی اینها فی الواقع
خلاصه میشود در همان تک جمله که: « برخی وسط معرکه«تخته نرد» بازی
میفرمایند!» این را میتوانید در «سخنرانی»های عجیب و غریبِ«حسن روحانی»
ببینید، در اظهار نظر «محمود واعظی» مشاهده کنید و در سکوت و کم پیداییِ
برخی از امرای دولت و کابینه با گوشت و پوست و استخوانِ خود درک کنید که ما
چه میگفتیم و چه شد و اینها چه میخواهند و چرا شد!